گروه ایران| محمدرضا ستاری|
یک ضربالمثل قدیمی چینی است که میگوید، ثروت از راه جاده به دست میآید. در اهمیت خطوط مواصلاتی بینالمللی در تمام جنبههای زندگی اجتماعی باید گفت حمل و نقل یک مساله جهان شمول بوده و نشانه اصلی مدنیت محسوب میشود. در هر جای دنیا اگر قرار باشد که آبادانی صورت بگیرد ابتدا جادههای آن احداث میشود و به تبع رشد راههای مواصلاتی است که آن منطقه رشد و توسعه پیدا میکند.
در زندگی بشری حمل و نقل و اهمیت راه زمانی از حرکت باز خواهد ایستاد که دیگر کسی زنده نباشد. هیچ حرکت اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد که فارغ از ارتباطات حمل و نقلی امکان محقق کردن آن وجود داشته باشد. در همین راستا است که سیاست قدرتهای بزرگ بینالمللی نیز در دوران جدید از نگاه امنیتی و سیاسی صرف، به نگاهی اقتصاد محور با نقطه کانونی راه و حمل و نقل تغییر جهت داده و برنامههای اقتصاد جهانی بر پایه این خطوط ترسیم و عملیاتی میشود.
با نگاهی به طرح جاده ابریشم امریکا و چین که هر کدام در قالب دو طرح بزرگ جداگانه در حال اجرایی شدن است، متوجه میشویم که نظم کنونی منطقه آسیای مرکزی در حال تغییر جدی است و از این منظر است که شناخت جایگاه و موقعیت ایران در این راهبرد، نقشی اثرگذار در وزن استراتژیک ایران در آینده تحولات جهانی و منطقهیی خواهد داشت. به همین منظور و با توجه به اهمیت این امر، مرکز بررسیهای راهبردی ریاستجمهوری در نشستی با عنوان «مطالعه تطبیقی طرحهای راه ابریشم چین و امریکا در آسیای مرکزی و جنوبی: جایگاه و موقعیت منطقهیی ایران» با حضور دکتر ولی کوزهگر کالجی دانشآموخته روابط بینالملل و پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به بررسی این طرح پرداخته است.
دکتر کوزهگر کالجی در ابتدای صحبتهای خود با اشاره به طرح جاده ابریشم که توسط امریکا و چین به صورت جداگانهیی دنبال میشود، گفت: امریکا در آسیای مرکزی دو طرح را به موازات هم دنبال میکند. یک طرح آسیای مرکزی بزرگ و دومی نیز طرح جاده ابریشم است که از سال 1999 میلادی در دانشگاه جان هاپکینز این کشور زیرنظر پرفسور فردریک استار دنبال میشود.
وی افزود: وزارت خارجه امریکا همواره این دو طرح را از لحاظ سیاسی و ژئوپلیتیکی بررسی میکرده است، اما با توجه به مقالاتی که فدریک استار در این زمینه داشته و فعالیتهایی که توسط این دانشگاه در این زمینه صورت گرفته است، این طرح در تمام دنیا به نام استار معروف است. باید تاکید کنم که یک پیوند نزدیک و راهبردی میان مراکز تصمیمگیری و دانشگاههای امریکا برقرار است که برای موفقیت و اثر بخشی طرحها و راهبردهای یک کشور بسیار ضروری است.
کوزهگر کالجی تصریح کرد: طرح آسیای مرکزی بزرگ به دنبال ایجاد یک پیوستگی و یکپارچگی اقتصادی میان آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان) و آسیای جنوبی (هند، پاکستان و افغانستان) است. در این راستا مرزهای جغرافیایی جدیدی در حال تعریف است ودرصدد تغییر آسیای مرکزی بجا مانده از دوران شوروی است. نکته مهم این است که وقتی امریکاییها میخواهند نقشه مکانی را تغییر بدهند از واژههایی نظیر New،Great و Central زیاد استفاده میکنند و تعاریفی را ارائه میدهند که با تعریفهای سنتی متفاوت است.
وی تاکید کرد: تغییرات در امریکا در این سطح باقی نمانده و ساختار وزارت خارجه امریکا نیز در مورد این طرح مورد بازنگریهایی صورت گرفته است. از سال 2005 که طرح آسیای مرکزی بزرگ مطرح شده است، بخش آسیای مرکزی این وزارت خانه از بخش اداره اروپای آن جدا شده و یک اداره جدید به نام اداره آسیای مرکزی و جنوبی شکل گرفته است.
