سالها در حوزه تشکلهای بخش خصوصی حضور داشتهام و همیشه شاهد درگیری میان تشکلهای مختلف بودهام. شاید درگیری میان دو تشکل که منافع اعضای آنها با یکدیگر در تضاد است قابل درک باشد؛ برای مثال تشکلهای قطعهسازان و خودروسازان به خاطر بدهیهای معوق اعضایشان به یکدیگر ممکن است با هم دچار اختلاف باشند اما برخلاف این موضوع اکثر اختلافات میان تشکلهای موازی یکدیگر رخ میدهد. زمانی که قرار بود خانههای صنعت شکل بگیرد فریاد اتاق بازرگانی به آسمان رفته بود و چهرههای قدیمی و مطرح آن زمان اتاق بازرگانی اعلام میکردند که این تشکل جدید طرح وزارت صنایع برای مقابله با اتاق است. در سالهای بعد نیز چندین درگیری میان این دو تشکل رخ داد و همیشه در زمان انتخابات هر کدام دیگری فعال میشود.
اتاق اصناف نیز زمانی که شورای اصناف بود درگیری زیادی به دلیل مواضع نزدیک با اتاق بازرگانی داشت. در یک جلسه زمانی که اتاق اصناف از کلمه اتاق ایران برای خود استفاده کرد فریاد نماینده اتاق بازرگانی ایران بلند شد. در این میان برنده اصلی همیشه دولتها بودهاند. حتی در تشکلهای فراگیر و مادر نیز زمانی که دولت تغییر میکند شاهد تغییر گسترده در میان هیاتمدیره تشکل هستیم. اتاق بازرگانی تهران در زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات شکل گرفت که ارتباط خوبی با رییس وقت اتاق تهران نداشت. رییس اتاق بازرگانی ایران با روی کار آمدن دولت مهرورزی تغییر کرد. در اتاق اصناف به محض آنکه طیف حاکم بر قوه مجریه تغییر کرد همه قاسم نوده فراهانی، رییس آن وقت اتاق اصناف را شکست خورده از پیش تعیین شده انتخابات آتی اصناف دانستند. خانه صنعت نیز با آمدن دولت تدبیر و امید دچار تغییرات شد و بعد از سالها هادی غنیمی فرد از ریاست خانه صنعت ایران کنار رفت. از این دست مثالها فراوان است. هرقدر تشکل برای دولت اهمیت بیشتری داشته باشد بیشتر شاهد دخالت دولت در تشکلها هستیم. بعد از تشکلهای دولتی رد پای دولت در تشکلهای صنایع غذایی پررنگتر است و به مرور
با کاهش اهمیت تشکل دولت نیز کمتر در تشکلها دخالت میکند. در عمل امروز اتاق بازرگانی ایران با وجود تمام محاسنی که از نزدیکی به دولت به دست آورده اما به تدارکاتچی سفرهای خارجی دولت بدل شده است. تشکلی که قرار بود، زمانی بخش خصوصی را راهبری کند و به همین دلیل اصرار داشت که صدای آن در دولت شنیده شود در شرایطی قرار گرفته که صدای رسایی دارد اما به بخشی از بدنه دولت بدل شده است. یک سال و چند ماه قبل بسیاری بابت حضور دولتیها در اتاق هشدار داده بودند و اکنون عواقب این موضوع در قالب اعتراضات بدنه بخش خصوصی به خوبی به گوش میرسد. در حالی که در دوران پساتحریم بخش خصوصی با انواع مشکلات دست به گریبان است اما اتاق در عمل تنها صحبتهای دولت را تکرار میکند یا حرفهایی که دولت نمیخواهد به زبان آورد از دهان روسای بخش خصوصی به گوش میرسد. این دوره شاید بیشترین حاکمیت دولت بر بخش خصوصی را شاهد هستیم که علت اصلی آن را باید در اختلاف سالهای اخیر بخش خصوصی با یکدیگر جستوجو کرد.