تشکلها فرصتی برای خدمت محسوب میشوند اما حتی کسانی که با قصد خدمت در تشکلها حضور دارند طبیعتا از فوایدی در این رابطه برخوردار میشوند. شاید بسیاری فکر کنند که بحث دستیابی به رانت اطلاعاتی یا فرصت صحبت با مقامات ارشد کشور از مهمترین دلایل حضور افراد در تشکلها است اما واقعیت این است که دیده شدن و جلبتوجه رسانهها یکی از مهمترین پاداشهای رایج و در عین حال مباح در مباحث تشکلی است. کسانی که در فعالیت تشکلی حضور دارند طبیعتا مورد توجه افکار عمومی و رسانهها قرار میگیرند و طبیعتا از نظر شأن و بار اجتماعی وضعیت کاملا متفاوتی دارند. سمتهای تشکلی شاید فاقد حقوق و پاداش باشد اما بدون شک پاداش معنوی آن در احترامی است که جامعه به صاحبان این سمتها میگذارند. این موضوع نه تنها فاقد هرگونه ایراد است بلکه حتی برای تحقق اهداف تشکلی ضروری به نظر میرسد. دلیل حضور ریش سفیدها در فعالیت اجتماعی بعد از سالها فعالیت در بنگاه خود دقیقا همین نیاز به انجام مسوولیت اجتماعی و گرفتن تحسین جامعه برای انجام کارهای عامالمنفعه است. اصولا جامعه نیز به این دلیل صاحبان سمتهای تشکلی را مورد تشویق و تحسین قرار میدهد چرا که این
تصور را دارد که صاحبان چنین سمتهایی بدون انگیزه مادی و کسب سود و تنها برای کمک به جامعهیی که در آن حضور داشتهاند سراغ این سمتها آمده و اصولا به دست آوردن این سمتها در تشکلها بخش خصوصی به این معنی است که پذیرنده سمت جزو نخبگان آن سمت بوده و در مراحل قبلی به حدی قوی بوده است که حالا به عنوان رییس یا عضو هیات رییسه تشکل انتخاب شده است.
از سوی دیگر مساله رابطه رسانه و تشکل یک مساله قدیمی و قابل توجه است. تشکلها برای اثرگذاری به ابزارهای رسانهیی نیاز دارند و اصولا راه اصلی ارتباطی تشکلها با اعضا از طریق رسانهها تعریف میشود. به همین دلیل کسانی که در تشکل سمت میگیرند مورد توجه رسانهها قرار میگیرند.
در این شرایط بسیار اهمیت دارد که سمتها به افرادی با پشتوانه کافی تخصیص پیدا کند. وقتی فردی در تشکل به عنوان یک فرد موفق معرفی میشود به نوعی ما الگوسازی برای جوانان را انجام دادهایم. حال اگر این فرد الگوی مناسبی برای جوانان نباشد و بسیاری از کارهای به وی نسبت داده شده را انجام نداده باشد و مسیری که طی کرده است یک مسیر رانتی باشد چه احساسی در جوانان ایجاد میشود.
یک جوان موقعی که تلاش میکند با داستانی که رییس یک تشکل تعریف کرده است پیشرفت کند و در واقعیت متوجه میشود که این موضوع ممکن نیست طبیعتا دچار یأس و سرخوردگی خواهد شد. پشت داستان میلیاردرها که همیشه برای رسانهها جذاب است همیشه داستانی دیگر پنهان است که کمتر نقل میشود. از سوی دیگر چنین موضوعی به زیان فرد نیز خواهد بود.
اگر فردی به عنوان کارآفرینی برتر در سطح کشور و حتی سطح بینالمللی معرفی میشود باید از همه نظر دارای ویژگیهای لازم باشد. نمیتوان اعلام کرد کسی کارآفرین بینالمللی است اما تعداد پرسنل وی که برای آنها حق بیمه پرداخت میشود به 10 نفر نرسد. این آسیبهایی است که در تشکلها وجود دارد و از هماکنون باید فکری برای آنها کرد.