گروه اقتصاد کلان
«توسعه در تاریخ ایران همواره بیثبات بوده است.» شاید این تنها فصل مشترک تمام تحلیلهای توسعهیی اندیشمندان و مورخان خاورمیانه با وجود همه اختلاف نظرهایشان باشد. خیزش نهادهای مدرن ایران در برههیی روی داد که بسیاری از کشورها هنوز با مفهوم مشروطه و مجلس آشنایی نداشتند اما با این حال در ادامه مسیر توسعه، ایرانیان از بسیاری کشورهای هم رده خود بازماندند. موسسه دین و اقتصاد پنجشنبه هفته گذشته بهمناسبت سالروز صدور فرمان مشروطه نشست هفتگی خود را به بررسی روند نزولی اقتصاد دوران مشروطه اختصاص دادند و سمیه توحیدلو، نویسنده کتاب بررسی حیات اقتصادی ایرانیان در زمان مشروطه سخنران اصلی این نشست بود. این جامعهشناس اقتصادی در سخنرانی خود به توصیف وضعیت اقتصادی و نقد سیاستهای اقتصادی نادرست حکومت وقت پرداخت و با اشاره به ضعفهای تاریخنگاری این دوران، علل اصلی ناموفق بودن ایرانیان در به ثمر رسیدن نهضت مشروطه را تشریح کرد. توحیدلو در ادامه سخنان خود، کاهش ارزش پول ملی در دوران قاجار را نقطه شروع زوال اقتصادی ایران عنوان کرد و در مورد سیاستهای پولی دولت در این دوران توضیحاتی ارائه کرد. در ادامه مشروح سخنان سمیه توحیدلو
را میخوانید:
ذات توسعه در ایران وابستهگراست
بررسی حیات و اخلاق اقتصادی در دوران مشروطه نیازمند پاسخدادن به یک سوال مهم در تاریخ ایران دارد و آن اینکه چرا ایرانیان گرچه زودتر از بسیاری کشورها به سوی توسعه حرکت میکنند اما در اواسط راه باز میمانند و حتی در مقاطع بعدی نیز عقبگرد میکنند. این قاعده بارها در تاریخ کشور تکرار شده و چه بسا در وهله فعلی ضرورت بررسی این الگوی توسعه ایران بسیار حایز اهمیت است. در همین راستا تحلیلهایی که در این مورد وجود دارد، از منظرهای متعددی مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مهمترین جنبههایی که همواره از سوی کارشناسان نقطه آغاز بررسی توسعه در تاریخ ایران بوده، مساله وابستگی است به این صورت که ذات و ماهیت توسعه ایران، یک توسعه وابسته و فاقد درونزایی بوده، با این حال مدلهای دیگری نیز در تحلیل توسعه ایران وجود دارد که بیشتر از نگاههای چپگرایانه به آن پرداخته شده که بهطور مثال نگاههای مارکسیستی از جمله این موارد است. در همین راستا عصر مشروطه به عنوان موقعیتی که خیزش نهادهای مدرن و نهادهای اقتصادی را تجربه میکند، بهترین شروع بررسی فردگرایی تاریخی است. مشروطه در این موقعیت از ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه تا صدراعظمی
امیرکبیر، قائممقام و غیره تا 1906 زمان صدور فرمان مشروطیت است. در این بازه زمانی باید عللهای ناکامی ایران در مسیر توسعه و تشکیل ثروت را بررسی کرد.
تراز تجاری در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه
در تحلیل تاریخ اقتصادی دوره مشروطه، بررسی ویژگیهای آن دوران اهمیت بسیار زیادی دارد. از زمان آغاز سلطنت ناصرالدین شاه واحد پول کشور، قران بود. در این دوره فلز پشتوانه واحد پول کشور مدام در حال تغییر و عوض شدن است بهطوری که در طول 50ساله تاریخ مشروطه اتفاقات مهمی را برای اقتصاد کشور رقم زد. در سال 1848 میلادی که مقارن با آغاز دوره ناصرالدین شاه است تا دوره 1858 که نقطه اوج تاریخ اقتصادی ایران بود، فرانک ایرانی با فرانک فرانسوی و لیر انگلیس برابر بود. جامعه ایران در آن برهه با مقوله تکپولی روبهرو نبوده بلکه تجار ایرانی معاملات خود را با پولهای خارجی انجام میدادند. ازسوی دیگر ایران در شاهراه ورود و خروج جاده ابریشم قرار داشت که به همین دلیل انواع پولهای خارجی در کشور وجود داشته و در کنار آنها نیز قران و شاهی هم به عنوان نرخهای ایرانی در بازار ایران مبادله میشد. ارزش پول ملی در ابتدای دوره ناصرالدین شاه کمتر از ارزش پولی دیگر کشورها نبوده و تراز تجاری ایران مثبت بود بهگونهیی که میزان صادرات دو یا سه برابر واردات بوده و کالاهای تریاک، ابریشم و تنباکو محصولات اصلی صادرات را تشکیل میداد. از این زمان به
بعد ابریشم ایران آفت زده میشود و صادرات آن کم میشود، از سوی دیگر مصرف تریاک در داخل ایران بهشدت افزایش پیدا میکند و حدود دوسوم آن در ایران مصرف میشود، به همین دلیل صادرات ایران روزبهروز کمتر میشود و به دلیل شرایط فرهنگی، ویژگیهای زیستی و رغبت ایرانیان برای مصرف کالاهای جدید غربی کالاهای وارداتی بیشتر و با کسری تراز تجاری افزایش مییابد. از طرف دیگر سوءمدیریتها نیز اقتصاد ایران را به سوی ضعف میکشاند بهطوریکه نارساییهای مدیریتی در ایران، نقطه شروع از دست رفتن پول کشور شده و شرایط لازم برای یکی از بزرگترین قحطیهای بیسابقه در ایران را فراهم میکند.
خروج طلا عامل کاهش پول ملی
در آن برهه طلا و نقره نرخهای برابری با یکدیگر داشتند که نقره بیشتر دادوستد میشد و طلا بیشتر بیشتر به عنوان هدایای ارزشمند در مهریه زنان و پیشکشهای شاهانه استفاده میشد. با این حال در برهههای زمانی بعدی، نرخ برابری طلا و نقره تغییر میکند. بهطور مثال اگر نسبت طلا به نقره در آن دوران یک به 15 در ایران بوده، در کشورهای خارجی یک به 16.5 و حتی 18 دادوستد میشود. این یکی از بزرگترین عواملی بود که در یک برهه تاریخی، خروج طلا از کشور و ورود نقره را داشتیم. در این زمان منابع طلا در کشور کاهش پیدا میکند و دولت این قاعده را اصلاح نکرد و اقدام به جمعآوری سکه طلا از دست مردم کرد. این سیاست موجب شد تا مرم به احتکار سکه طلا روی بیاورند. از سوی دیگر این سیاست با کشف معادن جدید نقره در امریکا مقارن بود که به سقوط بیرویه قیمت جهانی نقره دامن میزند و نخستین نقطه برای کاهش ارزش پول ملی و نسبت پولهای ملی با ارزهای خارجی دچار تلاطم میشود. در این زمان حکومت پول شاهی که با پشتوانه فلز مس، جایگزین نفره در دادوستدهای داخلی کشور میشود. این پول مسی تا مدت طولانی با نسبت یک به 20، با قران معامله میشد. این مساله به
آرامی و تحت تاثیر دیگر اتفاقات نامبارک مانند خشکسالیها، قحطیها و آفتزدگیها نرخ برابری تغییر میکند و به نسبت یک به 40 و حتی در اصفهان، این نسبت به یک به 80 میرسد.
سالهای اول مشروطه رفاه مردم بیشتر شد
بحث تورم در زمان مشروطه نیز بسیار قابل تامل است. اساسا انقلابها در برهههایی که فضای اقتصادی بسته است اتفاق نمیافتند بلکه انقلابها بعد از یک دوره سخت معیشتی و بهبود شاخص رفاه، صورت میگیرد. بررسی میزان هزینه خانوارها برای خوراک نشان میدهد در سال 1872 بیشترین میزان تورم وجود داشته و در سال 1906 که سال صدور فرمان مشروطه است به نظر میرسد جنبش مشروطه مانند همه نهضتها، در سالهای رفاه و بهبود معیشت مردم همراه بوده است. نمودار تورمی در این سالها نشان میدهد که روند تورم نزولی بوده و رفاه خانوارهای ایرانی بهبود یافته است.