جوانی سرزمین ایران از نظر دورههای زمینشناسی این باور را در ذهن برخی از کارشناسان اکتشافات معدنی کشور به وجود آورده که نباید بیجهت انرژی کارشناسی کشور صرف معدنکاری زغالسنگ شود چراکه با این سن کم، احتمال وجود ذخایر غنی زغال در ایران بسیار کم بوده یا فاقد توجیه اقتصادی است.
سیدکاظم اورعی عضو هیات علمی دانشگاه استرلینگ انگلستان بر این باور است که با وجود سن جوان زمینشناسی در ایران، میزان ذخایر زغالسنگ حرارتی آنقدر بالاست که رقم ذخایر آن به 50میلیارد تن نیز میرسد.
او معتقد است اگر اکتشافات عمیقتر در ایران صورت گیرد، میتوان با دستیابی به این ذخایر، نیروگاههای برق کشور را با زغالسنگ حرارتی طراحی و گازی که از این طریق به مصرف میرسد را صادر کنیم تا هم در کشور اشتغال ایجاد شود و هم درآمد بالایی از محل صادرات گاز داشته باشیم.
اورعی در گفتوگو با «تعادل» شرح میدهد که معدنکاری زغالسنگ در ایران به چه شکلی است و سیاستگذاران بهتر است چه مسیری را پیش روند تا این بخش از ذخایر کشور به جریان مالی تبدیل شده و متولی ایجاد رشد اشتغالزا و پایدار شود.
گفته میشود که ایران با وجود داشتن ذخایر معدنی مناسب از ذخایر ناچیزی درخصوص زغالسنگ بهره برده است به نظر شما با توجه به اینکه ما دارای منابع انرژی نفت و گاز هستیم معدنکاری زغالسنگ صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟
اینکه بگوییم ذخایر زغال ایران کم است ادعایی ثابت نشده بوده و نشان میدهد افرادی که چنین اظهاراتی را بیان میکنند به سبب ناآشنا بودن آنها به حجم ذخایر زغال کشورمان است. بله ما نسبت به چین که سالانه دو میلیارد تن زغال به تولید میرساند از میزان ذخایر و تولید بسیار ناچیزی بهره مند هستیم اما آیا مقایسه ایران و چین منطقی است؟ درست است که بگوییم چون این کشور بزرگ آسیایی سالانه 700میلیون تن فولاد به تولید میرساند و ما هم نزدیک به 20میلیون تن تولید داریم پس نباید سراغ تولید فولاد برویم چون چین 35 تا 40برابر ما فولاد تولید میکند؟ به نظر من ایران هم در زمینه ذخایر زغالسنگ کک شو و هم درخصوص زغالسنگ حرارتی دارای مزیت است بهطوری که میتوان از این مزیت به نفع صادرات انرژی استفاده کرد و میزان درآمدهای ارزی کشور را بالا برد. ما کشور فقیری در زمینه معادن و ذخایر زغالسنگ نیستیم اما باتوجه به موقعیت زمینشناسی ذخایرمان، مجبوریم با هزینه بیشتری زغال را از زیر زمین استخراج کنیم که این موضوع هم بسیار طبیعی است. مثل این میماند که ذخایر سنگآهن ما سطحی هستند و با کمترین هزینه نسبت به باقی کشورهای معدنی که ذخایر سنگآهنشان
در اعماق 400متر به پایین قرار گرفته، این ماده معدنی را استخراج میکنیم.
