یکی از مسائلی که تشکلها در سالهای گذشته نسبت به آن تاکید زیادی داشتهاند، یکصدا کردن تشکلهاست. زمانی تشکلها دارای مشکلات زیادی در بحث نظرات بودند و این نظرات متضاد باعث میشد که تشکلها نتوانند به نفع بخش خصوصی عمل کنند. به همین دلیل از چند سال پیش بحث یکصدا کردن بخش خصوصی مطرح بود. در این راستا راهکارهای زیادی در نظر گرفته شد. برای یکصدا شدن نظرات اتاقهای بازرگانی شهرستان شورای روسای استانها ایجاد شد. کمیسیونها گاهی نظراتی متضاد هم میدادند و به مرور شورای روسای کمیسیونها موفق شد، نظرات آنها را به هم نزدیک کنند. در یک صنف تشکلهای مختلفی وجود داشت که میتوانست نظرات متفاوتی ارائه دهد به همین دلیل بعد از مدتی کانونها، فدراسیونها یا کنفدراسیونها شکل گرفت. با این کارها کم کم نظرات بخش خصوصی به یکدیگر نزدیک شد و توانستیم به نقطهیی برسیم که بخش خصوصی در مقابل دولت با صدایی واحد صحبت کند. اما مشکل از آنجایی آغاز شد که صدای واحد به منزله افراد واحد تلقی شد. چهرههایی یکسان و نزدیک به یکدیگر در تمام تشکلهای مربوط به یک صنف حضور دارند. به اعضای کانون صنایع غذایی، کمیسیون کشاورزی اتاق تهران و اتاق
ایران نگاه کنید. همه آنها افرادی مشخص هستند که در همه جا حضور دارند.
اگر به جای اینکه یک گروه در تمام تشکلهای مهم حضور داشتند، شاهد شکلگیری رقابت تشکلی بودیم به جای اینکه بعد از افت صادرات نظرات مطرح شود پیش از آن نسبت به این موضوع هشدار داده میشد. امروز تشکلهای صنایع غذایی چوب تحلیل اشتباه از یکصدا شدن را میخورند. زمانی قرار بود این یکصدایی باعث قدرت آنها شود و این مهم رخ داد ولی مشکل از جایی شروع شد که صدای مخالف در صنایع غذایی به مرور حذف شد. مشکلاتی که امروز در صادرات شیرینی و شکلات، مواد لبنی و ماکارونی رخ داده است در آینده در روغن و گندم خود را نشان میدهد. جالب آنکه تشکلهای بخش خصوصی موفقیتهای این صنفها را به پای خود مینویسند اما امروز که با مشکلات عدیده روبهرو هستند هیچکس پاسخگو نیست. شاید این تجربه تلخ بهترین فرصت باشد که صدای مخالف نیز شنیده شود و از نظرات همه بخش خصوصی و نه فقط یک گروه خاص استفاده شود.