وقتی که تشکل‌ها بنگاهدار می‌شوند

۱۳۹۵/۰۳/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۳۸۰۴

گروه تشکل‌ها

در چند سال گذشته بنگاهداری بانک‌ها اعتراضات زیادی را در بین فعالان اقتصادی ایجاد کرد. رقابت ناعادلانه بانک‌ها با بنگاه‌های اقتصادی باعث شد که بانک‌ها از انجام وظایف اصلی خود یعنی ارائه خدمات به بنگاه‌ها باز بمانند و در نتیجه آسیب‌های جدی به فعالان اقتصادی وارد آمد. وضعیت نابسامان اقتصادی باعث تغییر عملکرد بسیاری از نهادهای اقتصادی شد اما به دلیل اهمیت نقش بانک‌ها و کمبود نقدینگی اکثر توجه‌ها به سمت تغییرات در بانک‌ها رفت. در حالی که این پدیده با درجه اهمیتی نسبتا کمتر در تشکل‌ها نیز در حال شکل‌گیری بود. امروز نام بردن صریح از تشکل‌هایی که عملا به‌جای ارائه خدمات، بنگاهداری می‌کنند به نوعی تابو تبدیل شده است و به نام حمایت از فعالان بخش خصوصی کمتر به این موضوع پرداخته می‌شود اما «تعادل» سعی کرده است گوشه‌یی از این اتفاق را منتشر کند.


اتاق، تنها تشکل ثروتمند

در میان تشکل‌های بخش خصوصی بدون شک اتاق بازرگانی دارای بیشترین درآمد است که باعث شد این تشکل هیچ‌گاه در چند سال گذشته از نظر مالی دچار مضیقه نباشد. منابع درآمد اتاق شامل حق عضویت، درآمد خدمات مانند کارنه تیر، اجاره سالن‌ها و 3 در هزار سود اعضا بود ولی با اضافه شدن حق دریافت یک در هزار فروش این درآمد به‌حدی بالا رفت که چندین ساختمان توسط اتاق‌های بازرگانی خریداری یا ساخته شد و در کنار آن چندین میلیارد تومان پول در حساب‌های بانکی ذخیره شد.

اما تمام تشکل‌ها به اندازه اتاق بازرگانی بدون مشکل نبودند. وضعیت مالی اکثر تشکل‌ها با مشکلات زیادی همراه است. به همین دلیل تشکل‌ها همیشه بر سر یک دو راهی مالی قرار داشتند. یک راه کاهش هزینه‌ها و در نتیجه کوچک نگه داشته شدن است و راه دوم بزرگ شدن تشکل با انجام کارهای اقتصادی است. بر اساس اساسنامه تشکل‌ها اکثریت تشکل‌های اقتصادی نهادهای غیرانتفاعی هستند اما این موضوع به این معنی است که سود ناشی از فعالیت اقتصادی تشکل بین اعضا تقسیم نمی‌شود و نافی فعالیت اقتصادی نیست.

در نهایت در سال‌های اخیر کمبود درآمد - در خوشبینانه‌ترین فرض- باعث شد که برخی تشکل‌ها به سمت بنگاهداری حرکت کنند. این کار به 3 طریق اصلی در بین تشکل‌ها رایج شده است.

راه اول- تعاونی‌ها

یکی از روش‌هایی که حداقل در 10سال گذشته چند بار اتفاق افتاده است، ایجاد شرکت‌هایی موازی با تشکل است. این شرکت‌ها معمولا به دلیل ضعف‌های قانونی به شکل تعاونی به ثبت می‌رسد. در حقیقت انجمن یا تشکلی که این تعاونی را کنترل می‌کند هیچ ربطی به اتاق تعاون ندارد ولی شرکت اقماری خود را به اسم تعاونی به ثبت می‌رساند و اعضای انجمن یا تشکل مورد نظر حق دارند در هیات‌مدیره تعاونی عضویت پیدا کنند. در این شرایط تعاونی که از اکثر شرکت‌های بزرگ مربوط به آن صنعت ایجاد شده است دست به فعالیت اقتصادی می‌زند. برای مثال شاهد واردات کالای اساسی توسط یک تعاونی مربوط به تشکل آن کالای خاص هستیم. طبیعتا قیمت‌گذاری درباره آن کالای اساسی کاملا با هماهنگی همان تشکل صورت می‌پذیرد و در نتیجه تعاونی هیچ‌گاه دچار زیان نمی‌شود. بخشی از سود این‌کار به تشکل می‌رسد و باعث تقویت تشکل می‌شود و باقی سود میان شرکت‌ها تقسیم می‌شود. در حقیقت در این شرایط بازار شاهد همکاری رقبا است و تشکل این پروژه را مدیریت می‌کند. نکته مهم این روش این است که تشکل مورد نظر غیرانتفاعی است اما تعاونی ایجاد شده می‌تواند انتفاع زیادی برای اعضای تشکل ایجاد کند. برای مثال یکی از همین تشکل‌ها سال گذشته درگیری زیادی درباره قیمت کالای خود داشت که این بحث خود را در قالب مضرات آن کالا از زبان وزارت بهداشت مطرح می‌کرد اما همه‌چیز مربوط به قیمت‌گذاری و سود فعالان این صنعت بود. در حقیقت این تعاونی‌ها شرکت‌های انحصاری در بازار محسوب می‌شوند که فعالان اقتصادی خرد قدرت رقابت با آنها را ندارند.