اشاره کردید که میتوانیم با راهاندازی معادن زغالسنگ به نفع صادرات نفت و گاز کار کنیم. این کار چگونه ممکن است؟
براساس مطالعات صورت گرفته ازسوی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور بخش بزرگی از ذخایر زغالسنگ ایران را زغالسنگ حرارتی تشکیل میدهد. حتما میدانید که این نوع زغال به درد کارخانههای ذوب آهن نمیخورد اما چون سوخت مناسب و ارزانی است میتواند در نیروگاههای ما برای تولید برق مورد استفاده قرار گیرد. در حال حاضر بیشتر نیروگاههای برق ما به وسیله گاز و نفت کوره تامین انرژی میشوند و اگر ما با تغییر سوخت این نیروگاهها از گاز به سمت زغال حرارتی حرکت کنیم قادر خواهیم بود تا برق مورد نیاز کشور را در شرق کشور از طریق زغال حرارتی به تولید برسانیم و گاز مصرفی آن را صادر کنیم. با این کار هم معادن زغالسنگ ما رونق میگیرند و هم اینکه درآمد ارزی حاصل از صادرات گاز باعث خواهد شد تا توان مالی دولت برای انجام پروژههای عمرانی بالا رود.
باتوجه به کم محلی برخی از سیاستگذاران به معادن زغالسنگ کشور فکر میکنید این ایده شما عملی شود؟
سیاستگذاران ما نه تنها به معادن زغالسنگ بلکه کلا به بخش معدن کشور کم لطفی میکنند. ذخایر معدنی ما در انواع مواد معدنی بسیار فراتر از آن چیزی است که فکر میکنیم و کمتر کشوری در دنیا شبیه ایران است که همه ذخایر معدنی را در دل خود جای داده باشد. توجه بیش از اندازه به استخراج نفت و البته عدم اختصاص درآمدهای نفتی به سرمایهگذاری در معادن کشور سبب شده تا این بخش کماکان با کمترین بهرهوری خود مشغول به کار باشد و نتواند آنگونه که باید به یکی از پیشرانهای رشد در کشور تبدیل شود.
درخصوص زغالسنگ نگاهها سیاهتر است چون همواره گفته شده که ما کشور ضعیفی درخصوص ذخایر زغالسنگ هستیم، سیاستگذاران ما به این ماده معدنی کم توجهی کردهاند. درحالی که بنده معتقد هستم هم در زمینه زغال سنگ کک شو دارای ذخایر مناسب هستیم و هم در زمینه زغالسنگ حرارتی.
البته همانگونه که گفتم توانایی کشور درخصوص ذخایر زغالسنگ حرارتی بالاتر است و ما قادر هستیم باتوجه به حجم بالای این ذخایر به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان زغال حرارتی تبدیل شویم. حال برگردیم به سوال شما. بهنظر من اداره معادن کشور بهصورت کجدار و مریز ممکن نیست و بهتر است در این رابطه دارای استراتژی و برنامهریزی مشخصی باشیم. طبیعتا معدنکاری زغالسنگ باتوجه به سختی ذاتی خود نیازمند درک بیشتری ازسوی سیاستگذاران است.
رشد معدنکاری در ایران فقط به تزریق منابع متکی نیست بلکه باید به سمتی حرکت کنیم که سایر بخشهای مرتبط درک خود را از واقعیتهای معدنکاری بالا ببرند و مانعی بر سر راه کسب و کار در این حوزه نشوند. اگر قرار است بخش خصوصی واقعی و قوی را در این حوزه فعال کنیم باید موانعی که سازمانهای محیطزیست، میراث فرهنگی، منابع طبیعی، مقامات محلی و... بر سر راه فعالیت معدنکاری میگذارند برطرف شوند تا سرمایهها با آرامش خاطر به سمت معادن سرازیر شود. در غیر این صورت سرمایهگذاری در این بخش صورت نخواهد گرفت و ذخایر ما نیز بلا استفاده خواهد ماند.
برای رهایی از این وضعیت چه پیشنهادی دارید و سیاستگذاران چه تصمیمی در این خصوص باید بگیرند؟
نخست بهتر است نگاه خود را به معدنکاری زغالسنگ در ایران تغییر دهند. ما با تجهیزات قدیمی و نیروی انسانی کم تجربه قادر به معدنکاری زغالسنگ نخواهیم بود. متاسفانه دیده میشود نسل معدنکارانی که از دهه40 آموزش دیدند و معدنکاری زغال را در ایران پایه گذاشتند در حال انقراض هستند و نسل بعدی آن دارای تجربه لازم برای انجام فعالیتهای معدنی نیستند. کسادی کار در حوزه معادن زغالسنگ به علاوه مشقتهای زیادی که دارد، در کنار ممانعتهایی که سایر سازمانها در این حوزه به وجود میآورند سبب شده تا سرمایه کمتری جذب این معادن شود.
دولت بهتر است ابتدا موانع موجود بر سر راه کسب و کار در معدنکاری را بردارد و استراتژی تولید برق از زغالسنگ حرارتی را تدوین کند. آنگاه میتوان امیدوار بود که با تکیه بر یک برنامه بالادستی ذخایر زغالسنگ ما از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شوند. معدنکاری زغالسنگ با اسناد بالادستی جان میگیرد و اگر قرار باشد که مشتری داخلی نداشته باشیم آنگاه مجبوریم که این ذخایر را در بازارهای جهانی عرضه کنیم، بنابراین ما در خصوص ذخایر زغالسنگ حرارتی دو راه پیش رو داریم. ابتدا اینکه آن را تبدیل به برق کرده و ارزش افزودهاش را نصیب کشور کنیم یا اینکه راه صادرات آن را با مشوقهای مناسب (سنگاندازیها و گرفتاریهای کم) باز بگذاریم و به سمتی حرکت کنیم که زغال حرارتی خود را در بازارهای جهانی در معرض فروش بگذاریم. البته ممکن است برخی بگویند اقدام به خام فروشی کردهایم که به نظر من بهتر است برای همیشه اصطلاح خامفروشی را از ادبیات اقتصادی خود خارج کنیم. ما در علم اقتصاد بهدنبال تولید ماده معدنی رقابتپذیر در بازارهای جهانی هستیم. وقتی که میتوانیم ماده معدنی را با قیمت رقابتی در بازارهای جهانی عرضه کنیم چرا نباید به دنبال آن برویم؟
اگر توانستیم که ارزش افزوده را در داخل به وجود آوریم چه بهتر اگر نه دلیلی ندارد چون ما مشتری داخلی نداریم اقدام به معطل کردن ذخایرمان کنیم.
به نظر شما آیا ذخایر زغالسنگ حرارتی ما توانایی رقابت با نفت را دارد؟
با یک حساب سر انگشتی میتوان پی برد که کشور دارای بیش از 50میلیارد تن ذخایر زغال حرارتی است. این رقم میتواند برای دهها سال ایران را به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان زغال دنیا تبدیل کند به شرطی که ما در زمینه اکتشافات زغال جدیتر باشیم و سرمایهگذاریهای وسیعی در این خصوص انجام دهیم. مطمئنم زغالسنگ رقیبی جدی برای نفت خواهد بود اگر ما باور داشته باشیم که در این زمینه دارای مزیت هستیم و موانع موجود بر سر کسب و کار آن رابرداریم. اما تا زمانی که بدون اطلاعات لازم و صرفا از روی حدس و گمان، بگوییم که فاقد ذخایر زغال هستیم قادر نخواهیم بود تا در این زمینه حرکتی از خود نشان دهیم. اشکال سیاستگذاران ما این است که نمیخواهند 200متر زیر زمین فکر کنند و فقط آنچه را که میبینند باور دارند.
ما در حوزه اکتشافات معدنی بسیار عقب هستیم و فقط در سطح اقدام به شناسایی ذخایر خود کردهایم. وقت آن رسیده تا سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور را به انواع تجهیزات معدنی و مدرن اکتشافی مجهز کنیم تا ذخایر عمیق کشور نیز مورد شناسایی قرار گرفته و سرمایهگذاری در آن آغاز شود. از این طریق میتوانیم اقتصاد خود را بیمه کرده و با تکیه بر تولیدات معدنی آن را شکوفاتر کنیم. اقتصاد هندوستان و استرالیا هماکنون بر اساس تولید انواع مواد معدنی و صنایع مربوط به آن میچرخد و این کشورها توانستهاند با انجام اکتشافات و بهرهبرداری بهینه از ذخایرشان به سمتی حرکت کنند که معدن را به مهمترین بخش اقتصادی خود تبدیل کرده و از این راه درآمدهای زیادی را برای خود حاصل کنند.
امروز در دانشکدههای معدنی شاهد آن هستیم که دانشجویان و فارغالتحصیلان زیادی آمادهاند به فعالیتهای معدنی روی آورند اما به دلیل عدم حمایتهای لازم از این کار باز ماندهاند. بهتر است دولت در ابتدای راه به این افراد کمکهای مالی در قالب تسهیلات بلندمدت ارائه دهد آنگاه با حمایتهای نرمافزاری نظیر بهبود فضای کسب و کار به سمتی حرکت کند که معدنکاری زغالسنگ دارای توجیه
اقتصادی شود.
بهتر است به این نکته نیز توجه شود که ما در صنعت معدنکاری زغالسنگ از سرمایهگذاری میلیون دلاری صحبت میکنیم و در صنعت نفت از سرمایهگذاری میلیارد دلاری. این درحالی است که سرمایهگذاری در زغال همان بازدهی نفت را دارد. از این رو اگر بخشی از سرمایهگذاریهای صنعت نفت به سمت زغال سوق داده شود کشور به نتیجههای مطلوبتری دست خواهد یافت بنابراین توصیه میشود که سیاستگذاران معدنی ما استراتژی سرمایهگذاری تولید در معادن زغالسنگ را تدوین کنند تا شاهد بهرهبرداری از معادن زغال چابک با بهرهبرداری زیاد باشیم نه اینکه به سمتی حرکت کنیم که از شیرینی صنعت زغالسنگ برای ما جز آلودگی محیطزیست و مشکلات کارگری چیز دیگری باقی نماند.
نا ایمن بودن معادن زغالسنگ سبب شده تا کار در معادن زغالسنگ ایران خطرناک شود. چرا معدنکاری زغالسنگ در ایران به این شکل درآمده است؟
تصور اینکه کارگری، صبح از کانون گرم خانواده خود جدا میشود و هرگز به آن خانه برنمیگردد به کابوسی میماند که هر شب سراسر وجودم را فرا گرفته و بیم آن دارم که نکند یکبار دیگر حوادث تلخ چند سال گذشته در معادن زغالسنگ کشور تکرار شود و عدهیی از زحمتکشان صنعت زغال کشور در دهها متر زیر زمین مدفون شده و جان خود را از دست دهد.
قبول دارم که اصولا کار در معادن زغالسنگ بهذات خطرناک بوده و دارای سختیهای خاص خود است اما شواهد و قرائن نشان میدهد که کمترین استانداردها در معادن زغالسنگ کشور رعایت نمیشود و کارگران با کمترین تجهیزات ایمنی خود را وارد معادن زغال میکنند تا در سایه جبر زندگی بتوانند به حفظ اشتغال خود بپردازند و لقمه نانی را از این طریق به خانوادههایشان برسانند.
در گزارشی که چندی پیش ازسوی کمیته زغالسنگ خانه معدن منتشر شد همکاران بنده به این نکته اشاره کردند که وضعیت ایمنی معادن زغال کشور تا چه اندازه پایین بوده و از استانداردهای مرسوم خارج است. با کمال تاسف اعضای کمیته زغال خانه معدن ایران به این نتیجه رسیدهاند که وضعیت ایمنی و سلامت کارگران در معدن زغالسنگ کشور در بدترین حالت خود قرار گرفته بهطوری که بیم آن میرود هر لحظه اتفاق ناخوشایندی در این معادن رخ دهد و جامعه معدنی کشور را عزادار کند. هر حادثهیی که در معادن زغال کشور اتفاق بیفتد برابر است با به خطر افتادن جان دهها کارگر و تکنیسین و مهندس از یک سو و از بین رفتن سرمایههای دولت و بخش خصوصی از سوی دیگر که شاید هیچوقت نتوان تلفات ناشی از این حوادث را جبران کرد و زخم آن تا ابد در تن نیرومند بخش معدن کشور باقی بماند.
