آلودگی هوا باز در آسمان تهران سر برآورد. آلودگی که در سالهای اخیر دردسرهای بسیاری برای مردم و مسوولان به وجود آورده است. بیشتر منتقدان آلودگی هوا براین باورند که عمدتا در تمام شهرهای بزرگ دنیا، این معضل وجود دارد، اما در سفر اخیری که به چین داشتم به صراحت اعلام میکنم که اینگونه نیست. در این سفر از دو کلانشهر «پکن» و «شانگهای» که هر دو بالای 20میلیون جمعیت دارند و از جمعیت تهران افزونترند، بازدیدی انجام دادم. اما در این دو کلانشهر به هیچ عنوان با پدیده آلودگی هوا آن هم بهشدت پایتخت ایران مواجه نشدم.
برداشت من طی دیداری که از چین داشتم این است که چینیها مردم را به زیرزمین بردهاند! به این معنا که سیستم مترو و فرهنگسازی در این راستا را براساس اصول و قواعد جهانی پیش بردهاند. چشم بادامیها حتی در اوج زمان کار، شاهد ترافیک سنگین در سطح شهر نیستند و این موضوع کاملا برخلاف قواعد ترافیکی در ایران است. بدونشک برای کلانشهرهای ایران و به ویژه تهران، باید هم سیاستهای کلان و هم سیاستهای خرد را در پیش گرفت. به عبارت دیگر تنها با سیاستهای خرد و مقطعی نمیتوان این بحران را حل و از میان برداشت.
چرا که بحران آب، بحران ریزگردها و بحران اشتغال موجب شده است که مردم سایر شهرهای ایران به سمت تهران سرازیر شوند، این سه بحران در آینده نه چندان دور اوضاع را بدتر هم خواهد کرد. چالشهای موجود در بحران اشتغال نشان میدهد که نتوانستهایم در کشور بحران، «آمایش سرزمین» را به خوبی پیاده و اجرا کنیم. همین موضوع باعث شده که به دلیل تمرکز رسانهیی، قدرت، ثروت و...، جوانان تحصیلکرده به سمت کلانشهر تهران هجوم آورند. با این کار روستاها را از بین بردهایم و در شهرها هم نتوانستهایم آمایش سرزمین را به جلو هدایت کنیم. این در حالی است که گفته میشود تهران در آینده نزدیک باید پذیرای 20میلیون جمعیت باشد، کمااینکه در حال حاضر پایتخت ایران با 12میلیون جمعیت یکی از کلانشهرهایی است که دارای ترافیک سنگینی است. بخشی از آلودگی هوا، به دلیل خودروهای بیکیفیت، ترافیک سنگین و تمرکز خودروها در تهران است.
حال باید چه کرد؟ از دیدگاه من در بخش سیاستهای کلان، بهطور حتم در ایران باید آمایش سرزمین اجرایی شود. البته این سیاستها چندین سال است که ابلاغ شده اما متاسفانه دولتها به سیاستهای کلان توجهی نشان ندادهاند. این مساله باعث میشود که در سالهای آینده با افزایش فارغالتحصیلان دانشگاهی، شاهد سرازیر شدن بیشتر جوانان به سمت تهران باشیم. در نتیجه این چالش معضل آلودگی هوا، ترافیک و همینطور افزایش قیمت مسکن را به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر در بحث سیاستهای کلان حتما باید در بخش صنعت کشور به ویژه برای کلانشهر تهران یک بازنگری دیگر انجام شود. تهران باید به صورت شفاف مشخص کند که اقتصاد صنعتی، دانشبنیانی یا کشاورزی میخواهد. معمولا در کلانشهرها برای اینکه موج آلودگی را کاهش دهند، اقتصاد را به سمت اقتصاد دانشبنیان و شهر هوشمند حرکت میدهند. بسیاری از ترددهایی که صورت میگیرد به دلیل نبود فرهنگ و ساختارهای شهر هوشمند است. به عبارت دیگر هر چقدر تهران، شهری هوشمندتر شود از حجم بیشتر معضلات و بحرانها رهایی مییابد.
همچنین گام برداشتن به سمت اقتصاد دانشبنیان باعث میشود که از دود کارخانهها در امان باشیم، چون زمانی که در کلانشهرها تمرکز جمعیت افزایش پیدا میکند و این شهرها به سمت اقتصاد کارخانهیی و صنعتی میروند، مزید بر علت میشود که آلودگیها و نابهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی افزایش پیدا کند. بنابراین کشورهای توسعهیافته، کلانشهرهای خود را به سمت اقتصاد دانشبنیان، شهر هوشمند و دولت الکترونیک میبرند و تهران نیز نباید از این امر مستثنی باشد. از سوی دیگر ساختوساز در تهران به صورت غیرمتعارفی در حال گسترش است. زمانی که این اقدامات بدون مطالعه کافی صورت میگیرد و ساختوسازهای غیرمجاز ادامه پیدا میکند کریدور گردش هوا نیز دچار انسداد شده که این موضوع باعث میشود که تهران بارها و بارها به مرز خفگی برسد.