گروه تشکلها
پس از کشوقوسهای فراوان بالاخره معاونت تشکلهای اتاق بازرگانی تغییر کرد. هرچند که این معاونت به ظاهر یک معاونت از مجموع معاونتهای اتاق بازرگانی ایران اما ویژگیهای خاص این معاونت و همچنین شرایطی که در بحث تشکلها وجود دارد باعث شد که درگیریهای زیادی بر سر آینده این معاونت را شاهد باشیم. سیاستهایی که توسط معاونت تشکلها در پیش گرفته شده بود اختلافات زیادی را باعث شد و منتقدان زیادی نسبت به عملکرد این معاونت وجود داشت. در حقیقت یک گروه که تاکنون این معاونت را در اختیار داشت به دنبال تشکلسازی بودند و گروه دیگری که اتفاقا بیشتر اعضای آن از مسوولان تشکلها بودند اولویت تقویت تشکلها را مدنظر قرار داده بودند. با این حساب باید دید در آینده اولویت معاونت تشکلها، تشکلسازی خواهد بود یا تقویت تشکلهای موجود؟
داستان طولانی تغییر در یک معاونت
معاونت تشکلها، مهمترین معاونتی بود که سیاستهای محسن جلال پور بر مبنای آن تعریف میشد. اکثر مباحثی که جلالپور در نظر داشت از طریق تشکلها صورت میگرفت تا به حدی که در جلسه خداحافظی جلالپور، وی آغاز نهضت تشکلسازی را بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای کارنامه خود نام برد. بسیاری معتقد بودند که در ریاست جلالپور معاونت تشکلها نقش اساسی ایفا کرد. با کنار رفتن جلالپور بحثهای زیادی درباره معاونت تشکلها مطرح شد. بعضی معتقد بودند که نظر این معاونت بیشتر به انتخاب رییس از گروه ائتلاف برای فرداست. از طرف دیگر تعداد زیادی تشکل در چند سال گذشته ایجاد شده بود که همگی در انتخابات حق رای داشتند. با برگزاری انتخابات و انتخاب غلامحسین شافعی به ریاست اتاق بازرگانی ایران زمزمههای تغییرات در معاونت تشکلها بسیار زیاد شد. در جلسات خصوصی مطرح میشد که قرار است هرچه سریعتر معاونت تشکلها تغییر کند. حتی گزینههای جانشین هم در فضای مجازی معرفی و مطرح شد. اما این موضوع با واکنشهای تندی همراه بود. از همان روز اول این نکته مطرح شده بود که معاونت تشکلها در صورت برکناری به اتاق تهران خواهد رفت و برنامههای این معاونت در اتاق
تهران ادامه خواهد یافت. اما برخلاف انتظار حدود 2ماه تغییر در این معاونت به طول انجامید.
درگیری بر سر جانشینی
در چند هفته اخیر شاهد درگیری و اختلافات فراوان بر سر جانشین معاونت تشکلها بودیم. از یک سوی حامیان معاون قبلی تلاش میکردند که وی در سمت خود باقی بماند و از سوی دیگر گروههای منتقد اتاق تلاش داشتند که یک چهره تشکلی به معاونت تشکلها راه پیدا کند. در این میان اسامی مطرح میشد و در مقابل گروههای مخالف تغییر بحثهای تخریبی و حتی موضوع مطرح شدن مساله در کمیته انضباطی را شایع کردند. برخی کارمندان اتاق بازرگانی که مایل نبودند نام آنها افشا شود اعلام کردند به آنها فشار زیادی وارد شد که مانع تغییر در این معاونت شوند و به بعضی از کارمندان گفته شده بود در صورتی که حکم سرپرست برای شما صادر شد آن را نپذیرید. شاید همین شایعات به درگیری بیشتر دو گروه منجر شد و در نهایت روز دوشنبه هومن حاجی پور از معاونت تشکلها برکنار و یکی از کارکنان اتاق بازرگانی با حکم دبیرکل به عنوان سرپرست انتخاب شد. در حکم سیف به عنوان سرپرست تشکلها ذکر شده است که این حکم به صورت موقت تا تعیین معاون جدید تشکلهاست. همچنین ابوالفضل روغنیگلپایگانی، رییس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران و رییس سندیکای چوب و کاغذ نیز از سوی رییس اتاق بازرگانی حکم
مشاور دریافت کرد تا صحبتها درباره حضور جدیتر وی در مباحث اجرایی اتاق باز هم مطرح شود. در چند ماه اخیر از سوی بسیاری از فعالان اقتصادی این بحث مطرح شده که مسوولیت تشکلها باید به یک چهره تشکلی واگذار شود و با توجه به محبوبیت روغنی در میان تشکلها بارها بحث معاونت وی مطرح شده بود.
دو راهی تشکلها
اگر بخواهیم دلیل اختلافات مطرح شده در مورد تشکلها را بررسی کنیم دو دلیل واضح در این خصوص وجود دارد. دلیل اول دیدگاههای متضاد درباره تشکلهاست. دیدگاه اول که تاکنون از سوی معاونت تشکلها پیگیری میشد این بود که اتاق باید به صورت دستوری و از بالا تشکلهای جدید در اقتصاد ایجاد کند. ایجاد چندین تشکل جدید با عنوان انجمن در این دوران رخ داد. از سوی دیگر این مبحث مطرح بود که برای مدیریت این تشکلها باید ساختار تشکلی جدید شکل گیرد و به همین دلیل یک ساختار هرمی با عنوان تشکل- فدراسیون (کانون) - کنفدراسیون شکل گرفت. این طرح که به نام تشکل تشکلها شهرت یافته بود در دوران جلالپور بهشدت پیگیری میشد و اکنون شاهد شکلگیری چندین تشکل در اتاق ایران هستیم. اما دیدگاه دوم این انتقاد را دیدگاه اول مطرح میکرد این تشکلها همگی ضعیف و در اختیار اتاق بازرگانی هستند در حالی که اتاق وظیفه تقویت تشکلها را برعهده دارد. در واقع بحث اصلی دیدگاه دوم این است که حتی تشکلهایی که از قبل در اتاق بازرگانی وجود داشتهاند ضعفهای جدی دارند و باید به جای آنکه تشکلهای جدید ایجاد شود به فکر تقویت تشکلهای موجود باشیم و هر زمان که فعالان
اقتصادی خواستند خودشان تشکل جدید ایجاد کنند.
اما دلیل دوم اختلاف بر سر مسائل انتخاباتی است. روش دیدگاه اول منجر به جذب آرای بسیاری برای آنها شد. همچنین در قانونی که قرار بود در اتاق بازرگانی به تصویب برسد (که البته از آن پس از انتخابات رییس جلوگیری شد) تشکلها به مهمترین بخش تعیینکننده هیات رییسه تبدیل میشدند و در انتخابات سراسری نیز میتوانند بسیار اثرگذار باشند.
اولویتهای تشکلی
قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار بحث ساماندهی تشکلها در اختیار اتاق بازرگانی قرار داده است. حال با آغاز تغییرات در تشکلها بسیاری از کارشناسان از 3 اولویت تشکلی برای تغییر سخن میگویند. اقدام اساسی اول درباره تشکلهایی است که در اتاق بازرگانی ثبت شدهاند اما در عمل تنها از تعداد محدودی اعضا تشکیل شدهاند و جز نام هیچ چیز خاصی ندارند. در یکسال گذشته تعداد این تشکلها که معمولا به سفارش مسوولان اتاق بازرگانی شکل گرفته است بسیار زیاد شده و بسیاری از آنها در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران دارای کرسی هستند. با این وجود کسی به اهمیت رای آنها توجه نمیکند. این تشکلها به نام تازه تاسیس بودن از امکانات اتاق بازرگانی به صورت گسترده استفاده میکنند به همین دلیل اهمیت زیادی دارد که یک بار به صورت کامل مورد بازبینی قرار گیرند.
اقدام اساسی دوم درباره تشکلهای قدیمی است که در اتاق بازرگانی به ثبت رسیدهاند اما خارج از هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران قرار دارند. در ابتدای دوره هشتم بسیاری از این تشکلها به دلایلی کاملا واهی حق حضور در هیات نمایندگان را پیدا نکردند درحالی که در دورههای قبل بارها عضو هیات نمایندگان بودهاند و تشکلهایی بسیار ضعیفتر از آنها عضو هیات نمایندگان هستند. یکی از اقدامات اساسی اتاق ایران میتواند، رسیدگی به وضعیت این تشکلها باشد.
اقدام اساسی سوم که باید فورا انجام شود، بررسی وضعیت کمک مالی از سوی اتاقها به تشکلهاست. برای مثال کمکهای مالی مصوب شده در اتاق تهران باید به صورت مشخص توسط معاونت تشکلهای اتاق ایران مدیریت شود.
خطر ورود اتاق تهران به بحث تشکلهای ملی
مساله اصلی که شاید در این میان فراموش شده است بحث استقلال تشکلهاست. تعادل چندی پیش به بررسی آییننامهها و قوانین تشکلها در گزارشهایی پرداخت. در حقیقت این مبحث مطرح است که اصولا تشکلها به دلیل داشتن مجمع عمومی از استقلال لازم برخوردار هستند و اتاق بازرگانی تنها میتواند به عنوان یک ناظر و در نهایت یک هماهنگکننده عمل کنند. هرچند این دیدگاه پیش از این در اتاق بازرگانی وجود نداشته است اما به نظر میرسد در این دوره با روی کار آمدن چهرههای تشکلی بتوان چنین شرایطی را در نظر گرفت.
مهمترین خطری که این استقلال تشکلی را تهدید میکند ادامه روند قبلی اتاق ایران در اتاق تهران است. در حقیقت تغییر در معاونت تشکلهای اتاق ایران به معنی مخالفت تشکلها با دیدگاههای موجود بود اما این خطر وجود دارد که این روش اینبار در اتاق تهران تکرار شود. این در حالی که است که اتاق تهران تاکنون کمترین سهم را در ایجاد تشکلهای استانی داشته و به اشتباه همیشه با تشکلهای ملی در ارتباط بوده است.