وضعیت تجهیزات معدنی در معادن زغال ایران چگونه است؟
گزارشها حاکی از آن است که اکثریت تجهیزات و ماشینآلات بهکار رفته در معادن زغال کشور فرسوده و قدیمی هستند و کاربرد خود را از دست دادهاند. این ماشینآلات با کمترین بهرهوری مشغول فعالیت هستند و علاوه بر اینکه موجب اتلاف وقت و توان نیروی انسانی مجرب و متخصص کشور میشود، بهرهوری معادن زغال را بهشدت میکاهد.
ازسویی دیگر تجهیزات ایمنی معادن زغال نظیر دستگاههای هشداردهنده گازهای خطرناک، سیستمهای ضدجرقه، تهویه مطلوب و امکانات مربوط به نگهداری از سقف و دیوارههای معادن بهشدت ناکارا هستند و هر لحظه بیم آن میرود که با انفجاری مهیب یا ریزش سقف و دیوارهها، عدهیی از کارکنان معدن در این انفجارها بسوزند و زیر دهها تن سنگ و خاک قرار گیرند.
از آنجا که خریدار اصلی معادن زغالسنگ ککشو در ایران، شرکت ذوبآهن اصفهان است، باتوجه به کاهش تقاضا در بازار فولاد، این شرکت نتوانسته مطالبات معادن زغال کشور را پرداخت کند تا مدیران این صنعت بهراحتی قادر نباشند تجهیزات معادن را بهروز رسانی و مدرنیزه کنند. این موضوع سبب شده تا کار در معادن زغال ایران بهشدت خطرناک باشد و معدنکاران علاوه بر بهرهوری پایین به خاطر تولید مقدار ناچیزی زغال جان خود را در معرض دستهیی از حوادث گوناگون قرار دهند. معادن زغال ایران بهشدت گازخیز هستند و اگر تجهیزات مناسب در آنها به کار گرفته نشود حوادث تلخی به وجود خواهد آمد که هم اتلاف مواد معدنی را در پی خواهد داشت و هم دهها کارگر در آتش ناشی از انفجار این معادن جان خود را از دست میدهند.
سیاستگذاران معدنی کشور در این رابطه چه نقشی دارند؟
پیشنهاد میشود تا سیاستگذاران معدنی کشور برای تولید این ماده معدنی با کمترین حوادث و بالاترین بهرهوری برای تجهیز و نوسازی معادن زغالسنگ کشور اقدامات لازم را به عمل آورند و با زنده کردن مطالبات شرکتهای زغالسنگ این امکان دراختیار آنها قرار گیرد تا فعالیتهای اکتشافی خود را گسترش داده و سطح استخراج خود را
بالا ببرد.
صنعت زغالسنگ در ایران قادر است از رشد و رونق بالایی بهرهمند شود به شرط آنکه نوسازی معادن فعلی با تجهیزات روز دنیا در دستور کار قرار گیرد و معادن زغال مکانیزه و نیمهمکانیزه شوند و سطح ایمنی و سلامت کارگران بالا رود. گزارشهای متعددی درخصوص معدنکاری زغالسنگ به وزارت صنعت ارائه دادهایم و منتظریم تا ببینیم که سیاستگذاران معدنی کشور تا چه اندازه قادرند معادن زغالسنگ ایران را به خانه امن صنعت معدنکاری تبدیل کرده و آن را به محلی برای تولید موثر در رشد اقتصادی کشور تبدیل کنند.