گروه تشکلها|
زمانی وجود NGOها یکی از معیارهای مهم توسعهیافتگی سیاسی و اجتماعی هر کشوری محسوب میشد اما امروز در کنار بحث NGOها موضوع INGOها به اندازه NGOها و حتی در برخی موارد بیشتر دارای اهمیت شده است. اگر روزگاری توسعه اقتصادی را در گرو گسترش تشکلهای بخش خصوصی میدانستیم امروز ناچاریم با شرایط جدید بازارهای جهانی کناب بیاییم و در این صورت تشکلهای بینالمللی به اندازه تشکلهای داخلی دارای اهمیت میشود. با این وجود گزارشهای اتحادیه بینالمللی تشکلها نشان میدهد که سهم ایران تنها 0.06درصد از کل تشکلهای بینالمللی جهان است.
3 مفهوم متفاوت
هنوز هم ادبیات تشکلی در ایران چندان فراگیر نشده است ولی در کشورهایی که دارای تشکلهای قوی هستند 3 مفهوم متفاوت از یکدیگر شکل گرفته است که هر یک دارای کارکرد خاص خود هستند.
مفهوم اول سازمانهای مردم نهاد یا NGO است. non-governmental organization در حقیقت سازمانهایی غیردولتی هستند که با اهدافی مختلف شکل میگیرند. این سازمانها معمولا غیرانتفاعی بوده به این معنی که حتی اگر کار اقتصادی انجام دهند، سود آنها بین اعضا تقسیم نمیشود. تعداد این تشکلها در جهان به قدری زیاد است که هیچ آمار رسمی دقیقی از آنها وجود ندارد اما گفته میشود در امریکا حدود 1.5میلیون، در روسیه 277هزار و در هند حدود 2میلیون تشکل وجود دارد که به این ترتیب به ازای هر 60هندی یک تشکل وجود دارد. در حقیقت تعریف دقیقی از NGO وجود ندارد و حتی بعضی از کشورها NPO یعنی سازمانهای غیرانتفاعی را به عنوان NGO تعریف میکنند. با این وجود شاید مهمترین شاخصه NGO عدم وابستگی مادی و معنوی آن به دولت و سازمانهای دولتی باشد. با اینکه این واژه نخستین بار برای سازمان ملل متحد استفاده شد ولی با این وجود با ایجاد مفهوم IGO امروز دیگر نمیتوان سازمان ملل را یک سازمان مردم نهاد یا NGO نامید.
IGO یا intergovernmental organization سازمان یا فدراسیونی است که اعضای آن را دولتها یا نمایندگان دولتها تشکیل میدهد. برای مثال ممکن است تشکلی در غالب IGO دارای عضو دولتی نباشد اما به خاطر اینکه افراد به واسطه کشورشان دارای کرسی ثابت در تشکل میشوند آن را IGO مینامند. در حقیقت سازمان بین دولتی به هیچ نهاد دولتی خاصی وابسته نیست اما وضعیت خاص این سازمانها باعث شده است که امروز میان آنها و NGOها تفاوتی آشکار قائل شوند. بسیاری از سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد مانند سازمان جهانی کار یا بانک جهانی و تشکلهای بینالمللی دیگر در حقیقت از نظر ساختاری IGO یا سازمان بین دولتی محسوب میشوند.
اما در کنار این دو مفهوم، گروه سومی به نام INGO یا international non-governmental organization تشکیل شده است که از نظر ماموریت شباهت زیادی به سازمانهای مردم نهاد دارند اما زمینه و حیطه فعالیت آنها متفاوت است. تشکلهای بینالمللی مردم نهاد باید الزما توسط بخش خصوصی و نهادهای غیردولتی ایجاد شود و عضویت در آنها قائم به کشور نیست. بعضی از این تشکلها از دور هم آمدن تشکلهای کشورهای مختلف ایجاد میشوند و برخی دیگر اصولا تشکلهایی هستند که شرح خدمات خود را برای تمام جهان تعریف کردهاند. در این حالت نمایندگیهایی از سوی این تشکلها در کشورهای مختلف شکل میگیرد. بعضی از این تشکلها جامعه محور هستند به این معنی که پروژههایی در کشورهای مختلف تعریف میکنند و برخی دیگر بر مبنای دفاع شکل گرفتهاند که قانون گذاران و سیاستمداران را مجبور به اجرای سیاستهایی به نفع آن مفهوم میکنند مانند انجمنهای محیط زیستی یا تشکلهای مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی.
سهم ایران 43 تشکل
دقیقترین آمار از تعداد سازمانهای غیردولتی بینالمللی یا تشکلهای بینالمللی توسط اتحادیه انجمنهای بینالمللی منتشر میشود. بر این اساس بیش از 68هزار تشکل بینالمللی در این سازمان به ثبت رسیده است. این تشکلها باید مرکزی را برای انجام فعالیتهای خود مشخص کنند و طبیعتا این موضوع باعث تمرکز آن تشکل در کشور مذکور میشود. بر همین اساس سهم هر کشور از تشکلهای بینالمللی بر اساس تعداد تشکلهایی که آن کشور را به عنوان دفتر مرکزی خود برگزیدهاند مشخص میشود. بر اساس آخرین آمار اتحادیه انجمنهای بینالمللی تعداد تشکلهای بینالمللی که در ایران حضور دارند تنها 43عدد است. برای درک بهتری از این موضوع نگاهی به وضعیت سایر کشورهای جهان در این رابطه میاندازیم.
رکورددار تشکلهای بینالمللی ایالات متحده امریکا است. محوریت این کشور در مسائل جهانی باعث شده است که 6 هزار و 670 تشکل بینالمللی دفتر مرکزی خود را در این کشور دایر کنند. در حقیقت 9.8 درصد تشکلهای بینالمللی جهان در ایالات متحده امریکا حضور دارند.
اما بعد از امریکا کشورهای اروپایی با اختلافی زیاد رتبههای بعدی را به خود اختصاص دادهاند. کشور دوم جهان انگلستان با 2 هزار 864 تشکل بینالمللی است. دلیل اصلی وضعیت مناسب انگلستان قانون این کشور است. برخلاف ایران تشکلها و به تبع آن تشکلهای بینالمللی نیازی به کسب مجوز از دولت برای فعالیت ندارند و تنها بعد از ایجاد در نهادی اطلاعات آنها ثبت میشود. این موضوع باعث شده است که بسیاری از تشکلها به سادگی توسط مردم ایجاد شود.
رتبه دوم را کشور کوچک بلژیک با 2هزار 587 تشکل به دست آورده است. وضعیت قانونی و آزادیهای بلژیک در یک قرن قبل و زمان جنبشهای کارگری باعث شد که بسیاری از تشکلهای کارگری مرکز خود را در بلژیک قرار دهند بهطوری که حتی دفتر مرکزی اتحادیه تشکلهای بینالمللی هم در بلژیک قرار دارد. با فاصله اندکی از بلژیک کشور فرانسه قرار دارد. فرانسه نیز مانند بلژیک از آزادی عمل زیادی برای تشکلها برخوردار است به همین دلیل شاهد ایجاد 2 هزار 533 تشکل بینالمللی در این کشور هستیم.
بقیه کشورهای جهان هیچ یک نتوانستهاند بیش از 2 هزار تشکل در خود جای دهند و سهم همه آنها کمتر از 2درصد است. با این وجود کشورهایی همچون آلمان با 1583 تشکل، سوییس با 1300 تشکل، ایتالیا با بیش از 1200 تشکل، هلند با بیش از هزارتشکل در اروپای غربی سهم مهمی از تشکلهای بینالمللی جهان را به دوش میکشند. این در حالی است که قدرت بزرگ اقتصادی و سیاسی دیگر جهان مانند روسیه و چین سهم اندکی از تشکلهای بینالمللی دارند. روسیه در حال حاضر 172تشکل بینالمللی و چین تنها 140تشکل بینالمللی را در کشور خود میزبانی میکند. در حقیقت سهم این کشورها حتی از بعضی کشورهای آفریقایی مانند آفریقای جنوبی، مصر و کنیا به مراتب کمتر است.
خاورمیانه ضعیف
با وجود آنکه ایران با داشتن 43 تشکل بینالمللی تنها 0.06 درصد از تشکلهای جهان را در خود جای داده است اما این موضوع چندان با واقعیتهای امروز خاورمیانه تفاوت ندارد. بعضی از همسایگان ایران مانند افغانستان، عراق، ترکمنستان و آذربایجان فاقد تشکل بینالمللی رسمی هستند. ارمنستان تنها 8 تشکل بینالمللی را میزبانی میکند و همسایگان قویتر ایران از نظر اقتصادی یعنی ترکیه و پاکستان به ترتیب 81 و 56 تشکل به ثبت رساندهاند. وضعیت در کشورهای عربی نیز چندان جالب نیست. یمن و عمان هر یک 3 تشکل بینالمللی دارند، امارات متحده عربی دارای 40 تشکل است، سوریه دارای 14 تشکل است و کشورهای قویتر مانند عربستان سعودی و اردن به ترتیب 71 و 62 تشکل بینالمللی دارند. اصولا ارتباط ضعیف اقتصاد کشورهای خاورمیانه با جهان به خوبی از میان آمار تشکلهای بینالمللی این منطقه با سایر کشورهای جهان قابل مشاهده است.
اما شاید مشکل اساسیتر ایران در زمینه تشکلهای بینالمللی این باشد که سهم قابل توجهی از همین تشکلهای بینالمللی حاضر در ایران دارای دیدگاه اقتصادی نیستند. نگاهی به لیست این تشکلها نشان میدهد تشکلهای محیط زیستی، حقوق بشر و مسائل مربوط به رفاه و کودکان سهم بیشتری از اقتصاد در میان تشکلهای ایرانی دارند. در حقیقت اگر تشکلهای IGO در ایران نبود ایران فاقد تشکلهای بینالمللی اقتصادی در جهان میشد و بسیاری از تشکلهای تعریف شده امروز بیشتر IGO محسوب میشوند.
سیاست اشتباه در لابیهای اقتصادی
این روزها اتاق بازرگانی ایران بیش از هر زمان در سفرهای خارجی برای لابی کردن برای بهبود اقتصاد ایران فعال شده است. رییس اتاق ایران نه دیگر در همه سفرهای رییسجمهور بلکه در اکثر سفرهای تمام رجال سیاسی درجه اول مانند وزیر امور خارجه با هیاتی از بخش خصوصی حضور دارد. روالی که از کشورهای بزرگ مانند ایتالیا و فرانسه آغاز شد امروز به کشورهای کوچک اروپای شرقی رسیده است. اما انتقادات زیادی به این سفرها و میزان اثرگذاری آنها وارد است. شاید اگر ایران به جای سفر با برنامهیی مشخص به وضعیت حضور خود در عرصههای اقتصادی بینالمللی میپرداخت امروز شاهد شکلگیری وضعیتی به مراتب بهتر برای قدرت چانهزنی اقتصاد ایران میبودیم. دولت امروز به دنبال توسعه از طریق تشکلها با رویکردی به اقتصاد جهانی است و در این راه از اتاق بازرگانی استفاده میکند در حالی که اتاقهای بازرگانی در معیار جهانی به شکل IGO و نه INGO دور یکدیگر جمع میشوند. تقویت سهم ایران در تشکلهای بینالمللی و حضور مدیرانی ایرانی در راس این تشکلها میتواند، باعث شود که بسیاری از کارها و پروژههای ایران با سرعت بیشتری انجام پذیرد.