گروه اقتصاد کلان
معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، شاخص فقر خوراکی در ایران را 4درصد اعلام کرده است که این آمار حاکی از وجود جمعیت 3میلیون نفری گرسنگان در کشور است. اعلام این خبر از سوی احمد میدری بیشتر در راستای تصحیح سخنان چند روز پیش علیاکبر سیاری، معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود که مدعی شد 30درصد مردم ایران در گرسنگی مطلق به سر میبرند. آماری که به سرعت واکنشهای بسیار به همراه داشت تا اینکه معاون رفاهی وزارت کار این آمار را به مجموع تعداد افرادی که مبتلا به سوءتغذیه هستند مربوط دانست و در این باره گفت: «خیلی از افرادی که دارای درآمد هستند به دلیل سبک زندگی غلط و نوع خوراکیهایی که مصرف میکنند دچار سوءتغذیه هستند. بر این اساس مطالعات وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی و مطالعات بینالمللی نشان میدهد خوشبختانه میزان فقر خوراکی در ایران بسیار پایینتر است». سیدجعفر خیرخواهان، استاد اقتصاد دانشگاه مشهد نیز در گفتوگو با «تعادل» رقم این شاخص را چندان صحیح نمیداند و معتقد است که سیاستهای اقتصادی دولتهای گذشته اگرچه بر شاخص فقر افزوده اما به واسطه سیستمهای یارانه نقدی که به ساختار درآمدی اقشار کم درآمد
اضافه شده از فقر خوراکی به شدت کاسته شده و در این موضوع درآمدهای مردم به گونهیی بوده که بتواند نیازهای حداقل خوراکی آنها را تامین کند. این اقتصاددان فرهنگهای تغدیهیی نادرست را عامل اصلی تشدید سوءتغذیه در ایران ارزیابی کرده که برای جلوگیری از ادامه روند موجود، سبد کالا و سیستمهای حمایتی از سبد غذایی فقرا را باید افزایش داد.
تاثیر پرداخت یارانه در کاهش فقر
خیرخواهان با تعریف شاخص فقر خوراکی که بیانگر تعداد افرادی است که حتی از خرید حداقل نیازهای زندگی خود عاجز و نمیتوانند نیازهای اصلی فیزیولوژیک خود را تامین کنند به طوری که فاقد هوشیاریهای لازم هستند، گفت: این شاخص در سالهای اخیر حتی در کشورهای آفریقای شمالی هم روند نزولی به خود گرفته و نسبت به گذشته از تعداد آنها بسیار کاسته شده است. در ایران نیز مانند گذشته نباید این شاخص به این رقم برسد چراکه با پرداخت یارانهها به اقشار کم درآمد به نظر میرسد فقرا توانایی رفع حداقل نیازهای خوراکی خود را داشته باشند و این شاخص بسیار کمتر از 3 تا 4درصد است و اگر این جمعیت به تعداد 3میلیون نفری میرسید شرایط و اخبار رسانهها به گونهیی دیگر این موضوع را پوشش میدادند.
این اقتصاددان در ادامه آمار 4درصدی شاخص فقر خوراکی در ایران از سوی مراکز معتبر جهانی را صحیح ندانست و در این باره توضیح داد: به دلیل اینکه مراکز جهانی به اطلاعات چند سال پیش کشور دسترسی دارند و کمتر دادههای آنها به روز شده بنابراین آماری که از ایران منتشر میکنند، درست نیست.
با سطح درآمدی که هماکنون اتفاق افتاده، فقر خوراکی 4درصدی بیشتر اعتبار خود را از دست میدهد اما با توجه به آمارهای منتشر شده در مورد میزان مصرف مردم ایران از برخی کالاهای زیانآور مانند قند و شکر همچنین کاهش مصرف لبنیات و گوشت در سفره غذایی به نظر نمیرسد، آمار 30درصدی سوءتغذیه در ایران درست باشد.
فرهنگ غلط مصرف عامل اصلی سوءتغذیه
خیرخواهان با اشاره به علل سوءتغذیه در ایران افزود: بسیاری از عوامل سوءتغذیه در ایران ناشی از کمبود منابع اعتباری نیست بلکه بیشتر مرتبط با تصمیمات و فرهنگهای تغذیهیی غلطی است که متاسفانه در میان قشر فقیر تشدید شده به این صورت که بیشتر فقرا به دلیل اینکه از داشتن امکانات لذت بردن از زندگی محروماند و به طور مثال از عهده تفریحهای معمول و عرف جامعه برنمیآیند، مجبورند برای پوشش این بخش از زندگی خود به تغذیههای نامناسب و غذاهای بی کیفیت در خیابانها رو بیاورند که البته با وجود داشتن کالری زیاد، نیازهای اساسی بدن را تامین نمیکند.
به طور مثال استفاده از غذاهای فست فود برای این قشر از جامعه تبدیل به نوعی تفریح شده است بنابراین از مواد غذایی استفاده میکنند که زیانآور است.
در همین خصوص گزارشهای بسیاری منتشر شده که نشان میدهد اقلام پروتئینی و لبنی در سفره خانوارهای فقیر به شدت کاهش یافته است بنابراین ساختار تغذیهیی خانوارهای کم درآمد چندان قاعده و چارچوب مشخصی ندارد. در همین راستا این اقتصاددان نخستین گام برای حل مشکل سوءتغذیه در کشور را فرهنگسازی و اطلاعرسانی از نحوه تغذیه صحیح عنوان کرد و در این باره افزود: زمانی که در کشور آمریکا سیب زمینیهای فرانسوی وارد شد، مردم این کشور از مصرف این نوع سیبزمینی امتناع میکردند اما مسوولان آمریکایی با اطلاعرسانی و آموزش طرز پخت صحیح این ماده خام، مردم را به استفاده از این نوع سیبزمینی متمایل کردند. این درحالی است که با وجود برنامههای آشپزی زیادی که در صدا و سیما پخش میشود هیچیک نمیتواند در سفره غذایی مردم فقیر جایی داشته باشد چراکه مواد اولیه مصرفی در این آشپزیها گران است در حالی که اینگونه برنامهها بهترین ابزار برای سالمسازی و بهبود تغذیه مردم هستند.
سبد کالا، سبد غذایی خانوارهای فقیر
را تنظیم میکند
این اقتصاددان در ادامه افزود: از سوی دیگر سبد کالا و حمایتهای دولت از خانوادههای فقیر تا حدودی میتواند سبد غذایی آنها را به تغذیههای مناسبی هدایت کند. به این صورت که برخی کالاها مانند لبنیات و مواد پروتئینی که قیمتهای زیادی دارند را تقلیل دهند و یا با استفاده از سیاستهای حمایت از کالاهای اساسی مردم را به استفاده بیشتر از این مواد ترغیب کنند. اجرای این نوع سیاست تنها در سبد غذایی مردم اثرگذار نیست بلکه صنایع غذایی کشور را با رشدهای چشمگیری همراه کند. به ویژه در برهه کنونی که ساختار اقتصادی کشور هنوز مبتلا به رکود است و همچنان درآمدهای اقشار فقیر با افزایشهای چشمگیری روبهرو نبوده، اجرای مداوم این سیاستها میتواند تا حدود زیادی از مشکلات موجود در ساختار تغذیهیی را بکاهد.