بررسی فعالیتهای انجام شده در برنامههای توسعه، نشانگر عدم موفقیت برنامهها و سیاستهای متنوع اتخاذ شده طی چندین دهه قبل و بعد از انقلاب است که عوامل کلیدی بسیاری در این مهم نقش داشتهاند. اگر ارتقای کیفیت زندگی فردی و اجتماعی را هدف غایی توسعه در نظر بگیریم این عوامل را میتوان به صورت شفافتر بررسی کرد، ارتقای کیفیت زندگی را معمولا خروجی افزایش سرانه تولید ناخالص ملی و همچنین ضریب جینی به عنوان شاخص توزیع این درآمد در سطح جامعه میدانند که از طریق افزایش بهرهوری یا سرمایهگذاریهای جدید اتفاق میافتد. تا اینجای بحث موضوع کاملا اقتصادی و در حوزه اقتصاد کلان بحث میشود و از همینرو اقتصاددانان همواره در نقش تدوینکنندگان برنامههای توسعهمحور تدوین برنامه بودهاند و جالب اینجاست که ما از متخصصان تجزیه و تحلیل خروجی اعداد و ارقام اقتصادی توقع ارتقای کیفیت زندگی خویش را طلب کردهایم.
کیفیت این عوامل پیچیده سازنده کیفیت زندگی همه ماست که متخصصان کیفیت در تدوین برنامههای توسعه تقریبا هیچ نقشی ندارند و نحوه توانمندسازی عوامل پیچیده و تعاملات آنها توسط کسانی تحلیل میشود که حتی تعریف کیفیت را نیز به خوبی نمیدانند. شاید اکنون بهتر بتوانیم به وضعیت برنامهریزیهای ملی نگاهی دوباره کنیم و در آن تاملی هرچند کوتاه داشته باشیم. کسانی میخواهند کیفیت زندگی ما را بهبود ببخشند که چیزی از کیفیت و نحوه مدیریت آن و همچنین احاطهیی بر علم مدیریت کیفیت به عنوان مهمترین و قدیمیترین چالش علم مدیریت ندارند. جالب اینجاست که حتی متخصصان علوم مدیریت نیز در این زمینه نقطهضعفهای فراوانی دارند؛ یعنی نقدهای ابتدایی را باید به خود این افراد وارد کرد. باور اینکه کیفیت و نحوه مدیریت آن در همه حوزهها از جمله حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، مهمترین چالش کشور برای تولید ثروت است، نزد اقتصاددانان کاملا ناشناخته و غریب است.
در حالی که در برنامهریزی ملی توسعه همچنان کارشناسان آمار و اقتصاد با بررسی شاخصهای محدود کلان و بدون توجه به کیفیت در همه امور به تحقق برنامههایی میاندیشند که هیچگاه محقق نشده است. در حقیقت بهجای توجه به اصل مساله که کیفیت از رهگذر آن میتواند تحقق یابد، به حاشیه پرداخته میشود. بررسیها نشان میدهد مهمترین نقطهضعف ما در کیفیت برنامهریزی، پایش و اندازهگیری نهفته است. نظام برنامهریزی توسعه بیکیفیت و بیتوجه به نیازهای ذینفعان و در عین حال اجرای بیکیفیت همان برنامههای بیکیفیت -و در نهایت پایش و اندازهگیریهایی که کیفیت زندگی مردم به عنوان مهمترین خروجی برنامهریزیهای اقتصادی در آن مشخص نیست- موجب چرخه معیوب تدوین و اجرای برنامههای توسعه بیکیفیت شده است.
با اطمینان زیاد میتوان از هماکنون پیشبینی کرد که برنامه توسعه ششم با وضعیتی که در شرایط فعلی در حوزه کیفیت داریم، بیش از ۲۰درصد اجرا نخواهد شد و نرخ رشد اقتصادی در طول برنامه از 5درصد (در بهترین حالت) بهطور متوسط بالاتر نخواهد رفت که آن هم احتمالا ربطی به مفاد برنامه توسعه نخواهد داشت چراکه گره اصلی آن را باید در موانعی دانست که اقتصاد کشور را درگیر کرده است.