تغییر نگرش مردم برای خرید کالاهای ایرانی زمانبر است
گروه تشکلها|سمیه سایش|
این روزها ضعف در تعریف علامت تجاری و برند برای کالاهای ایرانی منجربه آن شده که بازار ایران جولانگاه برندهای تقلبی خارجی شود. باوجود اینکه ظرفیتهای مناسبی در زمینه تولید کالاهای با کیفیت داخلی داریم اما درباره تولید، عرضه پایدار و قابل رقابت بودن صنایع در سالهای گذشته ناتوان بودیم و دراین بازه زمانی نیز معمولا مردم برای محصولاتی تقاضا دارند که دارای نوآوری بوده و ضمن تناسب با مد به صورت ارزان و باقابلیت استفاده آسان عرضه شود، به گفته کارشناسان، تنوع زیاد و قیمت ارزان باعث شده به مرور زمان روش زندگی مردم تحت تاثیر واردات قرار گیرد و به تدریج نیز به خود باختگی در مصرف کالاهای خارجی دچار شوند. در مهر ماه سال ۹۴ بود که آییننامه ساماندهی تبلیغات کالاها و خدمات از سوی معاون اول رییسجمهور ابلاغ شد. در واقع، اسحاق جهانگیری ماده ۸ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر را به تصویب رساند درماده ۲ این آییننامه آمده است: وزارت صنعت، معدن وتجارت مکلف است بهمنظور توسعه، ترویج و تبلیغ نشان (برندهای) تجاری داخلی در بازارهای داخل و خارجی و باهدف افزایش رقابتپذیری کالاها وخدمات ایرانی، تشویق تولیدکنندگان و صادرکنندگان با
نشان برتر نسبت به پیشنهاد بستههای حمایتی و تشویقی با اولویت برندهای تجاری صادراتی به تصویب برساند و شناسایی خلأهای موجود در قوانین و مقررات را دردستور کار قرار دهد. حال، کارشناسان براین باورند که با گذشته ۸ ماه از این آییننامه وزارت صنعت سیاست روشنی را هنوز اتخاذ نکرده است. در زیر ماحصل گفتوگوی «تعادل» را با داریوش مهاجر دبیرکل کنفدراسیون صنعت میخوانید:
آقای مهاجر در این بازه زمانی اساسا مردم برای محصولاتی تقاضا دارند که دارای نوآوری بوده و ضمن تناسب با مد بهطور ارزان و با قابلیت استفاده آسان نیز عرضه میشود. حال تشکلها برای تقویت برندینگ در کالاهای صنعتی چه اقداماتی را باید انجام دهند؟
در این زمینه لازم است که یک یادآوری در مورد رفتارهای دولتمردان استعمارگر در چند دهه گذشته داشته باشم. در 70 سال گذشته زمانی که قراردادهای گلستان و ترکمنچای از سوی دولتهای استعمارگر از جمله انگلستان به ایران تحمیل شد، در آن دوران کشورمان در شرایط ضعیفی قرار گرفته بود.
در واقع، درآن زمان این کشورها درصدد توسعه یافتگی بودند و به این واسطه، بازیهای سیاسی را در بخش اقتصاد آغاز کردند. بهواقع، در آن زمان انگلیس و دیگر کشورها کالاهای فرنگی را به عنوان برترین کالاهای تولید شده در سطح جهان قلمداد کردند و این رفتارها نیز از آن زمان تاکنون در میان اذهان عمومی ملتها به عنوان برترین کالاهای تولید شده نقش بسته است. البته در آن زمان تاریخ نویسان در زمینه تولید محصولاتی ایرانی در دوران صفویه این طور گزارش دادهاند که ایران در زمینه تولید صنایع دستی زبانزد عام و خاص بوده و کالاهای ما نیز در بازارهای جهانی پر رنگ و لعاب بوده، هرچند که در این دهه نیز این صنعت نسبت به دیگر صنایع دارای مزیت است. بعد از صنعتی شدن کشورهای غربی، این کشورها (غربیها) زیرساختهای لازم را برای حوزه تولید فراهم و تبلیغات را در زمینه محصولات تولید شده آغاز کردند، در آن زمان ایران در شرایط نامناسب سیاسی ـ اقتصادی قرار داشت و همین موضوع نیز باعث شد تا ایران از فرصت صنعتی شدن باز بماند. متاسفانه از آن زمان تا به امروز در کشور ما نیز فرهنگ استفاده از کالاهای خارجی یا وارداتی همچنان مطرح است ولو اینکه این محصولات،
کالاهای وارداتی بنجل کشورهای آسیایی همچون چین و بنگلادش باشد.
چرا در بازه زمانی کنونی برخی واحدهای صنعتی از موضوع برندینگ غافل شدند؟
متاسفانه نگاه مصرفکننده ایرانی، این اجازه را به تولیدکنندگان نمیدهد و صنعتگران کشور ما نیز به دلیل هزینههای بالای تولید از نما نامسازی (برندسازی) هراسانند و اعتماد خود را برای ادامه تولید در شرایط فعلی از دست دادهاند.
موضوعی که این روزها در زمینه برندسازی مطرح میشود این است که صاحبان واحدهای صنعتی به دلیل افزایش هزینههای سربار تمایلی به موضوع نشان سپاری تجاری ندارند. به نظر شما چرا تولیدکنندگان ایرانی هزینهیی را برای جهانی کردن محصولات خود در نظر نمیگیرند؟
برند شدن یک کالا الزامی نیست، اما اگر تولیدکنندگان به این سمت پیش روند بیشک صادرات کالاهای غیرنفتی ما نیز دوچندان خواهد شد. البته باید گفت که ما در زمینه برخی محصولات تولیدی همانند چرم، لوازم خانگی، پوشاک و... دارای مزیت هستیم و کالاهای تولید شده ایرانی نیز در مقایسه با کالای مشابه خارجی کامل در رقابت هستند.
به عنوان مثال قبل از تشدید تحریمها تولیدکنندگان خودروسازی بسیاری از قطعات داخلی خودرو را در داخل کشور تولید و روانه بازارهای اروپایی میکردند. در زمینه تولید لوازم خانگی نیز ما چنین مزیتهایی را در پروندههای صنعتی خود داشتهایم. در این زمینه هم لازم است به مثال دیگری اکتفا کنم، تولیدکنندگان پکیج گازی، این محصول را در زمان ما قبل از تشدید تحریمها به کشورهای اروپایی صادر میکردند و آنها نیز با ورود این محصول نشان تجاری خودشان را به آن برچسب میزدند و در نهایت به 28 کشور اتحادیه اروپا صادر میکردند. بنابراین از گذشته تاکنون ما محصولات باکیفیت زیادی را تولید و روانه بازارهای بینالمللی کردهایم. اینکه برخیها میگویند ما کالای با کیفیتی را تولید نمیکنیم این فرضیهیی اشتباه است. متاسفانه هماکنون بسیاری از افراد به کشورهای اروپایی و حاشیه خلیجفارس سفر و از کشورهای مقصد نیز کت و شلوارهایی را با برند خارجی خرید میکنند؛ این موضوع درحالی است که این کت و شلوار خریده شده محصول ایرانی است، اما با برند دیگر کشورها به خریداران عرضه میشود. واقعیت این است که در این بازه زمانی باید در زمینه مصرف کالاها، اقدامات
فرهنگی از سوی رسانههای دیداری و شنیداری انجام شود.
نقش رسانهها در ترویج مصرف کالاهای داخلی چیست؟
به هرحال، مطرح کردن استفاده از تولید داخل آن هم از سوی رسانه منجربه تغییر نگرش مصرفکنندگان میشود و درنهایت این نوع رفتارها بسیار اثرگذار است. البته علاوه بر رسانه، آموزش و پرورش نیز برای نهادینه کردن تولید داخل نقش موثری دارد. همانطور که از سالیان گذشته تاکنون از فرش ایرانی به عنوان برترین برند در بازارهای بینالمللی یاد میشود، رسانهها نیز باید در زمینه دیگر محصولات تولید شده غیرنفتی تلاش و تغییر نگرش را در مردم ایجاد کنند.
نشان سپاری تجاری در بخش توسعه صادرات چه نقشی دارد؟
به هرحال، با تقویت نشان تجاری در محصولات کالاهای داخلی صادرات کالاها دو چندان میشود اما به شرط اینکه تولیدکنندگان به کار خود یعنی تولید کالا باور داشته باشند و خدمات پس از فروش محصولات خود را تقویت کنند. دراینجاست که برخی فعالان اقتصادی بحثهای زیرساختی را به عنوان چالش اصلی در بخش صنعت و نشان سپاری تجاری یاد میکنند. ما در این بازه کنونی باید بحثهای زیرساختی تولید را تقویت ببخشیم تا دیگر درباره عرضه کالاهایمان نگرانی نداشته باشیم.
اساسا موضوع برند یک کالا چه زمانی پدیدار میشود؟
موضوع برند زمانی پدید میآید که تغییر نگرش از لحاظ جامعهشناسی ایجاد شود. در حال حاضر مهمترین اقدام تغییر نگرش مصرفکننده و تولیدکننده ایرانی است. همانطور که در صحبتهای بالا نیز اشاره کردم؛ تولیدکننده از برند شدن محصول خود ترس دارد و این موضوع نیز باید بهطور کارشناسی شده بررسی شود. در واقع، تولیدکنندگان باید اعتماد به نفس خودشان را افزایش دهند و تولیدهای خود را با نما نام خود در بازارهای داخلی و خارجی عرضه کنند. به عنوان مثال، ایران در بخش صنایع غذایی دارای مزیت است و توانسته بازارهای هدف خوبی را به دست آورد؛ امیدواریم درباره دیگر صنایع نیز ما شاهد چنین مزیتهایی در سطح منطقه باشیم.
برخی کارشناسان براین باورند که تولید محصولات ایرانی از کیفیت مطلوب برخوردار نیست و این موضوع نیز باعث شده که دیگر تولیدکنندگان تمهیدات لازم را برای برندسازی کالای خود نیندیشند. نظر شما در این باره چیست؟
بنده بارها به این موضوع اشاره کردم. چنین طرز فکری اشتباه است و برخی افراد نیز قصد دارند تا تولید ایران را به حاشیه ببرند. خوشبختانه علاوه بر فرش دستباف ما شاهد ارتقای کیفیت محصولات کشاورزی هستیم. البته ما منکر عدم کیفیت برخی محصولات نیستیم، طبیعی است که برخی کالاهایی که از کیفیت برخوردار نیستند نیز نباید حمایت شوند و به سمت برندینگ شدن پیش روند، اما در نهایت براین باوریم که باید از لحاظ روانشناسی تغییر نگرش در تولیدکننده ایجاد شود و در این باره نیز رسانهها باید اقدامات لازم را به عمل آورند.
برای ارتقای نام تجاری محصولات تولیدی راهکار شما به صاحبان کسب و کار یا تولیدکنندگان چیست؟
در این زمینه حرف بنده این است که تولیدکننده ایرانی کار خود را باور داشته باشد و محصول خود را تنها با نام خود در سطح بازار توزیع کند تا در چنین شرایطی مصرفکنندگان نیز به نوع کیفیت محصولات وطنی آگاه شوند. به واقع، همانطور که مردم به تاریخشان افتخار میکنند باید به تولید محصول کشورشان نیز افتخار کنند، البته این تغییر نگرش مردم بسیار زمانبر است و این موضوع یکشبه حل و فصل نخواهد شد. ما باید از حرکتهای شعاری پرهیز کنیم و اقدامات خود را به سمت عملیاتی شدن پیش بریم.
حال باتوجه به موضوعی که شما اشاره کردید (ارتقای اعتماد به نفس تولیدکنندگان) ما نیز چندی پیش در بازدیدی از واحد صنعتی لوازم خانگی شاهد آن بودیم که محصولات تولید شده این کارخانه با نامهای کرهیی در سطح بازار عرضه میشود. نظر شما درباره این نوع رفتارها چیست؟
ما در برخی خطوط تولید شاهد بهکارگیری برخی کالاهای سرمایهیی به نام کشور کره هستیم و دراین زمینه باید گفت که ادامه خطوط تولید نیز با استفاده از قراردادهایی است که میان دو سرمایهگذار بسته میشود. بنابراین حتما میان دو سرمایهگذار ایرانی و کرهیی قراردادی به نام برند کره ایجاد و ثبت شده است و این نوع موضوعها عجیب نیست و بستگی به نوع قراردادهای طرفین دارد.
سال گذشته آییننامه ساماندهی تبلیغات کالا و خدمات از سوی هیات دولت ابلاغ شد. وزارت صنعت و ارگانهای دولتی برای ترویج برندسازی در بازارهای داخلی و خارجی چه نقشی ر ا باید ایفا کنند؟
در این زمینه، دولت و نهادهای عمومی غیردولتی بیشترین نقش را در ترویج برند دارند. ما باید سعی بر تقویت تولید کالاهای داخلی با کیفیت کنیم و این باور را در مصرفکننده و تولیدکننده ایرانی ایجاد کنیم. بنده به عنوان یک فعال اقتصادی اعلام میکنم که بسیاری از کالاهای خارجی که در ایران به فروش میرسد با نام برند خارجی است و این نوع کالاها بهطور 100درصد در داخل کشورمان تولید میشوند. متاسفانه نگرش غلط مصرفکنندگان در زمینه کالای خارجی آنها را برای خرید بیشتر جلب میکند. در نهایت امیدواریم که با تغییر نگرش صحیح تولیدکننده و مصرفکننده ایرانی ما شاهد توسعه صادرات در دوران پساتحریم شویم.