بخش انرژی سهم ویژهیی در وعدههای انتخاباتی ترامپ داشت. در این مقاله تلاش میکنیم براساس اطلاعات موجود(تا اکنون) تحلیلی از ابعاد مختلف این برنامه، آثار آن برای کشورمان و میزان امکانپذیری آنها ارائه کنیم. طبعا با عدم اطمینانی که حول رفتارهای شخص ترامپ و چینش کابینه جدید امریکا هست باید بیشتر منتظر ماند و جزئیات بیشتر را دید. علاوه بر آن باید توجه کرد که بسیاری از سیاستهای انرژی امریکا در سطح ایالتی تنظیم میشوند و تعاملهای درونی حزب جمهوریخواه و رابطه دولت فدرال و ایالتها در این بحث اثر کلیدی خواهد داشت.
در قلب برنامه انرژی ترامپ، وعده مقرراتزدایی از صنعت انرژی، رها کردن قیدها و گسترش سبد «همه منابع انرژی» داده شده است. از نظر کسانی که با دینامیکهای این صنعت آشنا هستند این وعدهها به معنی کاستن از محدودیتها روی سوختهای منتشرکننده کربن (خصوصا زغالسنگ) و کاهش محدودیتها به خاطر نگرانیهای محیطزیست محلی (در حوزه اکتشاف و تولید نفت و گاز شیل) اجازه اکتشاف و تولید بیشتر در منابع زیرزمینهای فدرال و حذف موانع تکمیل خط لوله کیاستون در سمت امریکاست.
الف) نفت و گاز: تردیدی نیست که لابی انرژی فسیلی از انتخاب ترامپ سخت خوشحال است. هرولد هم یکی از بزرگترین سرمایهگذاران صنعت شیل جزو مشاوران نزدیک اوست و نیز گزینههایی که به عنوان رییس وزارت انرژی مطرح میشوند از افراد نزدیک به سوختهای فسیلی هستند. در دولت جدید ایالات متحده احتمالا موانع اکتشاف، حفاری و نیز ساخت خط لولههای انتقال نفت و گاز و محصولات پالایشی به نسبت قبل خیلی کمتر خواهد شد. از هماکنون زمزمههایی شروع شده که بخش گاز و نفت شیل امریکا خود را برای ورود به مرحله فعالتری آماده میکند.
ترامپ ضمنا قول داده مانعی که دولت اوباما بر سر خط لوله کیاستون (از کانادا به امریکا) گذاشته بود را بردارد. این خط لوله حامل نفت حاصل از منابع غیرمتعارف ایالت آلبرتای کانادا- حاصل از قیرهای نفتی و نه شیل و برای محیطزیست بسیار آلودهکننده- برای مصرف در پالایشگاههای جنوب و جنوب شرقی امریکاست. تکمیل پروژه میتواند چند میلیون بشکه نفت جدید وارد بازار کند. اینکه آیا در عمل این خط لوله تکمیل خواهد شد و آیا طرف کانادایی و امریکایی به توافق خواهند رسید، محل تردید است.
فراموش نکنیم هم ذخایر فیزیکی نفت غیرمتعارف امریکا محدود است و هم نفت شیل امریکا در قیمتهای پایین نفت رقابتی نیست. در نتیجه حتی با وعدههای مثبت حاکمیت جدید امریکا هم ممکن است، تغییر «قابل ملاحظه» در عرضه و صادرات نفت این کشور رخ ندهد. البته منابع گاز امریکای شمالی فراوان است. اگر امریکا به تولید نفت غیرمتعارف خود بیفزاید، فشار روی قیمت جهانی نفت بیشتر میشود و قیمتها احتمالا همان حول و حوش ۵۰ دلار تثبیت میشود. این درحالی است که منابع غیرمتعارف(و نفت تزریق شده به خط لوله کیاستون) برای اقتصادی بودن نیاز به قیمتهای حدود 60-40 دلار دارند. البته به مدد پیشرفت فناوری سطح قیمت سربهسر منابع غیرمتعارف پایینتر رفته ولی باز هم در قیمتهای پایین مارجین زیادی ندارد.
