تغییر سیاست خارجی ایران در دوره روحانی اغلب با توافقی که با قدرتهای غربی بر سر بحران هستهیی ایران صورت گرفت شناخته میشود. اما از زمانی که او بر سر کار آمده و به ویژه در ماههای پس از برجام، روابط ایران با کشورهای شرقی هم تحولات مهمی به خود دیده است. سفر اخیر رییسجمهور کره جنوبی را که پس از سفر روسای چین و ویتنام صورت گرفت و نیز سفر نخست وزیر هند به تهران، مهمترین نماد متحول شدن تعاملات ایران و شرق است، تحولی که بر آن میتوان مرحله دوم نگاه به شرق نام نهاد.
نگاه به شرق گرچه همواره در سیاست خارجی ایران اهمیت داشته اما به عنوان یک رویکرد، نخست در دولت احمدینژاد مطرح شد. در این دوره چین، هند، ژاپن و کره جنوبی به مهمترین شرکای تجاری ایران بدل شدند، اما تحریمها روابط طرفین را پیچیده کرد، بنبستهای مهمی در آن ایجاد و افکار عمومی ایرانیان را از شرقیها دل زده کرد. اما اکنون در فضای پسابرجام، مرحله دیگری از سیاست نگاه به شرق آغاز شده است. مهمترین ویژگیهای مرحله دوم نگاه به شرق کدامند؟
۱- تغییر نقش امریکا
روابط ایران و کشورهای مهم آسیایی، در یک دهه اخیر نه دوجانبه بلکه سهجانبه بوده و امریکا به عنوان طرف سوم نقش مهمی در شکلدهی به آن داشته است. بنابراین نخستین و مهمترین عاملی که نگاه به شرق کنونی را از گذشته متمایز میسازد، تغییر نقش امریکاست. در دوره احمدینژاد، با وجود اینکه منافع مشترک ایران و این کشورها رو به گسترش بود، امریکا از طریق تحریمهای چندجانبه و یکجانبه، این تعاملات را بهشدت محدود کرد. کره جنوبی و ژاپن به سرعت روابط خود با ایران را در چارچوب دستور کار تحریمی امریکا محدود کردند، هند به تدریج با این تحریمها منطبق شد و چین کوشید تا تعاملات حداقلی با ایران را حفظ کند و از آن به عنوان اهرمی در چانهزنی استراتژیک با امریکا بهره گیرد.
اما در شرایط پسابرجام امریکا حساسیتی به گسترش تعاملات ایران و کشورهای کلیدی آسیایی نشان نداده و همین امر بزرگترین مانع را از سر راه گسترش تعاملات طرفین برداشته است. با وجود این تغییر، اما ابهام در مورد آینده تعاملات ایران و امریکا هنوز بر روابط ایران و این کشورها اثرگذار است. اینکه ایران و امریکا در آینده به سوی تنشزدایی بیشتر یا تنش گستردهتر حرکت کنند، تاثیرات عمیقا متفاوتی بر روابط ایران و کشورهای آسیایی خواهد گذاشت.
۲- تغییر نقش نفت
دومین عاملی که نگاه به شرق جدید را متمایز میسازد، تغییر نقش انرژی و بهویژه نفت است. در ماههای اخیر برخلاف دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، بازار جهانی نفت عمیقا دگرگون شده و قیمت آن بهشدت افت کرده است. بنابراین نفت اهمیت گذشته را در روابط ایران و این کشورها ندارد. از همین رو طرفین میکوشند تا موضوعات دیگر را به عنوان حوزههای کلیدی همکاری تعریف کنند. تبدیل شدن مگاپروژه کمربند اقتصادی جاده ابریشم به مهمترین حوزه همکاری ایران و چین، موضوع سرمایهگذاری به مهمترین حوزه همکاری ایران و کره جنوبی و احتمالا توسعه بندر چابهار به مهمترین حوزه همکاری ایران و هند را میتوان بهعنوان نمادهای چندلایه شدن همکاریهای طرفین دانست. گرچه نفت هنوز عاملی مهم در سیاست نگاه به شرق ۲ است، اما برخلاف گذشته تعیینکننده نیست.
۳- رقبای جدید
در دوره تحریمها، آسیاییها و بهویژه چینیها در بازار ایران بیرقیب بودند، اما در فضای پسا برجام اولا آسیاییها خود به رقبای یکدبگر تبدیل شدهاند و ثانیا اروپاییها، به ویژه فرانسویها و ایتالیاییها میکوشند تا موقعیت پیشین خود را در بازار ایران احیا کنند. سطح بالای فناوری اروپایی، شناخت بیشتر اروپاییها از ایران و نگاه مثبت بخش خصوصی ایران به شرکتهای اروپایی، آنان را به رقبای سرسختی برای آسیاییها تبدیل میکند.
۴- تغییر رویکرد ایران
در دوره تحریمها، ایران در شرایط بینالمللی خاصی با آسیاییها همکاری میکرد، اما اکنون میکوشد با رویکرد جدیدی روابط خود با آنان را گسترش دهد. گرچه در درون نخبگان ایران بر سر اهمیت گسترش روابط با کشورهای مورد اشاره، اختلافی وجود ندارد، اما مقامات مهم اقتصادی ایران بارها گفتهاند که نمیخواهند این کشور به بازار تولیدات صنعتی سایر کشورها تبدیل شود، بلکه تولید مشترک محصولات صنعتی را اولویت میدهند. با این تغییر رویکرد، ایران در پی آن است تا تعاملات با کشورهای کلیدی آسیایی را از الگوی ساده نفت در برابر کالا به الگوهای پیچیدهتر مشارکت اقتصادی تغییر دهد. این تحول از یکسو اجرایی شدن توافقات طرفین را احتمالا پیچیدهتر میکند و از دیگر سو دو طرف را به سوی نوعی وابستگی متقابل سوق میدهد، وابستگیای که طرفین را نسبت به قطع مبادلات حساس و آسیبپذیر میکند.
مرحله دوم سیاست نگاه به شرق به سرعت رو به پیشرفت است، گرچه کمتر در رسانهها مورد توجه قرار میگیرد. عواملی چون منافع مشترک اقتصادی میان این کشورها و ایران، فقدان موانع سیاسی و جایگاه رو به رشد کشورهای کلیدی آسیا در اقتصاد جهانی، به قدرتهای این منطقه فرصتهای مهمی میدهد تا در شرایط پساتحریم، موقعیت خود به عنوان شرکای کلیدی ایران در تجارت و سرمایهگذاری را حفظ کنند. ممکن است بسیاری از دستاوردهای برجام برای ایران از تعامل با آسیا و نه غرب حاصل شود. مهمتر آنکه نه ایران یا غرب بلکه ممکن است آسیاییها برنده اصلی پیشابرجام و پسابرجام باشند.
منبع: دیپلماسی ایرانی