مسعود امیدی|
برنامهریزی درست برای توسعه اقتصادی نیازمند شناخت درست از مفاهیم مرتبط با رشد و توسعه اقتصادی است. از جمله مواردی که در این ارتباط دارای اهمیت بسیار زیاد است، تفاوت مفهوم رشد و توسعه اقتصادی است. دلیل اهمیت آن نیز به تجاربی برمیگردد که در ادبیات بانک جهانی از آن به «رشد بدون توسعه» و پیامدهای اجتماعی آن اشاره شده است. رشد اقتصادی اساسا مفهومی محدودتر از توسعه اقتصادی بوده و به معنی افزایش در سطح واقعی تولید ملی یک کشور است که میتواند ناشی از افزایش در کیفیت منابع (از طریق آموزش، مهندسی کیفیت و...)، افزایش در کمیت منابع و بهبود فناوری یا به طریقی دیگر افزایش در ارزش کالاها و خدمات تولیدشده به وسیله هر یک از بخشهای اقتصادی باشد. رشد اقتصادی را میتوان با محاسبه میزان تولید ناخالص داخلی یک کشور (GDP) اندازهگیری کرد. برایناساس اگر به عنوان مثال قیمت نفت در بازار جهانی با افزایش یا کاهش مواجه شود، درآمد کشورهای صادرکننده نفت را بهشدت تحت تاثیر قرار داد و در نتیجه بر رشد اقتصادی کشور نیز تاثیر مستقیم افزاینده یا کاهنده بر جای خواهد نهاد. اما توسعه اقتصادی یک مفهوم هنجاری بوده و بسیار فراتر از مفهوم رشد
اقتصادی است. به عبارت دیگر، وقتی از توسعه اقتصادی صحبت میشود، سطح و کیفیتی برتر و متعالیتر از حیات اجتماعی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مدنظر است. تا آنجا که استفاده از مفهوم توسعهیافتگی بهگونهیی بیانگر احساس مردم از ارزشهای برتر اجتماعی و اخلاقی نیز هست.
تعریف توسعه اقتصادی ارائهشده توسط مایکل تودارو دربردارنده نوعی افزایش در استانداردهای زندگی، بهبود در نیازهای عزتنفس و آزادی از ستم و به همان اندازه نیز برخورداری از امکان یک انتخاب متعالیتر است. دقیقترین روش اندازهگیری توسعه، شاخص توسعه انسانی یا
Human Development Index(HDI) است که دربردارنده متغیر نرخ باسوادی، امید به زندگی و... است؛ متغیرهایی که میتواند بر بهرهوری اجتماعی تاثیر گذاشته و به رشد اقتصادی منجر شوند. شاخص توسعه انسانی همچنین شامل فرصتهایی میشود که برای توسعه بخشهای آموزش، بهداشت، اشتغال و حفاظت از محیطزیست در جامعه فراهم میشود. این شاخص همچنین افزایش در درآمد سرانه هر یک از شهروندان را نیز شامل میشود.
یک نکته در ارتباط با شاخص رشد اقتصادی این است که در آن اندازه اقتصاد غیررسمی بهحساب آورده نمیشود. اقتصاد غیررسمی که به عنوان اقتصاد سیاه نیز نامیده میشود، شامل فعالیتهای اقتصادی ثبتنشده اقتصاد غیرقانونی، اقتصاد گزارشنشده میشود. در کشورهایی که از شفافیت مالی بالایی برخوردار نیستند، شاخص رشد اساسا نمیتواند تصویر درستی از میزان واقعی فعالیتهای اقتصادی را ارائه کند. نکته دیگر اینکه شاخص رشد اقتصادی با مصرف بیرویه و نابودی منابع طبیعی، هزینه فرصتهای از دسترفته اقتصاد را مدنظر قرار نمیدهد. پیامدهای منفی اجتماعی، انسانی را بهحساب نمیآورد. مساله پیامدهای منفی زیستمحیطی درحالحاضر بیش از یک مشکل برای دولتها بوده و با توجه به گرمشدن کره زمین و ابعاد گسترده آثار منفی فعالیتهای اقتصادی در آلودگی هوا، آب، خاک، جو زمین و...، آینده حیات بشر روی زیستکره را در صورت تداوم بهرهبرداری مبتنی بر سودجویی صرف، با چالش جدی مواجه کرده است. این در حالی است که در مفهوم توسعه اقتصادی پایدار، تامین نیازهای حال جامعه بدون به خطر انداختن نیازهای آینده آن مدنظر قرار میگیرد. از اینرو رشد اقتصادی یک شرط لازم اما نه کافی برای توسعه اقتصادی است. اهمیت توجه به تفاوتهای رشد و توسعه از آن روست که سیاستهایی که مبتنی بر رشد اقتصادی طراحی میشوند، اساسا به توسعه اقتصادی منجر نمیشوند. کارشناسان اقتصادی صندوق بینالمللی پول در گزارش پژوهشیای که در سال 2016 در یکی از مجلات این نهاد منتشر شده است، تایید کردهاند بسیاری از کشورهایی که راه رشد نئولیبرالی توصیهشده از طرف نهادهای مالی بینالمللی را دنبال کردهاند، نهتنها مراحل توسعه اقتصادی را طی نکردهاند، بلکه حتی رشد نیز نداشته و در مواردی نیز که با رشد همراه بودهاند، با افزایش شدید فاصله طبقاتی مواجه بودهاند که تداوم و پایداری رشد را با چالش جدی مواجه کرده است. (علاقهمندان به موضوع میتوانند در این زمینه به کتاب «افسانه توسعه»، اقتصادهای ناکارآمد قرن بیست و یکم، نوشته اسوالدو دریورو، سفیر اسبق پرو در سازمان ملل متحد، ترجمه دکتر محمود عبداللهزاده، نشر اختران مراجعه کنند.) اگر دولتهای ملی توسعه اقتصادی را در برنامه خود قرار دهند، ممکن است رشد اقتصادی در مسیر آن حاصل شود، اما وقتی برنامهها بر رشد متمرکز شوند، نهتنها توسعه اقتصادی به بار نمیآورند، بلکه حتی در موارد بسیار زیادی رشد اقتصادی نیز حاصل نمیشود. در مواردی هم ممکن است رشد اقتصادی و حتی رشد مداوم آن حاصل شود اما این رشد ضرورتا در مسیر توسعه اقتصادی نخواهد بود.