یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر اقتصاد ایران، رکود سنگین حاکم بر بخشهای مختلف تولیدی کشور است. در همین راستا دولت برای گریز از رکود، راه تحریک تقاضا را در پیش گرفته است. راهی که سال گذشته از طریق عرضه کارتهای اعتباری خرید کالا و تامین اعتبار از طریق بانک مرکزی برای خرید خودرو سپری شد. اما این موضوع که تا چه اندازه اینگونه طرحها برای تحریک تقاضا اقتصاد رکود زده کشور موفق عمل کرده یا نه قابل تامل است. در شرایط فعلی، در پیش گرفتن سیاست درست، مهمترین نیازی است که در اقتصاد بیمار فعلی ما به چشم میخورد که با نگاهی به سیاستهایی که تاکنون اعمال شده، درمییابیم که مسیر طی شده بیراهه بوده، چراکه طرحهای به اجرا درآمده، نتوانسته تقاضای لازم را به وجود آورد. این درحالی است که بر این باورم دولت بهخوبی توانسته از پس کنترل نرخ تورم برآید و نه تنها مانع افزایش افسار گسیخته نرخ تورم شود، بلکه بعد از سالها موفق به تکرقمی شدن آن شده است. اما در این میان باز هم نقص در تحریک تقاضا به چشم میخورد، چراکه اگر پیشرانهای اقتصادی که بارها مسوولان به آن اشاره کردهاند جدی گرفته نشود، در آینده با مشکل مواجه خواهیم شد و
نمیتوانیم به خوبی تقاضا را تحریک کنیم. البته باید این موضوع را هم درنظر داشت که قدرت خرید مردم در سالهای گذشته با افت محسوسی همراه بوده که خود یکی از دلایل عمده تحریک تقاضا بهشمار میرود. در این شرایط تولید و تولیدکننده نیز با بنبستهای اقتصادی روبهرو میشوند، چراکه زمانی که قدرت خرید بالا باشد تولیدکننده نیز میتواند چرخهای کسبوکار خود را بهخوبی بچرخاند. این درحالی است که تولید زمانی قوت میگیرد که بازارهای معاملهیی در دسترس باشند. در ادامه بازار همزمانی رونق میگیرد که واردات جنس بیکیفیت وجود نداشته باشد و تولید ملی دارای ارزش افزوده باشد. بنابراین اگر تمام مسیرهایی که مشخص است بهخوبی طی شود، شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود. باید این موضوع را هم درنظر داشت که در تمام دنیا اقتصادیهای نفتی رو به تحول هستند و مسیرهای دیگری همچون مالیاتستانی را در برنامههای مدون خود قرار دادهاند. نمیتوان با اقتصاد نفتی گام برداشت و انتظار شکوفایی در اقتصاد را داشت.
از دیدگاه من شرایط فعلی اقتصاد کشور که چاشنی رکودزده دارد، نتیجه اشتباه در مدیریت، عدم توجه به تولید داخل، عدم حفاظت و صیانت از صنعت کشور، بحث تنظیم مقررات، قیمتگذاری حاملهای انرژی و بیتوجهی به پیشرانهایی است که میتواند محرکهای مهمی بهشمار رود. باید با نیرو و انرژی ارزان، کالای ارزان تولید کرد و در بازارهای مهم صادراتی به فروش رساند. این نکته را نیز باید درنظر داشت که صادرات، امروزه پیشران مهم اقتصاد کشور محسوب میشود و میتوان با صادرات غیرنفتی درآمد ایجاد کرد. در شرایط اینچنینی درآمد مردم نیز افزایش مییابد و تولید نیز رشد خواهد کرد و در این میان نیز تکلیف فضای کسبوکار کشور و اشتغال جوانان نیز روشن میشود. البته بر این باورم که در مسیر تحریک تقاضا مولفههایی نیز وجود دارد؛ مولفههایی که تولیدکنندگان باید برای فروش محصولات خود آنان را درنظر داشته باشند. افزایش کیفیت کالا یکی از موضوعاتی است که همواره به تولیدکنندگان توصیه میشود، چراکه افزایش کیفیت در کنار قیمت مناسب، خریداران را به سمت کالاهای ایرانی میکشاند و دیگر خبری از خرید کالاهای خارجی نیز نخواهد بود. اما برای رسیدن به این مهم باید این سوال را پاسخ داد که چرا جنس با کیفیت در ایران گران است؟ تولیدکنندگان مدعی هستند که بهدلیل هزینه بالای تولید مجبور به واردات از چین و ترکیه شدهاند. از طرفی هم بهدلیل قیمت پایین ارز نمیتوانند با واردات تولیدات چین و ترک رقابت کنند که امیدواریم در سایه لغو تحریمها این مشکلات نیز برطرف شود. با این حال صیانت از تولید ملی راز موفقیت است. در اقتصاد کلان پایین نگه داشتن قیمت ارز موجب تعطیلی کارخانهها میشود، چراکه کاهش قیمت ارز، یعنی سوبسید به تولیدکننده چینی. از طرفی هم هر کالایی کمتر تولید شود، قیمتش هم بالا میرود، اما اگر کیفیت هم با قیمت بالا نرود، حتی اگر کارت اعتباری بدهیم، باعث نمیشود که مردم به خرید کالای ایرانی راغب شوند. تلاش باید حمایت و صیانت از تولید داخل، کیفیتی قابل رقابت و کنترل نرخ باشد.