تبدیل نگاه امنیتی به نگاهی اقتصادمحور
این کارشناس اظهار داشت: باید اشاره کنم که افغانستان محور این طرح بزرگ است. پس از اشغال افغانستان در سال 2001 به این سو، امریکا قصد دارد تا نگاه امنیتی از این کشور را به نگاهی اقتصادمحور مبدل کند. منطقه آسیای مرکزی منبع عظیمی از انرژیهای برق آبی، برق و گاز است و در طرف مقابل نیز هند و پاکستان تنشه این انرژیها هستند. درهمین راستا است که افغانستان میتواند از رهگذر این خطوط استفاده کرده و از انزوای فعلی خارج شود.
وی گفت: با نگاهی به نقشه درمییابیم که از سمت شرق چین، از سمت شمال روسیه و از سمت غرب نیز ایران از طرح خارج هستند و در درازمدت آنها به دنبال مکانیسم فراگیر منطقهیی در این باره هستند. طرح راه ابریشم امریکا در آخرین سال دولت کلینتون مطرح شد و در این خصوص محور طرح، بحث تبادل انرژی، اقتصاد و تجارت آزاد بوده است. در همین راستا آخرین بازنگری در زمان دولت اوباما در سال 2011 صورت گرفته و به تصویب رسید.
طرح مارشالی دیگر برای آسیای مرکزی
کوزهگر در خصوص اهداف امریکا از طرح راه ابریشم جدید گفت: راه ابریشم یک نامی خوشنام در تاریخ است و مبین اقتصاد، تجارت و فرهنگ است. در همین راستا است که امریکاییها قصد دارند در این طرح از قدرت سخت و سخت افزار به سمت قدرت نرم و نرم افزار حرکت کنند و سیگنالی که در این خصوص میفرستند این است که راهبرد نظامی و امنیتی آنها در این منطقه به راهبرد اقتصادی و اجتماعی در حال تغییر است.
وی در ادامه افزود: این طرح مشابه طرح مارشال امریکا درباره آلمان و ژاپن در دوران پس از جنگ جهانی دوم است. در آن زمان گفته میشد که با توجه به خطر کمونیسم، این دو کشور باید از لحاظ رشد و توسعه اقتصادی در سطحی قرار بگیرند که به دامان اتحاد جماهیر شوروی نروند. طرح جاده ابریشم جدید نیز قصد دارد با تقویت زیر ساختهای اقتصادی افغانستان، این کشور را از معضل ناامنی و تروریسم رها کند.
کوزهگر کالجی در ادامه با تاکید بر اینکه این طرح یکپارچهسازی در آسیای مرکزی، جنوبی و افغانستان را مد نظر دارد و ایران، چین و روسیه از این طرح خارج هستند گفت: با نگاهی به خط لوله تاپی، میبینیم که خط لوله صلح ما عملاً به حاشیه رفته است. در حال حاضر وزارت خزانهداری امریکا در حال تزریق وام به طرح راهآهن ترکمنستان، تاجیکستان و افغانستان و ازبکستان است. این طرح وقتی که در امریکا تصویب شد، وزارت خارجه امریکا، وزارت خزانه داری، پنتاگون، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، همگی هدایت میشوند برای همگرا شدن این منطقه.
ساخت جاده، تولید ثروت
وی در ادامه با اشاره به هدف چین در طرح جاده ابریشم گفت: در دو دهه اخیر دیپلماسی راه ابریشم چین اسامی مختلفی به خود گرفته است که معروفترین آن «یک راه، یک کمربند» است. نکته مهم این است که در این طرح دو مسیر عمده زمینی و دریایی وجود دارد. راه زمینی از شرق چین شروع شده و پس از گذشتن از استان سین کیانگ، آلماتی قزاقستان، سمرقند در ازبکستان به ایران و در نهایت به ونیز در اروپا ختم میشود. راه دریایی نیز از شرق آغاز شده و دقیقاً به همان ونیز میرسد و این مسیر حدود 4میلیارد نفر یعنی 63درصد جمعیت جهان را در بر میگیرد.
کوزهگر کالجی گفت: طرح زمینی جاده ابریشم برای چینیها با سفر شی جین پینگ رییسجمهوری این کشور به قزاقستان مطرح شد و بحث دریایی آن نیز در سفر به اندونزی کلید خورد و بیش از 100میلیارد دلار برای این طرح بودجه در نظر گرفته شده است. جالب اینجا است که در سال 2013 هیچ صدایی از چینیها در خصوص قرار داشتن این طرح در مقابل طرح آسیای مرکزی بزرگ امریکا در نیامد. آنها اصولاً سیاستهای خود را در سکوت و فارغ از تنش دنبال میکنند.
وی ادامه داد: برای بررسی دلایل چینیها در پیگیری این طرح باید سه سطح تحلیل داخلی، منطقهیی و بینالمللی در نظر بگیریم. در بحث داخلی، رویکرد نسل پنجم رهبران چین مطرح است؛ هر چند خط فکری آنها از دنگ شیائو پنگ تا به امروز در تنشزدایی و توسعه اقتصادی یکی بوده است، اما از زمان کنگره 18 حزب کمونیست چین، شی جین پینگ طرحهای قبلی را به صورت نظام مندتری پیش میبرد. در کنگره بیستم در سال 2020 نیز که قرار است رهبران نسل ششم روی کار بیایند، این فاصله زمانی از 2016 تا 2020 به عنوان یک زمان استراتژیک مدنظر قرار گرفته شده است.
توسعه سین کیانگ با جاده ابریشم
کوزهگر افزود: در بحث دوم ایده رویای چینی مطرح است که از سوی شی جین پینگ اعلام شده است. وی گفته است که در سال 2021 که حزب کمونیست چین به یکصد سالگی خود پا میگذارد، باید شاخص تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه چینیها نسبت به سال 2010 دو برابر شود. چینیها همچنین نگاهی جدی به توسعه استان سین کیانگ دارند. این منطقه تقریباً مساحتی به اندازه ایران را شامل میشود و از لحاظ شاخص رفاه بین 29 استان چین در رتبه 25 قرار دارد. سیاست سرکوب و استفاده از قوه قهریه در قبال این استان باعث شده است که انرژی داخلی زیادی صرف شده و از این رهگذر در سطح داخلی و بینالمللی برای این کشور مشکلاتی به وجود آمده است.
وی اظهار داشت: چینیها سه کریدور را برای سین کیانگ در نظر گرفتهاند. یک کریدور شمالی است؛ دومین کریدور جنوبی است که به بندر گوادر میرسد و کریدور مرکزی نیز به سمت اروپا میرود و این نشاندهنده اهمیت سینکیانگ برای چینیها است.
اژدهای خفته بیدار میشود
کوزهگر در ادامه صحبتهای خود با اشاره به سطح منطقهیی جاده ابریشم برای چین افزود: چینیها در جنوب شرقی آسیا بسیار به تنگه مالاکا وابسته هستند و با توجه به تنشهایی که در این تنگه با تایوان دارند، بحث امنیت انرژی آنها بسیار مورد تهدید است. نکته بعدی نفوذ اقتصادی چینیها در آسیای مرکزی است که غربیها از آن به عنوان طرح مارشال چینی یاد کردهاند. مراودات تجاری آنها با پنج کشور آسیای مرکزی از 3میلیارد دلار در سال 2000 به 30میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است. تا قبل از این شریک اول اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی، روسیه بود، ولی امروز مشاهده میکنیم که چینیها این جایگاه را تصاحب کردهاند. چین به دنبال تثبیت این موقعیت است و یکی از اهرمهای آنها برای تثبیت این موقعیت نیز، راه ابریشم است.
وی ادامه داد: راهآهن، خطوط مواصلاتی و بحث نفت و گاز منطقه به صورت جدی مد نظر چینیها قرار دارد و آنها قصد دارند از آسیای مرکزی تا افغانستان و پاکستان، نفوذ خود را بسط دهند. پاکستان بطور سنتی متحد چین بوده است و در مورد افغانستان نیز با ترک نیروهای ناتو و امریکا از این کشور، چیندرصدد است تا خلأ قدرت ایجاد شده در این راستا را در قالب اقتصادی پر کند.
کوزهگر کالجی گفت: در طول 25 سال گذشته شاید کمتر شنیده باشیم که یک چینی توسط طالبان در پاکستان و افغانستان سر بریده شده یا به کنسولگریهای این کشور حملهیی صورت گرفته باشد. دلیل این امر نفوذ زیاد چینیها بر پاکستان و مزیتی است که برای این کشور دارد و همین امر باعث شده است که منافع اقتصادی چین در این کشورها مورد تهدید قرار نگیرد. اینجا همان جایی است که ما باید با چینیها در طرحهای اقتصادی شان در پاکستان و افغانستان پیوند خورده و همکاریهای خود را از منظری متفاوتتری شکل دهیم.
این پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت همچنین با اشاره به افزایش نفوذ اقتصادی چین در خاورمیانه گفت: خاورمیانه منطقهیی است که بخش بزرگی از صادرات چینیها را تشکیل میدهد و بخش مهمی از واردات انرژی چین نیز از مسیر خاورمیانه صورت میگیرد. به همین دلیل است که هم مسیر زمینی و هم مسیر دریایی راه ابریشم برای چینیها بسیار مهم و راهبردی است.
رقیبی جدی برای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول
وی در ادامه با ورود به سطح تحلیل بینالمللی راه ابریشم از منظر چین اظهار داشت: در سطح بینالمللی چینیها به دنبال تثبیت جایگاه خود در عرصه جهانی هستند و پیشبینی میشود که تا سال 2040 حجم اقتصاد این کشور 2 برابر امریکا شود. نیکسون رییسجمهوری امریکا در دهه 1970 میلادی گفته بود، از این میترسم که زمانی برسد که چینیها ما را به دلیل نقض حقوق بشر در کارخانه ماشینسازی فورد مورد بازخواست قرار دهند.
کوزهگر با اشاره به بانک سرمایهگذاری زیر ساخت آسیا که هماکنون 57 عضو دارد و همچنین بانک توسعه بریکس که بخش مهمی از اعتبارات این طرحها از سوی آنها تامین و توسط چینیها پایهگذاری شده است گفت: این نهادها به عنوان رقیبی برای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در آمدهاند.
وی در ادامه با اشاره به گسترش سازمان همکاریهای شانگهای نیز توضیح داد: محور این سازمان در ابتدا بروی امنیت قرار داشت، ولی از سال 2001 به این سو هم به صورت عمودی و هم به صورت افقی گسترش پیدا کرده است و این طرح بزرگ قرابت و هماهنگی نیز با طرح راه ابریشم پیدا کرد.
موقعیتی ویژه برای ایران
این پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جایگاه ایران در این طرحها گفت: طرح راه ابریشم امریکا شامل 9 کشور است که ایران در داخل آن قرار ندارد. اصولاً در طرحهای امریکا و اتحادیه اروپا ما جایگاهی نداریم و عضویت در این طرحها نیز نیاز به بازنگری در سیاست خارجی کلان ایران دارد. در طرح امریکاییها رسماً ایران، چین و روسیه به دلیل مسائل سیاسی و ژئوپلتیک کنار گذاشته شدهاند.
وی همچین افزود: امروز جهتگیری سیاست خارجی امریکا از آسیای مرکزی- خزر به آسیای مرکزی- افغانستان تغییر جهت داده است و ما میتوانیم با در نظر گرفتن این موضوع، راههای ارتباطی خود را با استفاده از شرق دریای خزر با چینیها تقویت کنیم. در همین راستا باید اشاره کنم که قطاری که همزمان با سفر شی جین پینگ از سمت شرق به ایران آمد، به صورت نمادین میتواند مبین اهمیت این قضیه باشد. از سوی دیگر این ظرفیت نیز در آسیای مرکزی وجود دارد که آنها از طریق همکاری با ایران و چین خود را از زیر هژمونی سنتی روسیه برهانند.
کوزهگر کالجی ادامه داد: طرح راه آهن ایران، افغانستان و چین که مهمترین مسیر انجام نشده شرق دنیا است، در صورت ادامه یافتن میتواند یک تحول مهم در مسیر ریلی ایران و منطقه به وجود آورد. همچنین سواحل مکران و بنادر جنوبی ما نیز ظرفیتهای فراوانی دارند که باید در این طرحها از آنها استفاده کرد. ما یک زمانی برای خط لوله صلح به سراغ روسیه و قطر رفتیم و نتیجه آن شد که خط لوله صلح کنار رفت و خط لوله تاپی به جای آن مطرح شد.