بخش خصوصی سرمایهگذار از این دینامیک قیمت آگاه است و ممکن است با انتظار عقلانی از قیمت آینده اصولا وارد سرمایهگذاری سنگین در بخش غیرمتعارف نشود. مگر اینکه فشارهای سیاسی به اوپک یا تولیدکنندگان خاورمیانه وارد شود که از تولید خود بکاهند و با بالا رفتن قیمت اجازه دهند تولیدکنندگان غیرمتعارف امریکای شمالی بخشی از سهم بازار آنان را بگیرند. کشورهای نفتخیز باید آماده جدال جدیدی با امریکا در بازار نفت باشند.
۲) زغال سنگ: تولیدکنندگان زغالسنگ و برق زغالسنگی هم از انتخاب او خوشحال هستند چراکه برنامه فعلی بازنشسته کردن و محدود کردن برق زغالسنگی احتمالا متوقف شده یا کند خواهد بود. امریکا منابع سرشار زغالسنگ دارد و ترامپ احتمالا تلاش خواهد کرد تا از این منابع برای ایجاد شغل در بخش معدن و برق استفاده کند. فراموش نکنیم که زغالسنگ جزو آلودهکنندهترین منابع تولید برق است.
این وعدهها البته در واقعیت با یک چالش مهم روبهرو است: درحال حاضر قیمت حقیقی گاز در نازلترین سطح تاریخی خود است و با رشد بیشتر تولید گاز شیل در امریکا قیمت آن ممکن است حتی بیش از این هم افت کند. در عمل گاز ارزان یکی از بزرگترین دشمن نیروگاههای زغالسنگی است. کاهش قیمت گاز ممکن است خود به خود و از طریق نیروهای رقابتی، نیروگاههای زغالسنگی را از بازار حذف کند.
البته در سناریو کمتر محتملی اگر صادرات گاز امریکا رونق شدیدی بگیرد - که البته باید با احتیاط آن را بیان کرد، چون قیمت گاز در نقاط دیگر دنیا هم افت کرده است و صادرات گاز مایع پرهزینه است- ممکن است فشار تقاضای جدید ناشی از صادرات به افزایش عرضه چربیده و قیمت گاز در داخل امریکا بالاتر برود. در این صورت نیروگاههای زغالی ممکن است مزیت به دست بیاورند، امریکا در داخل زغالسنگ مصرف کند و گاز خود را صادر کند.
۳) گرمایش زمین و انرژیهای پاک: لحن ترامپ به وضوح به سمت مخالفت با حمایت از انرژیهای نو و نگرانی برای تغییرات آب و هوایی است. حدس زده میشود که یکی از«منکران تغییرات آب و هوایی» ممکن است به ریاست سازمان محیطزیست امریکا (EPA) برسد. حتی گفته میشود که سازمان محیطزیست ممکن است به زیرمجموعهیی از وزارت انرژی تبدیل شود. ترامپ همچنان قول داده که کمک مالی به نهادهای مسوول محیطزیست و گرمایش زمین در سازمان ملل را قطع خواهد کرد. به این ترتیب گفتمان گرمایش زمین، پیمان پاریس و شرکتهای سرمایهگذار انرژیهای پاک احتمالا جزو بازندگان بزرگ خواهند بود. این رفتار در زمان دولت بوش(با خروج از پیمان کیوتو) هم کموبیش اتفاق افتاده بود. تردید در مورد رفتار امریکا به وضوح خود را در اجلاس مراکش نشان داد.
با این رفتار امریکا انتظار جهانی برای اعمال مالیات کربن سنگین روی سوختهای فسیلی(برای بیرون راندن آنها از بازار) افت خواهد کرد و این برای کشورهای تولیدکننده سوختهای فسیلی(به خصوص نفت و گاز) خبر خوبی است. ولی همانطور که گفتیم از طرف دیگر افزایش تولید نفت و گاز امریکا ممکن است، ضربه دیگری به بازار انرژی فسیلی وارد کرده و قیمتهای پایین نفت را برای دوره طولانیتری محقق کند.