تولید با اعمال شاقه

۱۳۹۵/۰۶/۲۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۱۲۸۸

چندی پیش که خبر تعطیلی برخی برندهای لوازم خانگی منتشر شد، رسانه‌های منتقد دولت با برپایی مجالس عزاداری در نوشته‌های خود، سنگ تعطیلی این واحدها را به سینه می‌زدند و با نقد سیاست‌گذاری‌های اقتصادی صورت گرفته دولت یازدهم را مقصر این موضوع می‌دانستند در حالی که کارخانه‌هایی نظیر ارج و آزمایش مدت‌ها پیش به دلیل سپردن امور آن به دست بخش‌های شبه‌دولتی و غیر تولیدی به احتضار افتاده بودند و چون با تجهیزات قدیمی به کار خود ادامه می‌دانند، نتوانستند در میدان رقابتی تولید و عرضه لوازم خانگی دوام بیاورند.

اینکه چرا ارج یا ارج‌های دیگری در ایران تعطیل می‌شوند دلایل گوناگونی دارد و می‌توان گفت که این دلایل آنقدر در هم تنیده هستند که نمی‌توان گفت فقط به یک دلیل خاصی برندهای ایران به مرگ محکوم شده‌اند. مجموعه عواملی را می‌توان لیست کرد که هر یک از آنان باعث غیر رقابتی شدن انواع صنایع ایران شده‌اند و تا این عوامل از چنین لیستی پاک نشود، نمی‌توان امیدوار بود که صنایع ما بتوانند مسیر طبیعی رشد و توسعه خود را طی کرده و به صورت طبیعی از بین بروند.

در یک نگاه کلی می‌توان گفت که رقابتی نبودن بازار، تکنولوژی قدیمی، قطع رابطه با دنیا، ثابت نگهداشتن قیمت ارز، هجوم واردات در دوره وفور درآمدهای نفتی، دخالت دولت در قیمت‌گذاری‌ها، قاچاق گسترده کالاهای رقیب نامرغوب و مدیریت ناکارآمد برخی شرکت‌ها سبب شده تا برندهای معروف کشور ورشکسته شوند. اقتصاد ایران در دوره محدودیت‌های بین‌المللی دچار ضربات شدیدی شد و صنایع ما نتوانستند به نوسازی ماشین‌آلات فرسوده خود اقدام کرده و محصولاتی را به تولید برسانند که حاصل بهره‌وری بالا و تکنولوژی روز دنیا باشد. به همین خاطر است که برخی صنایع کشور به مانند یک بیمار سرطانی رفته‌رفته نحیف و نحیف‌تر از گذشته شدند و در نهایت با توجه به کم شدن تقاضا و پایین آمدن ظرفیت تولید، سطح درآمدشان کاهش یافت و با توجه به اینکه دخل و خرجشان به هم نمی‌خورد، تعطیل شدند.

از سوی دیگر بر اثر رکودی که اقتصاد ایران با آن مواجه شده، بنگاهی به مانند ارج تاب توان خود را از دست داده و دیگر قادر به ادامه فعالیت نیست. البته مرگ ارج یک‌باره رخ نداد و در دولت قبل به سبب پمپاژ درآمدهای نفتی و ثابت نگهداشتن قیمت ارز، واردات کالا به تولید چربید و تولیدکنندگان بازار خود را از دست دادند و رفته رفته به لحاظ مالی نحیف شدند و در رکود اخیر هم جان به جان آفرین تسلیم کردند. رکود فعلی در واقع به مانند این بود که بیماری در کما باشد و شما میزان اکسیژن آن را کم کنید. معلوم است که مرگ آن زودتر فرا می‌رسد اما اگر این رکود هم وجود نداشت، با تداوم سیاست نرخ ارز ارزان و قاچاق گسترده کالا، ممکن بود که با دوپینگ درمانی و تزریق برخی منابع مرگ این برندها به تعویق بیفتد اما این امکان وجود نداشت که آنها احیا شده و به دوره اوج خود بازگردند. درسی که از این اتفاق می‌گیریم این است که باید فضای کسب و کار را بهبود دهیم تا بخش خصوصی وارد فعالیت‌های اقتصادی شود و اجازه دهیم تا مدیریت چنین بنگاه‌هایی را بر عهده گیرد و با احساس امنیت از فضای با ثبات کشور، با نوسازی تجهیزات کهنه و فرسوده و نوآوری در شیوه‌های مدیریت، محصول باکیفیت و قابل رقابت تولید کند.

اگر امروز ارج و آزمایش مرده‌اند نباید برای آنها مجالس عزاداری برپا کرد بلکه بهتر است تا آسیب‌شناسی شود که چرا این دو شرکت به ال جی و سامسونگ تبدیل نشدند و نتوانسته‌اند خود را همپای بزرگان دنیا به پیش ببرند. اینکه فقط بگوییم 80 سال پیش کار را آغاز کردیم و صنعتی شدیم اما از ژاپن و کره عقب افتادیم دردی از دردهای

صنایع ما نمی‌کاهد.

آنان توانستند با بازسازی نهادهای خود از جمله دولت و دیپلماسی اقتصادی به توسعه روی آورند. امروز کره آنقدر توسعه یافته که محصولات شرکتی نظیر سامسونگ را می‌توان در اغلب فروشگاه‌های امریکا دید. چه غروری از این بالاتر که محصولی کره‌یی در کشوری که خود مهد تولید علم است عرض اندام کند. کشورهای شرق آسیا به خوبی دریافتند که با توسعه اقتصادی می‌توانند رشد اقتصادی و رفاه عمومی برای مردم ایجاد کنند.

آنها با اولویت دادن به رشد و توسعه اقتصادی، ارتقاء سطح فنآوری و افزایش تولید رقابتی، و با توجه به قانونمندی‌های علم اقتصاد فضای مناسبی برای سرمایه‌گذاران داخلی و جذب سرمایه‌های خارجی فراهم کردند. بنده مدتی است که روی توسعه چین کار می‌کنم و می‌بینم که عامل توسعه این کشور همان افرادی هستند که پس از تسلط حزب کمونیست از این کشور مهاجرت کردند. اما این حزب از اواسط دهه 1980 با در نظر گرفتن مشوق‌هایی توانسته چینی‌های مقیم سراسر جهان را بسیج کند که سرمایه شان را وارد این کشور کنند؛ در عین حال با جلب اعتماد چینی‌های مقیم خارج، سایر سرمایه‌گذاران را نیز به سرمایه‌گذاری در این کشور ترغیب کرده است.

از این رو بهتر است با درک واقعیت‌های اقتصادی کشور صنعت لوازم خانگی ایران را از دریچه‌یی دیگر نگاه کنیم و به این باور برسیم که می‌توان با تغییر بینش در تولید کماکان به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ لوازم خانگی در منطقه مطرح باشیم.

بسیاری از تولیدکنندگان لوازم خانگی بر این باور هستند که همپای تولیدکنندگان خارجی می‌توانند به تولید انواع محصولات روی آورند. اما به دلیل برخی از سیاست‌گذاری‌های صورت گرفته که در نهایت به نفع تولید نبوده رسیدن به این هدف بسیار مشکل شده است و چنین سیاست‌گذاری‌هایی نمی‌تواند ما را به سر منزل مقصود برساند. آنها توقع دارند سیاست‌گذاران و قانونگذاران تا زمانی که وارد WTO نشده‌ایم از تعرفه‌ها به نفع تولید داخلی استفاده کنند و اجازه ندهند تا کالاهای وارداتی در حالی که تولید داخل آن موجود است، وارد کشور شود و بازار داخلی را به خود اختصاص دهد. به باور آنان نیاز است تا برخی از سیاست‌های صادراتی مورد بازنگری قرار گیرد تا تولیدکنندگان ما با قدرت بیشتری به صادرات محصولات خود بپردازند.

جامعه تولیدی ما به این باور رسیده که اقتصاد مقاومتی سندی توسعه‌گرا در حوزه اقتصاد است و می‌تواند بخش تولید ما را به بازارهای جهانی روانه کند به شرطی که از این سند برداشت‌های حزبی و سیاسی نشود و تولیدکنندگان بر اساس توان داخلی به فکر تولید برای بزرگان دنیا باشند.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر