بازار ارز بهشدت از تغییرات اقتصادی و سیاسی تاثیر میگیرد و متقابلا بر متغیرهای اقتصادی ازجمله نرخ تورم و بازارهای صادراتی و تولیدی نیز تاثیر میگذارد. بازار ارز در چندین سال گذشته، روزهای پرافت و خیزی را از سر گذراند اما در سه سال اخیر به یک آرامش و ثبات نسبی رسیده است. اما باتوجه به متغیرهای اقتصادی همچنین وضعیت قیمت نفت و درآمدهای ارزی دولت، چنانکه برنامهریزی و مدیریت کارآمد در بازار ارز اعمال نشود، بیشک در این بازار دوباره شاهد اختلال و از بین رفتن ثبات نسبی فعلی خواهیم بود. از سوی دیگر ارزش پول ملی متناسب با اتفاقاتی که در اقتصاد به وقوع میپیوندد، در برابر ارزهای خارجی تقویت یا تضعیف میشود و مادام که این روال بر مدار دوام باشد و مسیر کلی بازار ارز، تحت مدیریت صحیح، متناسب با واقعیتهای اقتصادی باشد، شرایط تحلیلپذیر و قابلقبول خواهد بود. این درحالی است که تثبیت نرخ ارز بطور دستوری، نتیجهیی جز جهش قیمتی را نخواهد داشت.
از دیدگاه من تعیین نرخ ارز باید در چارچوب نظام ارزی صورت گیرد، چنانچه سیاستگذار این بازار پس از انتخاب رژیم ارزی و اعمال یکسانسازی، نرخ ارز را تعیین کند. مبنای تعیین نرخ ارز در یکسانسازی، باید نرخ روز بازار باشد و هر نرخ دستوری تعیین شده ازسوی بانک مرکزی یا دولت، محکوم به شکست خواهد بود. در این فرآیند، نرخ شناور با یک هدف بلندمدت روزانه تعیین خواهد شد، اما بدیهی است که نرخ تورم، نرخ تبدیل ارزها و نوسان بینالمللی نیز در نرخ روزانه اعلامی بانک مرکزی موثر خواهد بود.
ازسوی دیگر دولت همواره از یکسانسازی نرخ ارز سخن به میان میآورد اما در عمل هر بار اجرای آن به آینده موکول میشود. با این حال بر این باورم که یکسانسازی نرخ ارز موضوعی نیست که دولت یا بانک مرکزی نگاهی مثبت یا منفی به آن داشته باشند. این امر به دلایل مختلف ازجمله حذف رانت و شفافسازی در اقتصاد و نهایتا پذیرش سرمایه خارجی، یک ضرورت بهشمار میرود. در این میان مانع اصلی پیش روی بانک مرکزی برای اجرایی کردن یکسانسازی نرخ ارز، عدم امکان نقل و انتقال ارز توسط شبکه بانکی است، ضمن اینکه هنوز سیستم بانکی، امکان تسویه دلاری ندارد، بنابراین چنانکه این شرایط فراهم شود باتوجه به تجربه موفق بانک مرکزی در سال1381 در زمینه یکسانسازی نرخ ارز، به لحاظ فنی کار چندان سخت نخواهد بود.
بــه نظر من دولت با 40میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات و 20میلیارد دلار درآمد نفتی، بهطور قطع میتواند ارز را تکنرخی کند. اما سوال اینجاست که آیا در شرایط فعلی، دولت با کسری بودجه و کمبود منابع ارزی توانایی کنترل بازار ارز را دارد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که دولت هر چه سریعتر موضوع تکنرخی شدن ارز را باید اجرایی کند. در شرایط فعلی مجموع واردات کشور 40میلیارد دلار است. اگر ارز تکنرخی شود هم واردات ما بیشتر از 40میلیارد دلار نمیشود. اگر دست دولت پر باشد، میتواند پاسخگوی نیاز متقاضیانی باشد که برای اموری مانند واردات، خدمات و مسافرت، متقاضی ارز هستند. در حال حاضر، درآمدهای ارزی کفاف نیاز کشور را میدهد بهشرطی که رانت ارز ارزان از بین برود و تقاضای اضافی و سفتهبازی برای ارز ایجاد نشود. قیمتهای واقعی، باعث میشود که دیگر کسی به بازار ارز حمله نکند اما اگر قیمتها بهصورت مصنوعی پایین نگه داشته شود، تقاضای ارز ارزان برای سرمایهگذاری افزایش مییابد، دولت باید ارز را روی قیمتی یکسانسازی کند که توانایی دفاع از آن را نیز داشته باشد. از دیگر سو باید همان اندازه هم منابع ارزی داشته باشد که به متقاضی تخصیص دهد. از دیدگاه من تکنرخی کردن ارز در نخستین قدم، رانت فعلی واردات با ارز دولتی را قطع خواهد کرد و این مساله میتواند برای مدیریت واردات نیز مفید واقع شود.