راه دوم: امتیازات خاص برای چند مسوول

تشکل‌ها همگی از جمع چندین فعال اقتصادی ایجاد نشده است. بسیاری از تشکل‌ها از چند فعال اقتصادی رهبر و چندین فعال اقتصادی کوچک تشکیل شده‌اند. این رهبران صنفی معمولا برای چندین سال ریاست تشکل را در اختیار دارند و هزینه‌های آن تشکل را هم می‌پردازند. در عین حال این مزایای خاصی برای مسوولان این تشکل‌ها ایجاد می‌شود که منجر به سود زیادی برای آنهاست.

در یکی از معروف‌ترین این پرونده‌ها در یکی از صنایع غذایی یکی از مسوولان این تشکل‌ها با کمک برادرانش موفق شد سود زیادی به دست آورد. پرونده دستگیری وی با نام مخفف ح. الف سال گذشته جنجال زیادی ایجاد کرد. نکته مهم این بود که بسیاری از ارتباطات این فرد از طریق بنگاهداری کنار تشکل صورت می‌گرفت. در حقیقت نظام تشکلی که باعث باقی ماندن افراد در بیش از 2 دوره روی یک صندلی می‌شود باعث مشکلات زیادی از این دست شده است. دسترسی اطلاعاتی مدیر تشکل به تصمیمات آتی عملا یک فرصت مغتنم را برای آن فرد ایجاد کرده است و بخشی از این سود هزینه‌های تشکل را تامین می‌کند.


راه سوم: هلدینگ

شکل‌گیری هلدینگ‌های اقتصادی در کنار تشکل‌ها چند سالی است که به یک روال تبدیل شده است. افراد در تشکل‌ها با یکدیگر فعالیت می‌کنند و سپس برای گسترش کسب و کار خود اقدام به ایجاد هلدینگ می‌کنند. البته ایجاد یک کسب و کار بزرگ به سبب داشتن ارتباطات تشکلی به تنهایی هیچ مشکلی ندارد اما مشکل از آنجایی آغاز می‌شود که این افراد به دلیل حضور در یک صنعت اقدام به سرمایه‌گذاری در همان صنعت می‌کنند. بعد از مدتی شاهد هستیم که صنعت دچار مشکل حرکت به سمت انحصاری شدن می‌کند. از طرف دیگر اکثریت اعضای صنف در این ماجرا دخیل هستند به همین دلیل مقابله با این نوع انحصار خود مشکلی بزرگ‌تر محسوب می‌شود.

امروز روش هلدینگ هم به دلیل استقلال مالی سهامداران و حمایت‌های خوب قانونی دارای طرفداران زیادی شده است. بعضی از این هلدینگ‌ها حتی توانایی ورود به بازار سرمایه را پیدا کرده‌اند و به واسطه ارتباط با تشکل دارای سود مالی خوبی هستند که باعث جذب افراد شده است.

هرچند روش‌های زیاد دیگری برای بنگاهداری تشکل‌ها وجود دارد اما 3 روش در چند سال اخیر در حال افزایش است.

در کشورهای دیگر نیز تشکل‌ها به راه‌های ارائه خدمات برای کسب درآمد متوسل می‌شوند اما این خدمات به هیچ‌وجه بازار را به سوی انحصاری شدن سوق نمی‌دهد. برای مثال بیشترین دانشگاه فنی و حرفه‌‌ای در فرانسه متعلق به اتاق بازرگانی این کشور است اما قوانین آنتی‌تراست زیادی در اکثر کشورهای پیشرفته برای جلوگیری از ورود تشکل‌ها به بحث بنگاهداری وجود دارد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر