گروه گوناگون|
زندگی و داستان بزرگان میتواند سرمشق و الگویی برای زندگی باشد. نمونههای خوبی که نشان میدهند بهتر است چه اشتباهاتی را انجام ندهیم. میگویند برای بهتر زندگی کردن عملا از صفر شروع نکنید بلکه پا جای پای دیگران بگذارید و آن را ادامه دهید. یکی از بزرگانی که داستان زندگی آن اخیرا به قلم تحریر درآمده، «یوهان ولفگانگ گوته»، نویسنده فاوست است. در ادبیات جهان و غرب، نام گوته با لطایف و تیزاندیشیهای خاصی پیوند خورده است. در ویکیپدیا درخصوص گوته آمده است که او شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی و یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش «وایمار کلاسیک» همچنین رمانتیسیسم بهشمار میرود. گوته را یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجسته ادبیات جهان میدانند و درواقع گوته آلمانی، شکسپیر انگلیسی، هومر یونانی و دانته ایتالیایی را چهار رکن ادبیات اروپا به حساب میآورند.
کتاب «روایتهایی از گوته» که نشر ثالث آن را منتشر کرده، به داستانهایی که درباره گوته در ایام زندگانیاش نقل شده، میپردازد. خود گوته درخصوص روایتها میگوید: «برای مرد دنیا دیده، داشتن مجموعهیی از حکایات، بزرگترین گنج است، بهشرط آنکه بتواند آنها را در جای مناسبی در خلال گفتوگوهایش بازگو کند.»
این کتاب بیش از 150روایت درباره گوته دارد. روایت اول کتاب بسیار جالب توجه است. در این روایت که از قول مادر گوته نقل شده، آمده است که یکبار گوته کوچک با پسربچههای دیگر از عرض خیابان عبور کرد و به طرف خانه آمد و او که کنار پنجره ایستاده بود متوجه شد که پسرش بسیار باابهت قدم برمیدارد؛ بعدا گوته را سخت مورد سرزنش قرار داد که با طرز ایستادن و قدم زدن خود را از سایر پسرها متمایز میکند. پسر که همان گوته کوچک است با اعتماد به نفس جواب داد که این تازه آغاز کار است و بعدا از همه مردم متمایز خواهم بود.
این کتاب با یک روایت دیگر نشان میدهد بزرگان چقدر با مردم عادی متفاوت هستند و زبان یکدیگر را درک نمیکنند. روایتی که میگوید: «هنگامی که نیروهای نظامی پروس در وایمار اتراق کردند، همه شهر را به اشغال درآوردند، حتی خانه گوته هم به اردوگاه آنها تبدیل شد. روزی یک سروان مسن و چاق در مهمانخانهیی که همکاران ارتشی او در آن درباره محل اقامت خود صحبت میکردند، گفت: من در منزل آقایی هستم بهنام گوته، گاته یا چه میدانم هرچه که نام اوست. دیگران با هیجان تمام سعی کردند به او حالی کنند که در منزل گوته، شاعر مشهور اقامت کرده است. مرد مسن در جواب آنان گفت: بله، بله، امکان دارد. بسیار امکان دارد؛ من زیر زبان او را کشیدم و واقعا پی بردم مغزش درست کار نمیکند.» کتاب «روایتهایی از گوته» توسط «یورگ دریوز» گردآوری و ازسوی مهشید میرمعزی ترجمه شده است.