توسعه‌یافتگی زیرسایه خشونت؟

۱۳۹۵/۰۳/۱۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۴۶۵۳

گروه گوناگون یک سوال مهم همواره ذهن کارشناسان، ‌به ویژه کارشناسان کشورهای درحال توسعه ‌را به خود مشغول کرده است و آن این است که چرا این نوع کشورها - به خصوص کشورهایی که در حوزه خاورمیانه هستند- ‌با وجود تمامی امکانات طبیعی و انسانی نتوانسته‌اند توسعه بیابند‌؟ اما کشوری مانند کره جنوبی با آنکه از منابع طبیعی مانند نفت برخوردار نیست اما توانسته است مسیر توسعه را بپیماید ولی کشوری مانند عربستان سعودی یا کویت در نیمه راه توسعه‌یافتگی باقی مانده‌اند. تاکنون تصور می‌شد ضعف کشورهای توسعه‌نیافته، نبود دموکراسی یا مردم‌سالاری است. اما مطالعات نشان داد که حتی ظهور دموکراسی در این نوع کشورها به دلایلی که اکنون مجال بحث آن نیست باز هم نتوانست نقشه توسعه‌یافتگی را ترسیم کند زیرا دموکراسی در این کشورها هم به دلایلی از جمله خشونت داخلی تکمیل نشد. نمونه بارز آن کنگو است که توانست در دهه 1960 میلادی با یک انقلاب استقلال یابد و انتخابات هم برگزار کند اما هنوز جزو کشورهای فقیر در جهان به حساب می‌آید. دومین چالش کشورهای در حال توسعه این بود که آنها نهاد ندارند. پیشرو این تفکر دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون بود. آنها در کتاب معروف خود «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» به نهاد و نهادگرایی به‌طور کامل پرداختند و ضعف توسعه‌نیافتگی را در نبود نهادها به ویژه نهادهای سیاسی و رسانه‌ها جستند. اما اگر این نوع کشورها بخواهند به سمت نهاد‌سازی بروند یک اتفاق همه این تفکر را به هم می‌ریزد و آن رانتی است که در این نوع کشورها وجود دارد که دوباره خشونت را بر آن کشورها حاکم می‌کند. مثال بارز آن را می‌توان در مصر یا تونس یا بدتر از اینها در لیبی دید. شکست جنبش بهار عربی در کشورهای عربی خاورمیانه یک پرسش تازه را به وجود آورد: «چرا اینگونه شد؟» این پرسش نهادها و سازمان‌های مرتبط را وادار کرد تا به بررسی این موضوع بپردازند و نتیجه آن کتابی شد که اخیرا از سوی محسن میردامادی و محمدحسین نعیمی‌پور ترجمه شده است. «سیاست، ‌اقتصاد و مسائل توسعه: در سایه خشونت» عنوان کتابی است که داگلاس سی نورث، ‌جان جوزف والیس، ‌استیون بی‌‌وب و باری آر. وینگاست در خصوص این موضوع نوشته‌اند. این کتاب با توجه به تجربیات بانک جهانی اقتصاد و سیاست 9 کشور بنگلادش، کنگو، زامبیا، موزامبیک، فیلیپین، ‌هند، ‌مکزیک، ‌شیلی و کره جنوبی را مورد مطالعه قرار داده‌اند. اما چرا این کشورها؟ نویسندگان، چهار اشتراک را برای این کشورها در نظر گرفته‌اند. نخستین اشتراک کانونی بودن امر خشونت، مدیریت آن و جلوگیری از تکرار آن در تاریخ این کشورهاست. دومین اشتراک جایگاه سازمان‌ها در ساختار بخشیدن به روابط درونی و بین‌بخشی جامعه سیاسی، ‌اقتصاد و گستره وسیع‌تر جامعه است. اشتراک سوم، ‌استفاده فراگیر از رانت‌ها جهت سازماندهی ائتلاف‌های سیاسی و اقتصادی است. چهارمین عامل اشتراک آن است که هیچ یک از این جوامع ایستا نبوده‌اند. تمامی آنها تحولات مهمی را پشت‌سر گذاشته و در این راه گاه به دامان خشونت افتاده‌اند. در این کتاب این سوال هم به طریقی پاسخ داده شده که آیا می‌توان از کشورهای غربی الگوبرداری کرد یا خیر. ‌شرایط الگوبرداری چیست؟ به نظر می‌آید که کتاب «سیاست، ‌اقتصاد و مسائل توسعه: در سایه خشونت» در شرایطی که ایران با وجود بیش از نیم قرن برنامه‌ریزی توسعه‌یی نتوانسته جایگاه بر حق خود را در جهان بیابد، بسیار خواندنی باشد. این کتاب توسط انتشارات روزنه روانه بازار شده است.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر