چرا امریکا به جنگ یمن علاقه دارد؟

۱۳۹۵/۰۷/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۳۳۴۶


منصور المرزوقی محقق سیاسی دانشگاه لیون فرانسه اعضای کنگره امریکا چندی پیش لایحه ممنوعیت فروش سلاح به عربستان سعودی را رد کردند تا قراردادی به ارزش 1,15میلیارد دلار به جریان بیفتند. قراردادی که انتظار می‌رود بیش از 11هزار شغل برای امریکا تولید کند. درحالی تنظیم این قرارداد توجیه می‌شود که با استناد به درگیری‌ها، وضعیت فاجعه انسانی در یمن و همچنین میزان آسیب به امنیت ملی در امریکا درحال تخریب بیشتر است. در اینجا سه بحث را مطرح می‌کنم. اول، عربستان‌سعودی فاقد اعتبار کافی برای تعهد داشتن به محافظت از غیرنظامیان و همچنین فراهم کردن امکانات لازم برای رسیدن کمک‌های انسان‌دوستانه به مردم یمن است. دوم، در لایحه موجود زمینه استراتژیک در جهت دیکته کردن تشکیل یک ائتلاف عربی تحت رهبری ریاض، برای حمله به یمن، نادیده گرفته شده است. سوم، وجود یمن با دولت مرکزی قوی و پایدار و همچنین یک ساختار دولتی، برای امنیت ملی امریکا از اهمیت اساسی برخوردار است.

در بحث اول، اگرچه مهم است که از عربستان خواسته شود تا به استانداردهای انسان‌دوستانه احترام بگذارد، اما عربستان به شکلی جدی و واقعی در تلاش برای کاهش تلفات انسانی در یمن است. ارتش ایالات‌متحده که در مرکز فرماندهی ائتلاف عرب در ریاض ضدیمن، روی صندلی‌های جلو نشسته است می‌تواند این مساله را تایید کند. به‌همین دلیل بسیاری از عملیات ضد حوثی‌ها انجام نشده است.

بحث دوم، نادیده گرفته شدن زمینه‌های استراتژیک بین‌المللی، منطقه‌یی و درونی عربستان‌سعودی برای تشکیل ائتلاف عربی برای مداخله در یمن است. تلاش ایالات متحده برای «ایجاد محوری در آسیا» با خلأ استراتژیک در خاورمیانه روبه‌رو است. متحدان ایالات‌متحده احساس می‌کنند که واشنگتن دیگر متحدی قابل اعتماد نیست اما آنها چاره دیگری جز اینکه امور را خود به دست بگیرند، ندارند.

این زمینه بین‌المللی تغییری جدی در خاورمیانه ایجاد کرده است. توسعه‌طلبی تقویت شده است. باتوجه به خروج این کشور از انزوا در پی پایان تحریم‌های اقتصادی، ایران با تکیه بر ابزارش در دولت‌های منطقه به بازیگری پرنفوذ در عرصه بین‌المللی تبدیل شده است. تهران همچنین بازیگرانی غیردولتی نیز مانند حزب‌الله لبنان در اختیار دارد که رفتارشان هماهنگ با ایران است و می‌توانند قابل اتکا باشند. اینها تهدیدی بزرگ برای عربستان‌سعودی خواهند بود.

این دو عامل بین‌المللی با عامل داخلی دیگری در عربستان سعودی همراه شده است. ورود نسل سوم از نخبگان سلطنتی به صفوف رهبری و همچنین ایجاد کمیته وفاداری، هر دو نماد تغییر در ماهیت و ساختار قدرت هستند. این تغییر در ماهیت قدرت است زیرا این نسل جدید به دو تجربه بنیادین فرهنگ سیاسی نخبگان سلطنتی، متصل نیست. نخستین تجربه از جنگ اتحاد (1902-1932) است، و در نتیجه ایجاد دولت عربستان سوم (نخستین دولت 1744-1818، دوم 1824-1892، سوم 1932-2006). تجربه دوم درگیری بین ملک سعود و ملک فیصل (1956-1964) است. این دو تجربه به تولد سیستم پیچیده‌یی از اتحاد و ارزش‌ها منجر شد که نسل سوم از اعضای خانواده سلطنتی از آن بهره نبرده‌اند بنابراین تغییری اساسی در چارچوب رقابت‌ها و همکاری دور از انتظار نیست. این تغییری در ساختار قدرت است، زیرا در سال2006 کمیته وفاداری برای انتخاب پادشاه و ولیعهد ایجاد شد. باتوجه به مفهوم اولویت قانونی، در حال حاضر انتخاب یک شاهزاده به معاون معاون پادشاه، نشان‌دهنده فرمی از توازن قدرت و ظهور قدرت جدید است. نخستین محدودیت قانونی در قدرت پادشاه نیز این است که تنها از طریق کمیته وفاداری برای جانشین تصمیم‌گیری می‌شود و قانون کمیته نیز تنها با رای‌گیری تغییر می‌کند. سال2006 آغاز مرحله چهارم در دولت عربستان بود.

با ظهور دولت چهارم، از گسترش افقی تقسیم قدرت استفاده شده که نیاز به مشاوره‌های بی‌پایان و خسته‌کننده برای تصمیم‌گیری ایجاد می‌کند. در نتیجه سیاست‌های واکنشی -که در حال حاضر در دست سه قدرت عمودی وزارتخانه‌های دفاع، کشور و گارد ملی است- آرام‌تر گرفته می‌شود تا تصمیم‌گیری‌های سریع و بازی تهاجمی کنترل شود. در حال حاضر، ریاض در راه حرکت از وضعیت ژست‌های استراتژیک، به سمت در دست گرفتن ابتکار عمل و حرکت است.

در بحث سوم، مخالفان قرارداد تسلیحاتی معتقدند که ائتلاف عرب به رهبری عربستان‌سعودی، به امنیت ملی ایالات‌متحده آسیب می‌رسانند چراکه اعتبار امریکا در منطقه به‌دلیل مبارزه با القاعده است. ائتلاف عرب، جزو حداقل نگرانی‌های امریکا درباره اعتبار در منطقه است، به‌خصوص بعد از بهانه‌ها و مشکلاتی که درباره هواپیماهای بدون سرنشین در عراق به‌وجود آمد. علاوه براین کشورهای عضو ائتلاف عرب از سال1996 با تهدید القاعده مواجه هستند. القاعده در یمن به ترور شاهزاده فعلی عربستان بسیار نزدیک شده بود. به‌همین دلیل کشورهای عضو ائتلاف عرب، در مبارزه با القاعده نه تنها در یمن، بلکه در همه جا درگیر هستند. بسیاری از حملاتی که زندگی امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها را تهدید می‌کرد به لطف کارها و جدیت عربستان‌سعودی در این مبارزه خنثی شده است.

هیچ جنگی در یمن برای مبارزه با القاعده شانسی برای موفقیت بدون تکیه بر این دو عنصر ندارد: یک دولت مرکزی قوی و یک ساختار دولتی عملگرا. این دو عنصر برای تامین امنیت منطقه بسیار حیاتی هستند. اگر قابلیت‌های نظامی عربستان تضعیف شود، شانس اینکه بازیگری دیگر در منطقه طرح ثبیت را زنده نگه دارد نزدیک به صفر است. ریاض تنها قدرت بزرگ در جهان عرب است که کشورهای عربی پشت رهبری او ایستاده‌اند. این صف آرایی نه تنها از ثبات و قابلیت اطمینان عربستان انگیزه می‌گیرد بلکه از بندهای دیپلماتیک، اقتصادی، قدرت نظامی و تاریخ سرچشمه می‌گیرد. ملت عرب در سوق عکاظ متولد شد، امت اسلام در مکه به دنیا آمد، در مدینه حکومت اسلامی ایجاد شد. پادشاهی از دوران اموی و حکومت عباسیان با خانواده‌های سلطنتی ایجاد شد و تا به امروز، نخبگان سیاسی و مذهبی عرب از این سرزمین ریشه دارند و هر روز میلیاردها نفر از مسلمانان سراسر جهان روزی پنج بار به سمت کعبه، خانه خدا، عبادت می‌کنند. مسدود کردن فروش سلاح به عربستان‌سعودی تمامیت ارضی جهان عرب، امنیت و ثبات منطقه را درمعرض خطر قرار خواهد داد. تعادل و امنیت منطقه و منافع امریکا به خطر خواهد افتاد.

منبع: دیپلماسی ایرانی

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر