گروه اقتصاد کلان|
در طول تاریخ جوامع برای تنظیم روابط اقتصادی و اجتماعی از الگوهای مختلفی استفاده کردهاند. هر یک از این الگو یا نظریهها از یکسری اصول موضوعه و پیشفرضهای انسانشناسانه یا بهطور دقیقتر اصول بنیادین نشأت گرفتهاند که حاوی پیشفرضهایی در زمینه ماهیت انسان، جامعه، روابط انسانی و... است که درنهایت نحوه سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی را ترسیم میکند. از مکتب آدام اسمیت و نظریه دستهای نامرئی تا کینزی، نئوکینزی، نئوکلاسیک و نئولیبرالیسم را شامل میشود. در ایران نحلهیی فکری معتقد به بازار آزاد که بیشتر به نظریه کلاسیک آدام اسمیت نزدیک است به مکتب نیاوران شهرت دارد. این گروه بهطور کلی معتقدند که نظام عرضه و تقاضا بهتر از هر سیاستگذاری میداند که چه تولید شود، به چه اندازه، با چه قیمت و به کی فروخته شود. اصل بیخدشه این نظام سود است یعنی پیشفرض اصلی این نظریه درباره انسان این است که درنهایت بهدنبال سود شخصی خود است و بهتر از هرکسی میداند در این راه چه اعمالی انجام دهد.
یوسف اباذری عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران در یک پژوهش با همکاری حمیدرضا پرنیان دانشجوی جامعهشناسی به تاریخچه و «پروژه» رشد این نحله فکری که از آن بهعنوان «مکتب نیاوران» یاد میشود، در دو دهه بعد از انقلاب پرداخته است. در این گزارش که به نوعی تقابل فکری بین جامعهشناسان چپگرا و اقتصاددانان لیبرال را عیان میکند، به تندی از اقتصاد طرفدار بازار آزاد انتقاد شده است. در این مقاله ذکر شده که این دست از اقتصاددانان بهدنبال ترویج تفکر خود هستند و با امکانات دولتی سعی در نهادینه کردن آن بهصورت خواسته یا ناخواسته در محافل آکادمیک داشتهاند. بدین ترتیب این گزارش باتوجه به چنین تضادی منتشر میشود اما هیچکدام از ادعاها نظر روزنامه تعادل نیست و تنها در جهت اطلاع عموم منتشر میشود تا درنهایت مخاطبان نسبت به محورهای آن قضاوت داشته باشند.
در این مقاله مکتب نیاوران اینگونه معرفی شده است: نامی است که به گروهی منسجم از اقتصاددانان ایرانی معتقد به سیاستهای اقتصاد آزاد داده شده است که در دو دهه ابتدایی بعد از انقلاب با حضور در سازمان برنامه و بودجه، مسوولیت تنظیم برنامههای اول تا سوم توسعه کشور را برعهده داشته و سیاستهای تعدیل ساختاری و خصوصیسازی را برای اقتصاد ایران تجویز کردهاند؛ سیاستهایی که منشا بسیاری از مسائل و تحولات اجتماعی دوران بعد از انقلاب بوده است. با آغاز به کار دولت یازدهم، آنان نیز به عرصه سیاستگذاری بازگشتهاند و علاوه بر مداخله در سیاستهای اقتصادی روزمره دولت، تنظیم برنامه ششم توسعه کشور را برعهده دارند.»
به اعتقاد این دو جامعهشناس، اقتصاددانان معتقد به آزادسازی اقتصادی که امروزه با نام مکتب نیاوران شناخته میشوند، در سه دهه گذشته علاوه بر مشارکت در تنظیم برنامههای تاثیرگذار توسعه و مدیریت اقتصاد کلان کشور در بازههای زمانی متفاوت، با تاسیس نهادهای آموزشی دانشگاهی بهطور مستقیم و غیرمستقیم در جهت تربیت نیروهای اجرایی و فکری معتقد به اصول اقتصاد بازار آزاد شدهاند. نام مکتب نیاوران از نام مستعار یکی از همین موسسات (موسسه نیاوران) گرفته شده است. موسسه نیاوران همان موسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریزی است که در محله نیاوران تهران قرار دارد.
در این پژوهش به روند شکلگیری این نهادها که ابتدا از دانشگاه صنعتی اصفهان با ایجاد رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی و اجتماعی در دهه60 و بعد در ادامه آن در دهه70 موسسه نیاوران و درنهایت با عوض شدن دولت تکنوکرات به دانشگاه شریف و با تاسیس دانشکده مدیریت و اقتصاد مهاجرت میکند، پرداخته شده با طرح و بررسی این مسائل که موسسان آنها از چه نحله فکریای بوده و تا چه اندازه بهدنبال یکپارچهسازی و تجمیع همفکران خود بودهاند تا بتوانند بدون مشکل و جدلی پروژه خود را جلو ببرند. از طرفی با همراهی سیاستمداران همفکر در نهادهای دولت بتوانند برنامههای توسعهیی را که خود طراحی و برای مهندسی کردن این رشتهها و گزینش دانشجویان فنی با تکنیک افزایش ضرایب مواد درسی ریاضی استفاده کنند.
از نظر این نویسندگان «اکنون پس از گذشت سه دهه از فعالیتهای توامان آموزشی، رسانهیی و سیاستگذاری آنان، شاهد هژمونیک شدن این گرایش در آموزش اقتصاد و مدیریت در کل نظام آموزشی و همینطور در میدان سیاست هستیم. رشتههای دانشگاهی ابداعی این گروه در موسسات آموزش عالی مختلف بهخوبی استقرار یافتهاند بهنحوی که دیگران نیز در موسسات آموزشی مشابه در طرحهای درسی خود، دانسته و ندانسته در همان چارچوبها قدم نهاده و از آنان تقلید کردهاند. درنهایت، همه این فعالیتهای آکادمیک نقشی مهم در اشاعه تلقی علمی از اندیشه اقتصاد بازار، در بدنهیی از متخصصان تاثیرگذار کشور ایفا کرده است.»
بر این اساس گفته شده که این نحله فکری با ایجاد نهادهای دولتی و دانشگاهی تلاش موفقی برای گسترش نظریه اقتصاد بازار و تسری آن به حوزه سیاستگذاری کلان داشتهاند. بنابراین از نظر نویسندگان این مقاله که در فصلنامه پژوهشگری علوم اجتماعی به طبع رسیده است، مهمترین مساله این مکتب بازار آزادی که گفته شده داعیه علمی بودن ناب دارند، ایدئولوژی است؛ از نظر آنها این گروه در عمل به اقتصادی تن میدهند که در ظاهر علمی ناب اما در باطن تا مغز استخوان، پروژهیی سیاسی است. آنچه نویسندههای این مقاله درباره سیاسی و ایدئولوژیک بودن این مکتب فکری مدنظر دارند این است که گفته شده «بروکراسی و تکنوکراسی ایران فقط از سر عشق به علم ناب، شیفته این نحله تا بن دندان ایدئولوژیک نشدهاند. تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که چه کسانی از قبل علم ناب اقتصاد در قالب خصوصیسازی منتفع شدهاند.»به گفته این مقاله علم نابی هم که درباره آن سخن گفته میشود به ریاضیسازی مسائل علوم اجتماعی و اقتصادی برمیگردد. از نظر اینها هر مساله در علوم انسانی قابل تبدیل شدن به فرمولهای ریاضی نیست و عمدتا دردی هم دوا نمیکند. اما چرا ریاضی کردن مسائل مشکلساز است؟ براساس این مقاله این موضوع «هم نتیجه منطقی نگاهی تئوریک است که اقتصاد را چون علمی که از زمینه خود، از حقوق و تاریخ تا فرهنگ و جغرافیا، مستقل است، جا میاندازد و با تشبه به علوم طبیعی مدرن، اصول موضوعه یا هسته سخت هنجاری آن را پنهان میکند. به گفته آنها «تهی ساختن اقتصاد از تاریخ جهانی و تاریخ اجتماعی ایران، البته در ابتدای امر وجهه علمی به پروژه آموزشی فوق میدهد و اقتصاد را شبیه فیزیک و مکانیک مدرن میکند، اما با خالی کردن موضوع از متن اجتماعی و سیاسی و حقوقی آن، در خلأ بر یکدیگر تاثیر میگذارند، سیستم پیچیده آغاز میشود، گویی عناصر مختلف آن در خلأ با یکدیگر در ارتباط هستند. این انقطاع از متن اجتماعی، در بلندمدت، نتیجهیی جز قطع دیالوگ بین اقتصاد بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای سیاستگذاری اجتماعی با سایر علوم اجتماعی ندارد و درنهایت به نام علم اقتصاد نه عالم اقتصاد که درگیر گفتوگوی مداوم با حوزههای دیگر دانش بشری است که تکنیسینهایی بدون تفکر انتقادی پرورش داده میشود. در جایی از این مقاله در زمینه ایجاد رشته MBA در ادامه رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی-اجتماعی اقتصاد نوشته شده است: «رشته MBA نیز، همانند رشته قبلی مهندسی سیستمهای اقتصادی-اجتماعی بنابه ماهیت رشته، خبری از تدریس تاریخ و جامعهشناسی و دیگر علوم اجتماعی در برنامه تنظیمی نیست. مبانی این رشته نیز همان مبانی بازار آزاد است و هدف آن تربیت مدیرانی است که قرار است مدیریت را در سطح خصوصی و دولتی برعهده گیرند. فارغالتحصیلان این رشته بنا بوده و است که از بعد برنامه سوم توسعه که مبنایی برای اقتصادی خصوصی شده است، فارغ از مسائل مبتلا به اجتماعی و مسیری که جامعه طی کرده است، کشور را به سمت اقتصادی بازتر، کارآفرینانهتر و خصوصیتر پیش ببرند. طرفه آنکه همان کسانی که برنامههای تعدیل اقتصادی را نوشتهاند به تاسیس این رشته درست یک سال پس از تصویب برنامه سوم توسعه همت گماشتهاند.»