مجید سلیمی بروجنی
براساس آمار منتشرشده، منابع آبی ایران طی پنج سال اخیر نصف شده و میزان نزولات جوی در شرایطی از 400 به 200 میلیاردمتر مکعب رسیده که 92 میلیارد مترمکعب آن به جریان سطحی آب تبدیل شده و 38 میلیاردمترمکعب نیز به سفرههای زیرزمینی نفوذ میکند و بقیه آن بدون استفاده هدر میرود. اما خشکسالی و کاهش بارش، فقط یک سوی بحران آب در ایران است. برخی دیدگاهها وجود دارد که معتقد است ساخت بیرویه سد بدون بهینهسازی زیرساختها و فرهنگسازی مناسب در مصرف آب، به بحران موجود دامن زده است.
به گفته برخی مسوولان وزارت نیرو، سهچهارم کشوری مانند ایران در ناحیه کاملا خشک قرار دارد و بارشهایی بین 50 تا 100 میلیمتر در سال را تجربه کرده که بخش مهمی از شهرها و معادن در این مناطق قرار دارد. در سالهای گذشته برای مدیریت نیاز روزافزون به آب، یک راه ساده انتخاب شده است؛ ساخت سد. شرکت مدیریت منابع آب ایران که زیرنظر وزارت نیرو فعالیت میکند، اعلام کرده تاکنون 590 سد در ایران به بهرهبرداری رسیده که 135 سد دیگر در دست ساخت بوده و 546 سد نیز در دست مطالعه است که در صورت اتمام ساخت سدها، تعداد کل آنها در کشور به یکهزار و 271 سد خواهد رسید. آن گونه که از تاریخ سدسازی برمیآید، رویکرد مدیریت آب با استفاده از سازههای نیازمند به تکنولوژی، پیش از انقلاب با ورود امریکاییها به عرصه مدیریت منابع آب ایران آغاز شد. ایرانیها که از دوران باستان با مکانیسم سدسازی، چارهیی برای استفاده از منابع آب پیدا کرده بودند، 600 سال پیش متوجه تبخیر بالای آب در حوضههای مختلف آبی شدند و دست از سدسازی کشیدند و روی به ساخت «قنات» آوردند که مکانیسمی پایدار برای منابع آبی در معرض تبخیر ایران بود. اما دور دوم سدسازی پس از 60 سال،
هنگامی آغاز شد که با کودتای 28مرداد 1332 خورشیدی در ایران، پای امریکاییها به جایجای اقتصاد ایران باز شد. در مورد اینکه در ساخت سد زیادهروی کردهایم یا نه، باید به یک موضوع اساسی که در کشور وجود دارد توجه داشته باشیم. مشکل وجود سیلابها در کشور در فصل ذوبشدن برفها بحثی است که باید به آن توجه کنیم؛ زیرا این سیلابها همیشه یا به دریا میریزد یا به تالابها. تنها راهکاری که برای جلوگیری از هدررفت این سیلابها و جمعآوری آنها وجود دارد، ساختن سد است. اما سدسازی باید طبق مطالعات و برنامهریزی علمی و صحیح انجام شود. اغلب سدهای کشور، مانند کارون یا ارس، بر همین اساس ساخته شدهاند، یعنی کمترین آسیب را به محیطزیست وارد کردهاند و بیشترین ذخیره آبی را برای ما به همراه داشتهاند.
البته هر سدی آسیبی به طبیعت وارد میکند. بعد از ساختن سد، منطقهیی زیر آب میرود و درختانی از بین میروند که وزارت نیرو در جای دیگری منطقه را سرسبز میکند، برای مثال در رابطه با کارون این اتفاق رخ داد.
بنابراین از نظر سدهای بزرگ مشکلی نداریم اما میتوان گفت در ساختن سدهای کوچکمحلی افراط شده است. هر عملیاتی که به هدر رفت و تبخیر زیاد آب بینجامد، بیابانزا به شمار میآید در حال حاضر، میزان تبخیر از سدهای حوضههای خلیج فارس، سرخس، مرکزی و هامون بیشتر از حوضههای مازندران و ارومیه است. البته میزان تبخیر از مخزن سد به مساحت آن و میانگین ارتفاع تبخیر در منطقه بستگی دارد.
بنابر مطالعات مستقل، میزان تبخیر آب شیرین کشور از پشت تنها دو سد اجرا شده کارون 1 با سطح دریاچه 25 هزار و 829 هکتار و سد مسجدسلیمان یا گدارلند با سطح دریاچه 28 هزار هکتار دستکم بیش از یکمیلیارد مترمکعب در سال است. یکی از دلایل عمده سدسازی در ایران، استفاده از نیروگاههای برقابی است. گرچه دیدگاههای پایگاههای کارشناسی بر این است که تامین برق از فواصل دور دست و به ویژه با کمبود خطوط انتقال برق از روشهای ناپایدار تامین نیرو به شمار میرود.
بسیاری از شهرهای بزرگ کشور از برق سدهایی که در دوردست آنها روی رودخانهها بسته شده تامین میشود اثرات سدها بر رودها و بوم سامانههای رودخانهیی و نیز پیکرههای آبی در هر منطقه بسیار شدید است و در بیانزدایی در سراسر جهان موثر بوده است.
اگرچه وزیر نیرو به صراحت عنوان کرده در سدسازی افراط صورت گرفته، اما آخرین اظهارنظرهای مسوولان وزارتخانه بر این است که «ساخت سد ادامه پیدا میکند اما با روش درست». وزارت نیرو تا پیش از این معتقد بود که «سهم ساخت سد در بروز بحران دریاچه ارومیه، پنج یا شش درصد است». آیا اظهارات اخیر وزیر نیرو میتواند نشانهیی باشد بر آنکه اشتباهات گذشته قرار است جبران شود؟
سدسازی در ایران به دلیل توانمندی برخی شرکتهای دولتی و حتی پیمانکاران به نهادها، همواره کاری پر سود بوده است اما چگونه میتوان سود مقطعی را بدون در نظر گرفتن توسعه پایدار دید و بحران به وجود آمده در منابع آبی کشور را نادیده گرفت؟...