وی افزود: باید در ایران از نظر سیاسی ببینیم که هر کشوری چه ظرفیتی را در کجا دارد. اگر ما با روسها در سوریه کار کردیم این دلیل نمیشود که در سایر جاها نیز با آنها میتوانیم همکاری کنیم. هر قسمت و هر بخشی بنا بر اقتضاعات بازیگران تحقق میپذیرد. در اوج همکاریهای ایران و روسیه در سوریه از من سوال شد که الان زمان مناسبی است که روی ترکمنستان فشار آورده و خط لوله صلح را جانشین خط لوله تاپی کنیم. جواب من این بود که ترکمنستان همسایه ما است و بخش مهمی از گاز شرق کشور از ترکمنستان وارد میشود، به جای این راهحلهای عجیب و غریب بهتر است که ظرفیتها را سنجیده و به سوی همکاری در بخشهای مشترک پیش برویم.
وی ادامه داد: چینیها نیز در اینجا دارای منفعت هستند و ما شاهد بودیم که تا چین وارد بندر گوادر شد، هندیها نیز در چابهار سریع پای کار آمدند. توافقنامه چابهار باید سالهای قبل صورت میگرفت چرا که مسیر درستی است. در همین کریدور شمال- جنوب باید گفت: چینیها برای ورود به قفقاز دارای انگیزههای فراوانی هستند و به دنبال جای پا برای خود میگردند. نکته مهم این است تنها مسیر ورود به قفقاز برای ما نیز از آذربایجان و ارمنستان است. در این میان بحث راهآهن آذربایجان و ارمنستان مطرح میشود. در بحث راه آهن قزوین- انزلی- آستارا باکو باید گفت که این مسیر در حال اجرایی شدن است. اما راه آهن ارمنستان که آنها بسیار مشتاق به انجام آن هستند به دلیل کوهستانی بودن مسیر دارای هزینههای بسیار بالایی است. این راهآهن در حدود 470 کیلومتر است که 60 کیلومتر آن در خاک ایران و مابقی در ارمنستان قرار دارد و نیاز به 860 پل، 60 تونل و 27 ایستگاه با هزینه تقریبی 3.5میلیارد دلار دارد.
کوزهگر کالجی گفت: باید گفت که روسها هیچ تمایلی به احداث این راه آهن ندارند و با تبلیغات فراوان مقابل این موضوع را گرفتهاند. ارمنیها نیز به سراغ چینیها رفتهاند ولی هنوز جواب مشخصی دریافت نکردهاند. در اینجا ما باید یک کمیسیون سه جانبه تشکیل داده و چینیها را در این مسیر دخیل کنیم، زیرا جدای منافعی که برای ما در بر دارد، راه دو کشور را نیز به قفقاز متنوعتر و هموارتر میسازد.
جایگاه ایران در رقابت با سه قدرت جهانی
غفرانی کارشناس وزارت خارجه نیز با اشاره به لزوم پی بردن به دلیل اصلی این قضایا گفت: به نظر من نفت مساله اصلی در این طرحها است. امریکاییها هر جا که بوی نفت استشمام کنند در آنجا حاضر خواهند بود. نکته بعدی نیز رقابت تنگاتنگ امریکا و چین است که نباید به هیچوجه از این مساله غافل بود. دیگر بحث کمونیسم در روسیه و چین مطرح نیست و وجود 4 تریلیون دلار از 18 تریلیون دلاری که در بانکهای امریکا متعلق به چین است، از نظر آنها مهم بوده و باید مهار شود.
وی افزود: اتفاقاً به نظر من امریکاییها همواره جایگاه ما را مد نظر داشته و درست است که صراحتا به این موضوع اشاره نمیکنند، اما تلویحا این نکته را فراموش نکردهاند که در رقابت میان سه کشور امریکا، چین و روسیه، جایگاه ایران بسیار پر اهمیت است.
نقش چابهار در توسعه منطقه
در بخش دیگری از این نشست امید ملک رییس کمیسیون حمل و نقل اتاق ایران گفت: هندیها از سال 2000 به این سو در بحث چابهار با ما بازی کردهاند. برای کشور بزرگی مثل ایران باعث سرشکستگی است که به دنبال 200میلیون دلار سرمایهگذاری هندیها در چابهار باشد.
وی افزود: حمل یک بار از راه زمینی از طریق شانگهای تا بندرعباس در یک کانتینر 40 فوتی در عرض 16 الی 20 روز زمان میبرد و قیمت آن نیز 700 تا 800 دلار است که تا سال 2018 به هیچوجه تغییر نخواهد کرد. اما حمل ریلی همین بار حداقل بین 7 تا 8هزار دلار هزینه در بر خواهد داشت که فاقد هرگونه جاذبه تجاری و اقتصادی است.
ملک گفت: ما در مکران و دریای عمان سواحل داریم، اما بندر خیر. با کمال تاسف همواره در این خصوص فقط شعار داده شده است. در هیچ جای دنیا سابقه نداشته است که راهآهنی را که ما در زاهدان ختم کردهایم، از چابهاردرصدد تکمیل آن برآییم. این خط باید از همان زاهدان به سمت چابهار میرفت.
وی با تاکید بر اهمیت چابهار گفت: اگر بستر در این منطقه فراهم شود، میتوان توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطلوبی را شاهد بود که بسیار هم از لحاظ اشتغالزایی مهم است. زیرا حمل و نقل و ترانزیت به صورت پخش عمل کرده و نسبت به سایر سرمایهگذاریها عدالت مناسبی را برقرار میکند.
اهمیت پیمانهای منطقهای
در ادامه این نشست عطرچیان از وزارت راه و شهرسازی نیز اظهار داشت: امروز تجارت اساساً در دنیا از شرق به غرب است. ژاپن، چین و کره جنوبی به عنوان مراکز تولید، محصولات را به غرب میرسانند. از سوی دیگر نفت نیز از منطقه خاورمیانه به سمت این کشورها میرود و در همین راستا است که یک بازی دو طرفه شکل گرفته است.
وی افزود: منافع تجاری کشورها باعث قوام پیمانهای منطقهیی میشود و به هیچوجه بحثی مبنی بر دور زدن ما از طرحها مطرح نیست. اگر ایران نتواند نقش خود را به خوبی ایفا کرده و در این حوزهها کار کند، معلوم است که جایگاهی نیز در این طرحها نخواهیم داشت. فکر میکنم که با توجه به این موضوعات مختلف، حتماً باید ابتکار عمل در دستان ما باشد و در پیمانها حتی به عنوان عضو ناظر هم که شده حضور داشته باشیم. مشارکت در پیمانها ما را به عنوان بازیگر منطقهیی مطرح خواهد کرد، و با وجود متفاوت بودن نقش، میشود کماکان فعال بوده و ایفای نقش کنیم.
شعار نتیجهای در بر ندارد
در پایان این نشست کوزهگر کالجی با تاکید بر اینکه ایدهپردازیهای صرف و انتزاعی عمل کردن صرفاً به نتیجه نخواهد رسید گفت: آن چیزی که مهم است شناسایی ظرفیتها است. طرح راه ابریشم وعضویت ایران در آن باید در برنامه توسعه 1404 مد نظر قرار بگیرد. در افق 1404 باید تمام مناطق به صورت موزون رشد پیدا کند. ایران در 25 سال گذشته سیاست یکپارچهیی را در قبال آسیای مرکزی و قفقاز در پیش نگرفته و هنوز روسای جمهور ما نتوانستهاند که یک تور تشکیل داده و به صورت همزمان در قالب یک سفر از کشورهای منطقه دیدار کنند. این امر به دلیل ملاحظاتی است که میگوید مثلاً اگر از جمهوری آذربایجان به ارمنستان برویم، به آذربایجان بر میخورد یا بالعکس همواره اجرایی نشده است. در حالی که شاهد هستیم فرانسوا اولاند رییسجمهوری فرانسه در سال گذشته پس از شرکت در مراسم قتل عام ارامنه در ایروان، در فردای آن روز به باکو سفر کرد. در اینجا ایران باید سفرهای دیپلماتیک خود را همزمان دنبال کرده و به صورت یکپارچه سیاست واحدی را اجرا کنیم.