دولت عامل ایجاد تشکل‌های موازی است

۱۳۹۵/۰۲/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۲۷۲۰

گروه تشکل‌ها|

رضا باکری از چهره‌های مطرح صنایع غذایی است. فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه امیرکبیر است ولی به خاطر تصمیم‌گیری‌های مهمش در زمینه صنایع لبنی و شیر بیشتر شناخته می‌شود. وی در این دوره نیز در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران از طرف انجمن صنایع فرآورده‌های لبنی ایران حضور دارد. با وی درباره علت وجود چندین تشکل موازی به گفت‌وگو نشستیم.

*اصولا از دیدگاه شما چرا ما شاهد هستیم که چندین تشکل موازی برای یک موضوع به وجود می‌آید؟

این بحث بیشتر در مباحث اقتصادی و تشکل‌های اقتصادی رخ می‌دهد. شکل‌گیری تشکل‌های اقتصادی تا حد زیادی به تحولات و جریانات اقتصادی و درون صنفی بستگی دارد. در هر صنفی چند گروه بنا به منافع اقتصادی و گاهی رویکرد سیاسی شکل می‌گیرد. این گروه‌ها و تنوع آنها به بهترین شکل منافع اقتصادی درون صنف را بازتاب می‌کنند و به عبارت دیگر شکل‌گیری این صنف‌ها و اجتماعات بر اساس منافعی است که درون صنف وجود دارد و خود را در قالب یک تشکل تجلی می‌دهد. هرچند اساس کار تمام این فعالان اقتصادی یکی است ولی منافع گروه‌های مختلف گاهی با یکدیگر متفاوت و حتی در تضاد است. بر همین اساس ما شاهد شکل‌گیری جریانات مختلفی در درون یک تشکل هستیم.

*این موضوع که چند جریان فکری در یک صنف وجود داشته باشد قابل درک است اما چرا این موضوع تبدیل به یک تشکل جدید می‌شود؟

قبل از هرچیز این سوال مطرح است که اصولا چنین موضوعی قانونی هست یا خیر. ما تشکل‌هایی داریم بعد به دلایلی شاهد شکل‌گیری یک تشکل دیگر هستیم. مساله اول این است که قانون دست را برای این کار باز گذاشته است.

بر اساس قانون اساسی اقتصاد به 3 بخش دولتی، خصوصی و تعاونی تقسیم شده است پس طبیعتا در همان مرحله قانون اجازه شکل‌گیری تشکل‌های موازی در بخش خصوصی و بخش تعاونی را داده است. در صنایع لبنی دقیقا از همین نقطه دو تشکل شکل گرفت که یکی به صورت تعاونی است و دیگری کارخانجات بخش خصوصی هستند. قانون همچنین تنوع محل ثبت تشکل را به رسمیت شناخته است. بر اساس قانون نهادهای مختلفی اجازه دارند به تشکل‌ها اجازه فعالیت دهند پس طبیعتا وقتی پتانسیل قانونی وجود دارد نمی‌توان انتظار داشت که این موضوع رخ ندهد.

*یعنی دولت نسبت به این موضوع اهمال کرده است که امکان ثبت قانونی وجود دارد.

خیر، مساله پیچیده‌تر است. دولت خود یکی از عوامل اصلی ایجاد تشکل‌های موازی در بخش خصوصی است. نهادهای دولتی سیاست‌ها و برنامه‌هایی دارند. در عین حال بخش خصوصی در قالب تشکل‌هایی خواسته‌ها و برنامه‌هایی ارائه می‌دهد. حال اگر این دو نگاه با یکدیگر همراستا باشد طبیعتا همکاری میان دولت و بخش خصوصی صورت می‌پذیرد. اما زمانی که این دو در یک راستا نیست دولت که به عنوان یک نهاد رسمی اقتصاد را سازماندهی می‌کند مجبور به استفاده از راه‌های دیگری می‌شود و طبیعتا به دنبال همسو کردن منافع تشکل با منافع خود می‌رود. اگر این منافع همسو نشد یکی از کارهای دولت تلاش برای انحلال تشکل خواهد بود. اما در دو دهه اخیر راه‌حل دیگر دولت ایجاد تشکل‌های موازی بوده است. برای اینکه این سیاست ممکن باشد یکی از بهترین راه‌ها استفاده از مراجع ثبت متفاوت است. برای مثال به صورت عرف تشکل‌هایی کارگری در وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی وجود داشت ولی زمانی که این تشکل‌ها با دولت همسو نشدند دولت سراغ ثبت تشکل‌های موازی از طریق وزارت کشور رفت. مثلا یک تشکل از نظر تمایلات سیاسی و گرایش‌هایی که دارد با دولت همسو نمی‌شود. زمانی بهترین کار انحلال تشکل بود ولی دولت‌ها برای کاهش تنش سراغ ایجاد تشکل‌های موازی می‌روند. برای این کار نیز احتیاجی نیست دولت خود اقدام به تاسیس تشکل کند بلکه به سادگی گروهی از فعالان آن تشکل می‌خواهند به قدرت برسد تشویق می‌شوند تا تشکلی ثبت کنند. در مرحله بعد دولت از نظرات آنها استفاده می‌کند و با راه‌های مختلف به آنها پر و بال می‌دهد. برای اینکه این کار ساده‌تر انجام شود نیاز است که منابع ثبت تشکل‌ها بیشتر شود. بر همین اساس اتاق بازرگانی و نهادهای مختلفی امروز اجازه ثبت تشکل دارند. حال تشکلی که با آنها همسو است در تمام این نهادها ثبت می‌شود اما تشکل‌های غیرهمسو با شکل روبه‌رو می‌شوند. اینکه در یک صنف عده‌یی در وزارت کار یک تشکل ثبت کرده‌اند و عده‌یی دیگر در اتاق بازرگانی خواست دولت است. دولت نمی‌خواهد تشکل واحد شکل بگیرد به همین دلیل راه‌های مختلفی برای ایجاد تشکل‌های موازی بازگذاشته است و تعدد محل ثبت نه یک اهمال بلکه یک سیاست مشخص است.

*به عنوان یک فعال تشکلی قدیمی به نظر شما وجود تشکل‌های موازی پدیده‌یی مثبت است یا منفی؟

نمی‌توان برای این موضوع حکم کلی داد. از یک دیدگاه این موضوع خوب است چون جریانات مختلف درون یک صنف را آشکار می‌کند.

تک صدایی یکی از آفت‌های تشکل‌هاست و وقتی چند تشکل وجود داشته باشد نظرات موافق و مخالف بهتر شنیده می‌شود و از سوی دیگر رقابت بین تشکل‌ها باعث تلاش بیشتر هر دو گروه می‌شود. اما از دیدگاه دیگری وجود تشکل‌های موازی پدیده مثبتی نیست چون نشان می‌دهد از نظر نهادهای دموکراتیک هنوز آنقدر رشد نکرده‌ایم که بتوانیم منافع متفاوت و اختلاف سلیقه‌ها را یکسان و همسو کنیم. وجود این تعداد تشکل موازی در حقیقت ضعف در بلوغ اجتماعی فعالان اقتصادی است که نمی‌توانیم با وجود داشتن منافع متضاد متحد شویم. ما مردمانی با بلوغ اجتماعی نسبتا پایین هستیم که نمی‌توانیم تشکل‌های خود را با منافع جمعی سازماندهی کنیم. در حقیقت می‌توان این مثال را زد که ما نتوانسته‌ایم یک اقیانوس ایجاد کنیم که در آن ماهی‌های کوچک و بزرگ در کنار هم زندگی کنند و به جای حل ریشه‌یی مشکل به دنبال ایجاد چندین رودخانه یا دریاچه کوچک رفته‌ایم. در مجموع بیش از آنکه به جنبه‌های مثبت و منفی این موضوع بپردازیم باید قبول کنیم که تشکل‌ها نقش مهمی در اقتصاد دارند و وجود تشکل‌های موازی نوعی بیماری در اقتصاد است. تشکل جمع چندین فعال اقتصادی است پس طبیعتا زمانی که این فعالان در کنار یکدیگر باشند و در عین حال بتوانند هر یک به بهترین شکل صحبت‌های خود را مطرح کنند، طبیعتا صدای آنها بهتر به گوش می‌رسد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر