اطلاعاتی که درباره برنامه ششم توسعه در حوزه شوراهای شهر و روستا و شهرداریها به دست آوردهام نشان میدهد که قرار است بخشی از اختیارات شوراها گرفته شود و به استانداریها یا وزارت کشور محول شود. مورد دیگر هم تجمیع عوارض مالیات بر ارزش افزوده است که در این برنامه شیوه پرداخت آن تغییر مییابد تا در استانداریها تجمیع و از این طریق، میان شهرداریها تقسیم شود.
همه مواردی که مطرح کردم به نوعی تضعیف جایگاه شوراهای اسلامی شهر و روستاست. البته بنده قبول دارم که شورای شهر در نظارت بر شهرداری ضعیف عمل کرده است اما سوالم این است که چرا دولت یا کسانی که این برنامه را تدوین کردهاند به جای آسیبشناسی دلایل ضعف شوراها در نظارت سعی کردهاند اختیارات شوراها را بگیرند. به اعتقاد من سیستمهای حاکمیتی باید این موضوع را مورد بررسی قرار دهند که چه اتفاقی افتاده است که شهرداریها و شوراهای شهر و روستا نتوانستهاند انتظارات و مطالبات مردم، قانون اساسی و حتی قرآن را در این باره برآورده کنند.
یکی از مهمترین اشکالات عمده ما این است که وقتی انتخابات مجلس ریاستجمهوری، مجلس خبرگان رهبری یا هر انتخابات دیگری در کشور برگزار میشود، بالاخره ضوابط و شرایطی را برای کسی که میخواهد عضو این نهادها شود و در انتخابات شرکت کند، تعیین شده است اما برای شوراهای شهر و روستا ما این ضوابط را بطور خاص نمیبینیم.
در انتخابات شورای شهر نیز وقتی 2500 نفر ثبتنام میکنند و تنها 31 نفر از میان آنها انتخاب میشوند شرایط احراز نمایندگان هم باید طوری در قانون تعیین شود که افراد ذی صلاح وارد شوراهای شهر و روستا شوند. منظورم این نیست که برای شوراهای شهر و روستا هم شورای نگهبان بگذارند اما باید شرایط احراز صلاحیت نمایندگان شورای شهر هم در قانون یا در آیین نامههای اجرایی قانون تعریف شود؛ شرایطی مبنی بر اینکه نماینده شورای شهر باید فعالیتهای مرتبط با شهر یا مدیریت شهری انجام داده باشد، فعالیتهایش در ارتباط با شورا و مسائل شهری باشد و دورنمایی نیز برای آینده شهر متصور باشد تا بهترین قوانین، امتیازات و تسهیلات را برای شهرهای کشور پیشبینی کند.
این در حالی است که از همان ابتدای تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا چنین شرایطی را برای آنها تعیین و تعریف نکردهاند. مسوولان بیشتر باید به دنبال این مسائل باشند تا مشکلات به صورت ریشهیی حل شود نه اینکه به دنبال وضع قوانینی باشند که اختیارات شوراهای شهر و روستا را کم کنند.
موضوع بعد به قوانین دیگری که در دست دولت است بر میگردد مبنی بر انتخاب شهردار شهرهای بالای 200 هزار نفر توسط مردم که البته به نظر من مساله درستی است. شهردار باید مستقیما از طریق رای مردم انتخاب شود تا جلو یکسری از لابیگریها و بده بستانها گرفته شود. بعد از انتخاب شهردار هم او در اختیار اعضای شورای شهر است و اگر مرتکب کوچکترین خطایی شود اعضای شورای شهر باید اختیار کامل داشته باشند تا به نمایندگی از مردم، روال معمول با شهردار را طی کنند در حالی که خودشان هم از سوی مردم برای نظارت بر اعمال شهردار انتخاب شدهاند. این که مطرح میشود، نظارت شوراهای شهر بر شهرداری که خود انتخاب نکردهاند دارای ضعف و خلل است درست نیست چون ما هیاتمدیره یک مجمع هستیم.
در واقع شورای شهر هیاتمدیره است و مجمع آن هم مردم هستند که ما را به عنوان نماینده خود انتخاب کردهاند. اعضای شوراهای شهر به عنوان هیاتمدیره وظیفه دارند از طرف آن مجمع بر عملکرد اجرایی شهرداریها نظارت کنند البته نه در شرایط کنونی. برای تحقق این رویه نیز باید بحثهای زیادی انجام شود.
اعتقاد دارم اعضای شوراهای شهر و روستا هرگر نباید سیاسی و جناحی عمل کنند و باید به صورت کارشناسانه با مسائل شهری برخورد کنند. البته در حال حاضر هم شورای شهر ابزار و ادوات کارشناسی لازم برای نظارت بیشتر بر شهرداری را در اختیار ندارد. حتی بنده که 50سال سابقه حضور در مجموعه مدیریت شهری را دارم هنوز درباره برخی مسائل کم میآوردم حالا تصور کنید شخصی که در این مجموعه سابقهیی ندارد و تازه وارد شورا میشود اگر چه ممکن است که توانایی عملی و ذهنی زیادی داشته باشد اما تا زمانی که بتواند متوجه قوانین و ساز و کار شهرداری، شورا و نیازهای شهر شود زمان زیادی را از دست میدهد.
همین حالا هم یکی از وظایف مهم شورا انتخاب شهردار است و دومین وظیفه که بسیار هم مهمتر از انتخاب شهردار است نظارت بر اقدامات شهردار است. اما ما با گذشت نزدیک به 16سال از عمر شورای شهر هنوز نتوانستهایم ساز و کاری مناسب برای نظارت بر شهردار را تعبیه کنیم. متاسفانه در ذیل نبود ساز و کار مناسب نظارت بر شهردار ما تنها به صورت موضعی و مقطعی به موارد تخلفی که در بدنه مدیریت شهری رخ میدهد، رسیدگی میکنیم.