فرش دستباف ایران به عنوان هنری دیرین، مردمی و کاربردی در مناطق مختلف کشور و در میان اقوام و اقلیمهای گوناگون این سرزمین بروز و ظهور داشته و دارد و از همین رهگذر، به نامی آشنا و معرف فرهنگ و هنر و تمدن ایران بدل شده است. از فرط همین آشنایی و آوازه نیک است که اهالی فرش به مثلی مشهور دست یافتهاند که: «دنیا ایران را به نام فرش و فرش را به نام ایران میشناسد.»
فرش دستباف ایران را میتوان از وجوه متفاوتی نگریست چرا که از جنبههای مختلف اقتصادی، اشتغالزایی، اجتماعی، هنری و... حرفهایی برای گفتن دارد. از جمله آنکه تولیدی بومی و ارزان است که بینیاز از سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی و با هزینهیی اندک میتواند ایجاد شغل کند.
از سوی دیگر همین اشتغالزایی میتواند کارکردهای اجتماعی را در پی داشته باشد آنچنانکه در زمانها و مکانهایی که دامداری و کشاورزی کم رونق میشوند، فرشبافی به کمک اقتصاد خانوار میآید و به عاملی برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها تبدیل میشود. همچنین از دیرباز هنر- صنعت فرش دستباف ایران به عنوان یکی از مهمترین صادرات غیرنفتی کشور مطرح بوده است و نقش ارزآوری را ایفا کرده است. اما در کنار این کارکردها، فرش ایرانی وجوه پررنگ و قابل توجهی به عنوان یک هنر و نمادی از فرهنگ ایران زمین دارد که با تنوع بسیار بالای خود میتواند، مخاطبان درون و برون مرزی را مجذوب خود کند. فرش همچون دیگر یادگارهای کهن این سرزمین که تاریخ و تمدن دیرینش را چونان حافظهیی تاریخی همراه خویش ساختهاند، همچون سفالینههای منقوش شوش و سیلک، همچون مفرغهای لرستان، همچون سنگ نوشتههای بیستون و همچون کتابهای تصویری مانی، از نگرشها و گرایشهای پیشینیان ما سخن میگویند و راه ارتباط ما با آنانند. گویی رسانهیی هستند که همواره پیام فرهنگ، تمدن و هنر ما را انتشار میدهند و از پس سدهها و هزارهها همچنان به پیامرسانی سرگرمند. طراح و بافنده در
نگارههایی که بر فرش پدید میآورند، انگارههای ذهنی خود را پیاده کرده و خواستهها، ارزشها و آرزوهایشان را ماندگار میکنند. گاه از حکایت حال خویش سخن میگویند، گاه نمادهای اسطورهیی کهن را تکرار میکنند و گاه برداشتی تجریدی از آنچه پیرامون خویش میبینند را ترسیم میکنند و فرش نه تنها رسانهیی برای رساندن پیام طراح و بافنده آنکه سخنگویی برای فرهنگ، هنر، تمدن، اقتصاد و زیست ایران و ایرانی هم هست. گفتهاند که رسانهها دارای بار فرهنگی و اجتماعی هستند و مگر جز این است که فرش دستباف ایران بار سترگی از تاریخ و تمدن ایرانی را بر دوش میکشد و برای قرنهای متمادی به اقتصاد، اشتغال و معیشت خانوارهای ایرانی گره خورده است؟ گفتهاند که هر رسانهیی زبان، سبک، فن، نظام نشانهگذاری، سنت و زیباییشناسی ویژه خود را دارد و مگر جز این است که فرش دستباف ایران در طراحی، رنگرزی و بافت، در جنس و اندازه و... صاحب زبان و بیانی خاص، فنون و تکنیکهایی ویژه، نمادها و نشانههایی انحصاری و زیباییشناسی یگانه خویش است؟
گفتهاند که بعد زیباییشناسی مخاطب از رسانه، بستگی به توان او در فهمیدن، لذت بردن و ارزشیابی محتوای پیامهای آن رسانه از دیدگاه هنری دارد و مگر جز این است که مخاطب فرش دستباف ایران نیز به اندازه درک و توان خود از زیباییها و پیامهای نهفته در آن بهره میبرد؟ جدا از پیام رسانیها و زیباییهای ظاهری و باطنی فرش دستباف، کارگاههای تولید آن و مشاغل وابسته به آن نیز سرشار از جذابیت برای بازدیدکنندگان و مخاطبان هستند. حرفهها و رستههای شغلی گوناگونی از جمله ریسندگی، طراحی، رنگرزی، رفوگری، پرداخت و... افزون بر قالیبافی هر یک نشانگر صنعتگری و هنرمندی فعالان این حوزه و دارای جذابیت برای جذب گردشگرند و در این فرآیند حضور پررنگ نیروی انسانی و کار دست بشر بر ارزش آن میافزاید. نگارنده بر این باور است که در بحث مرتبط کردن فرش دستباف ایرانی با مقوله گردشگری، شاید دمدستیترین و آسانترین نگاه، توجه به موزههای تخصصی فرش باشد و اشاره به اینکه نمونههایی فاخر از دستبافتههای ایرانی زینت بخش موزههای نامدار جهان هستند اما با نگاهی عمیقتر میتوان به مثالهای دیگری نیز دست یافت. حضور گردشگران در فرایند تولید فرش دستباف و
طراحی تورهای کارگاهی میتواند پیشنهادی جذاب و عملیاتی برای مناطق مختلفی از کشور باشد. حضور در کارگاه رنگرزی فرش و در کنار پاتیلهای رنگرزی گیاه ی، حضور در کارگاه طراحی فرش و دیدن ذوق آزمایی سرانگشتان هنرمندان این حوزه، حضور در کارگاه بافت و گره زدن بر تارهای فرش توسط گردشگران، آشنا شدن با چگونگی تولید این آثار نفیس، آگاهی یافتن از پاک و سالم بودن این فرایند که کمترین آسیبی را برای محیط زیست در پی ندارد، شناخت یافتن از طبیعی بودن مواد مصرفی در فرش دستباف و دور بودن از مواد شیمیایی و صنعتی، و مواردی از این دست میتواند نمایشگر این باشد که فرش دستباف عنصری قابل اتکا برای جذب گردشگر است و در این زمینه حرفهای زیادی برای گفتن دارد.