نهادهای پایدار در مقابل ابتکارات ناپایدار نخبگان

۱۳۹۵/۰۹/۰۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۵۷۲۴

روابط مسکو و واشنگتن در دوره پساشوروی با نوسانات مختلفی همراه بوده و اوج و حضیض‌های متفاوتی را تجربه کرده است. هرچند در برخی مقاطع این روابط متعادل بوده، اما «صلح سرد» و «جنگ سرد» نیز بخشی از این روابط هستند که مصادیق آن در دو سال اخیر و پس از تعمیق اختلافات در بحران اوکراین و خاورمیانه مشهود هستند. حسب تجربه، طرفین با عنایت به هزینه‌های تقابل همواره پس از دوره‌یی از تنش در جست‌وجوی تحولات و موضوعاتی بوده‌اند تا از آنها به عنوان بهانه‌یی برای تغییر فضا و بهسازی روابط استفاده کنند. تغییر نخبگان در کاخ سفید یا کرملین از جمله مهم‌ترین این بهانه‌ها بوده است.

انتخاب گورباچف و یلتسین با گرایش‌های لیبرالی بعد از سال‌ها جنگ سرد، انتخاب پوتین و حادثه 11سپتامبر بعد از رکود نیمه دوم دهه 90، انتخاب مدویدیف و اوباما بعد از چالش جنگ گرجستان (آگوست 2008) و انتخاب ترامپ بعد از بحران‌های اوکراین و خاورمیانه مقاطعی از جابه‌جایی نخبگان هستند که در گشودن فصلی جدید در روابط و خروج از فضاهای تنش و بحران موثر بوده‌اند. این روند تاریخی که در دوره شوروی نیز مصداق دارد، این امیدواری را ایجاد کرده که در دوره ترامپ طرفین از فضای تنشی که در حال سوق به تقابلی شدیدتر است، فاصله بگیرند.

در عین حال تکرار دوگانه تنش و تنش‌زدایی خود گواه آن است که تعامل، رقابت و تقابل اجزایی از روابط روسیه و امریکا هستند و فرض پایداری هر یک از این روندها چندان منطقی نیست. این نوسانات همچنین نشان می‌دهند که در بسیاری از مقاطع تغییر نخبگان تنها با تغییرات تاکتیکی همراه بوده و در نهایت نهادها و ساخت‌های روابط خود را بر تمایلات فردی نخبگان تحمیل کرده‌اند. با این ملاحظه هرچند به نظر می‌رسد روابط روسیه و امریکا در آغازین ماه‌ها و شاید در سال ابتدایی ریاست‌جمهوری ترامپ با تحرکات مثبت همراه باشد، اما می‌توان پیش‌بینی کرد که پس از چندی این روابط به تدریج زیر تاثیر نهادهای پایداری چون رقابت تنش‌زای قدرت به‌ویژه در ابعاد ژئوپلیتیکی قرار گیرد.

تجربه‌های مکرر در روابط روسیه و امریکا نشان می‌دهد که طرح اصطلاحاتی چون«تنش‌زدایی»، «ری است» و «عادی‌سازی» آسان، اما پرداختن به محتوای واقعی آنها، قطع‌نظر از کیستی نخبگان حاضر در کاخ سفید و کرملین همواره مشکل بوده است. در عین حال، همچنانکه در دوره اوباما و مدویدیف تجربه شد، تغییر نخبگان و روی کار آمدن ترامپ می‌تواند فرصتی برای شروع روندی جدید باشد که قاعدتا با تغییراتی همراه خواهد بود، اما اینکه این تغییرات مصداقی و مقطعی باشد یا اینکه تبدیل به نهاد شوند، محل بحث جدی است. تجربیات گذشته از جمله دوره «ری است» وجه اول را تایید می‌کند و اینکه نهادهای پایدار در روابط به‌ویژه رقابت/تقابل بر سر قدرت در سطح بین‌الملل خود را بر ابتکارات و علاقه‌مندی‌های فردی نخبگان تحمیل کرده و می‌کنند.

نظر به همین تجربیات، رویکرد روسیه نسبت به لفاظی‌ها و اقدامات اولیه دولت ترامپ محتاطانه‌تر از گذشته خواهد بود و دادن هرگونه امتیاز به واشنگتن را در تنها در صورت گرفتن مابه‌ازای متناسب «نقد» در دستور قرار خواهد داد. در عین حال مسکو با توجه به شرایط خود و پویایی‌ها و واقعیت‌های فعلی عرصه بین‌الملل از این فرصت برای ایجاد روابط متعادل‌تر با واشنگتن استفاده خواهد کرد. اما این به معنی تمرکز نهایی بر بردار غربی نخواهد بود و مسکو توازن بین محورهای شرقی، غربی، جنوبی و بین اجزای نواوراسیایی و نویوروآتلانتیکی گفتمان سیاست خارجی خود را حفظ خواهد کرد.

چه اینکه دوره چهارساله یا هشت‌ساله ترامپ نیز به زودی دوره اوباما تمام خواهد شد و آنچه در روابط با امریکا باقی می‌ماند، ساخت‌ها و نهادهای پایدار این روابط هستند. لذا در دوره جدید مسکو برخلاف دوره اوباما نه بر «ری است»، بلکه بر بازساخت روابط بر چارچوب جدیدی مبتنی بر اعتماد، برابری و لحاظ منافع و ملاحظات متقابل تاکید خواهد کرد و به راحتی گذشته حاضر به امتیازدهی در موضوعات مختلف از جمله چین و ایران نخواهد بود.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر