احسان سلطانی| پژوهشگر اقتصادی
یک خوشه گروهی از شرکتها و سازمانهای وابسته و تابعه نزدیک به هم (متمرکز از نظر جغرافیایی) در یک زمینه خاص است که با اشتراکات و مکملهایی به هم متصل شدهاند. یک خوشه، یک لابی یا گروهی از شرکتها نیست که با اهداف مشترک به هم وصل شده باشند. خوشهها یک واقعیت و یک پدیده غیر برنامهریزی شده هستند. خوشهها در همه اقتصادها و صنایع وجود دارند و تکامل و رشد آنها میتواند تحت تاثیر اقدامات بخشهای خصوصی و دولتی قرار گیرد، اما خلق خوشهها بسیار دشوار است.
صنایع تمایل به خوشهیی شدن دارند. اگر چه ممکن است این یک تناقض به نظر برسد، اما رقابت جهانی، میتواند با اجزای محلی مزیتهای رقابتی، ترویج داده شده و رشد کند. اصولا نزدیکی شرکتها و موسسات نتایج زیر را در بر دارد؛
-دسترسی آسان به تامینکنندگان، خدمات و منابع انسانی تخصصی
-انتشار اطلاعات
-انعطافپذیری و واکنش تغییر سریع ناشی از تخصصی شدن
-تقلید سریع در انطباق با نوآوری
در مجموع یک خوشه موجب میشود تا واحدهای کوچک و متوسط با دسترسی بهتر به اطلاعات و منابع تخصصی، انعطافپذیری و تقلید و پذیرش سریع نوآوری در سطح جهانی رقابت کنند.
استراتژیهای توسعه اقتصادی مبتنی بر خوشه (Cluster-based Economic Development) به علت مزایایی از قبیل کارآمدی خوشهها، جریان اطلاعات، اقتصاد مقیاس و پتانسیل نوآوری، هماکنون از طرف دولتها مورد توجه قرار گرفتهاند. در سیاستگذاریهای دولتها در قبال خوشهها مواردی از قبیل ایجاد و تکیه بر تفاوتهای محلی، درک امکان خوشهیی کردن صنایع، دوره عمر خوشهها و موارد دیگر باید مد نظر قرار گیرند. یکی از مهمترین موارد اتخاذ استراتژی صحیح برای خوشه است.
دلایل نیاز به توسعه اقتصادی
مبتنی بر خوشهها
توسعه مبتنی بر خوشهها به این دلیل که بر توسعه متمرکز و جامع واحدهای صنعتی/ اقتصادی در یک ناحیه تکیه دارد، یک برنامه توسعه منطقهیی و ناحیهیی بشمار میرود. نظر به اینکه دو ناحیه (به عنوان مثال دو استان) در برخورد و تطابق با تحولات اقتصادی با چالشهای یکسانی روبرو نیستند، مسوولان توسعه اقتصادی باید در جستوجوی رهیافتی باشند، که قابل تطبیق و سازگار با محیط و شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقه آنها باشد. همچنین بنا به دلایل ذیل، چارچوب خوشه میتواند ابزاری سودمند و با ارزش برای ایجاد تحولات موثر اقتصادی باشد:
-مبتنی بر بازار: تمرکز بر هر دو بخش عرضه و تقاضای اقتصاد برای کارکرد موثرتر
-جامعنگر: دربرگیرنده همه شرکتها اعم از بزرگ و کوچک و همینطور موسسات اقتصادی حمایتکننده و تامینکننده
-مشارکتی: تاکید بسیار بالا بر راهحلهای مشارکتی توسط کلیه بخشهای درگیر در مسائل منطقهای
-استراتژیک: کمک به اجزای خوشه برای خلق یک دیدگاه مشترک از اقتصاد جدید منطقه که در آن کلیه اجزاء مختلف سازنده و تشکیلدهنده سهیم بوده و تحرک و تعهد برای اقدامات عملی ایجاد نماید.
-مولد ارزش (درآمد): بهبود عمق(تامینکنندگان بیشتر) و سطح (جذب بیشتر صنایع) برای افزایش درآمد منطقهای
به طور کلی به علت نگرش سیستماتیک و یکپارچه به یک مجموعه (همراه با همه ملحقات و جوانب)، نگرش خوشهیی از رویکردی بسیار کامل و همهجانبه برخوردار است. نگرش خوشهیی به مشارکت، کار جمعی و همکاری بین اجزا (ضمن رقابت جویی) تکیه دارد.
مزایای توسعه اقتصادی مبتنی بر خوشهها
خوشهها بنا به دلایل متنوعی توسعه مییابند. این دلایل شامل دسترسی به منابع طبیعی، متخصصین و محققین، نیروی کار ماهر، زیرساختارهای فیزیکی تخصصی، حجم عظیم سرمایه، یک واحد تولیدی نوآور، تقاضای بازار تخصصی داخلی، حضور قبلی تامینکنندگان، صنایع یا خوشههای وابسته، وجود صنایع دستی سنتی محلی و در خیلی از اوقات مقداری اقبال است. مزایای خوشهها بشرح زیر هستند:
1-خوشهسازی دسترسی به دانشهای پیشگام و فرصتهای توسعه و تبادل دانش را افزایش میدهد. به علت مشارکت محلی تامینکنندگان، کسب و کارها و موسسات تحقیقاتی و طراحی، خوشهها سطح بالایی از دسترسی به دانش و فرصت برای گسترش و سهم بردن از آن را فراهم میسازند. دانش از طریق تغییر شغل کارکنان، تسهیم میگردد.
2-خوشهسازی هزینهها را کاهش میدهد. خوشهها توده و انباشت اقتصادی (مزیت اقتصاد مقیاس) را ارائه میکنند که موجب صرفهجویی در هزینهها و دسترسی بیشتر به تامینکنندگان، نیروی کار، بازارها، خدمات حمل و نقل تخصصی، برنامههای کارآموزی تخصصی و دیگر ورودیهای لازم میشوند.
3-خوشهسازی فرصتهای همکاری در بین رقبا را خلق میکند. خوشهها فرصتهای همکاری مابین رقبا و در بین خریداران و تامینکنندگان، در توسعه فرآیند و محصول و بازاریابی، کارآموزی و تولید مشترک را فراهم مینماید.
4-خوشهسازی نوآوری و رشد را به علت رقابت افزایش میدهد. واحدهای نزدیک به یکدیگر برای مشتریان، کارکنان، تامین مالی و رفتارهای ترجیحی با تامینکنندگان، با یکدیگر رقابت مینمایند. این رقابت میتواند خلاقیت و سودبری کل مجموعه را بالا ببرد.
5-خوشهسازی جرم بحرانی (Critical Mass) برای رشد را ایجاد میکند. رشد خوشهیی، معمولاً به صورت خود تقویتکننده عمل میکند. واحدهای جدید، نتیجه جانبی واحدهای موجود هستند. زیرساختارها (مانند فیزیکی، سرمایه، آموزش نیروی کار) برای برآوردن نیازهای خوشه توسعه مییابند. به علت وجود و کیفیت اشتغال در داخل خوشه، کارگران جدید جذب آن میگردند. کارآفرینان جلب امتیازها و مزیتهای خوشه که از طریق توسعه دانش و تسهیم آن ادامه مییابد، میشوند. مشوقها و محرکها برای هر نفر و هر واحد که در جستوجوی مزیت است، رشد پایدار خوشه را تضمین میکند.
توسعه صنعتی
-در توسعه صنعتی کشور به موارد مهم و کلیدی از قبیل رقابتپذیری، مزیت نسبی در تولید و اقتصاد مقیاس توجهی نمیشود.
-از صنایع تحت مالکیت یا کنترل دولت بهشدت حمایت میشود و بخش عمدهیی از سرمایهگذاری صنعتی در صنایع (تحت حمایت در مقابل واردات) و عمدتا با مالکیت و کنترل دولت صورت میگیرد. در این شرایط از واحدهای بزرگ (و مخصوصاً دولتی)، تحت هر شرایطی پشتیبانی بعمل آمده و در مقابل صنایع کوچک بیدفاع رها شدهاند.
-حجم سرمایهگذاری خارجی بسیار ناچیز است.
-سرمایهگذاری در تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد پایین است و سهم بخش انسانی و فکری در کل سرمایهگذاریهای صنعتی بسیار اندک است.
-به علت عدم وجود سیاستهای تشویقی وحمایت لازم و همچنین معضلات کاربری و فرهنگ نیروی کار، صنایع کارگربر توسعه نیافتهاند و با وجود نیاز به اشتغالزایی و کمبود منابع سرمایهیی، گرایش به سوی ایجاد صنایع سرمایهبر است.
-سیاستگذاریها و برنامهریزیهای موثر، لازم و کارآمد برای رشد و توسعه صنایع کوچک و متوسط (SME) وجود ندارد.
-به جای ایجاد، تقویت و توسعه خوشههای صنعتی، واحدهای صنعتی به صورت ایزوله ایجاد میشوند.
خوشههای صنعت نساجی در ایتالیا
خوشههای صنعت نساجی یکی از مهمترین خوشههای صنعتی در سطح جهان بشمار میروند که در اغلب مطالعات انجام شده در دنیا به آنها اشاره میشود و نه تنها در کشورهایی مانند هند و اندونزی بلکه در ایتالیا یا حتی امریکا از موفقترین موارد بشمار میروند. صنعت نساجی و به ویژه پوشاک در طبیعت و ماهیت خود امکان تقسیم به زیرشاخهها و مجموعههای متنوعی را دارد و بر خلاف بسیاری صنایع دیگر، مشکل اقتصاد مقیاس (Economies of Scale) را نداشته و یک واحد کوچک در این صنعت میتواند در سطح جهانی رقابتپذیری داشته باشد همچنین امکان فعالیت رشد و توسعه واحدهای کوچک به صورت خوشهیی و پیمانکاری در سطوح و لایههای مختلف وجود دارد.
خوشههای نساجی جهتگیری شده برای صادرات (Export-Oriented Clusters) ایتالیا به مدلی موفق از نقش خوشهها در فعالیتهای صادراتی رقابتی در سطح جهان تبدیل شدهاند. در این میان خوشه نساجی پراتو یکی از مشهورترین الگوهای جهانی بشمار میرود. پراتو با واقع شدن در مسیربزرگراه میلان-رم و دارا بودن راهآهن و فرودگاه (با پروازهای روزانه به پایتختهای مهم اروپایی)، از موقعیت جغرافیایی رشکانگیزی برخوردار است. توسعه منطقی صنایع محلی اکنون در یک پارک صنعتی مجهز 400 هکتاری انجام میگردد. کارورزی و آموزش حرفهیی توسط انستیتوهای مشهوری مانند انستیتوی نساجی تولیو بوزی (Tulio Buzzi) و دانشگاه فلورانس(که دارای دورههای مهندسی مکانیک، مدیریت اجرایی، شیمی و غیره است)، تضمین شده است.
ناحیه صنعتی پراتو در محدودهیی به مساحت 700کیلومترمربع گسترده شده و در آن 340هزار نفر زندگی میکنند که نیمی از آنها در شهر پراتو سکنی دارند. علاوه بر صنایع نساجی که 45هزار نفر (60 درصد از اشتغال صنعتی و 35 درصد از کل اشتغال) در آن فعالیت دارند در اینجا تعداد زیادی از شرکتها در زمینه تولید ماشینآلات نساجی، محصولات شیمیایی و مواد بستهبندی کار میکنند.
یکی از مشخصههای منحصر به فرد پراتو وجود 45هزار شاغل است که در 8 هزار کارگاه نساجی فعالیت میکنند و 80 درصد از کل واحدها، واحدهای کوچک (استادکاری) هستند.
در اینجا یک پدیده غیرعادی این است که چگونه تعداد بسیاری از واحدهای مستقل قادر هستند تا فعالیتهای خود را در جهت اهدافی مشترک (شامل استانداردهای کیفی بالا، تحویل سریع، انجام سفارشات کوچک و قیمتهای رقابتی)، تنظیم نمایند.
با توجه به ترکیب سازمانی بدیع، ناحیه پراتو همه مزیتهای خاص تولید در مقیاس صنعتی (مانند کارآمدی و اعتبار همراه با مزایای تولید تجاری در ابعاد کوچک استادکاری که توأم با تغییر سریع محصول، تولید سفارشی و پاسخ سریع به تقاضای بازار است)، را به نحو موثری در خود تلفیق کرده است. روش سازماندهی تولید بر اساس تقسیم کامل مراحل تولید بین صدها شرکت کوچک و متوسط که هر کدام در یک مرحله از فرآیند (ریسندگی، رنگرزی، تابندگی، چلهپیچی، بافندگی و تکمیل) تخصص یافتهاند، استوار است. بعد از تولید نساجی، دومین بخش مهم فعال، ساخت ماشینآلات نساجی است که شامل 200 شرکت (با فروش 250میلیون دلار که 60 درصد از آن صادر میگردد) است.
بیشک پراتو برای تولید نخهای فانتزی پشمی برای کشبافی، پارچه برای صنایع پوشاک، تریکو و منسوجات برای مصارف خانگی و صنعتی، در سطح جهان پیشرو است. علاوه بر تولیدات سنتی، انواع جدیدی از محصولات از قبیل پارچههای فاستونی، کتانی، ابریشمی و ویسکوز نیز تولید میشوند. موفقیت پراتو از مشخصه متفاوت تولیدکنندگان آن در قابلیت طراحی رنج وسیعی از تولیدات و بهبود برنامههای تولید قبلی و حفظ موقعیت برتر خود در شرایط تحویل است. هر شش ماه، در آغاز فصلهای بهار-تابستان و پاییز-زمستان، کارخانجات محلی، 2000 نوع طرح نخ و 60000 نوع طرح پارچه جدید را به بازار ارائه میکنند. پیروی فعالانه و مشتاقانه ایدههای جدید و قابلیت پیشبینی روند آتی، پراتو را به منبعی غنی از ابتکار و الهام برای دنیای مد، تبدیل کرده است.
در پراتو محدوده وسیعی از انجمنها و انحادیههای صنعتی نساجی(Consortia) در سطوح محلی وجود دارد. این انجمنها و اتحادیهها را به عنوان نمونهیی از انواع متنوعی از ائتلافهای بین صنایع کوچک و متوسط که در داخل یک محدوده جغرافیایی میتوانند توسعه یابند، میتوان مطرح نمود. کنسرسیوم پروموترید (PROMOTRADE) که در سال 1978 توسط گروهی از شرکتهای متخصص در تولید پارچه تاسیس گردید، در حال حاضر بیش از 150 عضو دارد. زمینه فعالیت اصلی این کنسرسیوم شامل برگزاری دو نمایشگاه (PRATO EXPO) است که در آن کلکسیونهای فصل بعد، هر شش ماه یک بار ارائه میشوند. کنسرسیوم پرومواردو (PROMOARREDO) در زمینه ترویج منسوجات مورد مصرف در منزل (مانند رومبلی) فعالیت دارد. این کنسرسیوم از گروهی از تولیدکنندگان با طرز فکر استادکاری اما با ساختار صنعتی متشکل شده و هدف آن ترکیب سنت هنری عالی منطقه با نوآوری و سبکهای جدید است. سی پیام (Consorzio Prodotti e Manufatti) برای ترویج پوشاک تریکو، یک کنسرسیوم متشکل از شرکتهایی با علائق مختلف در زمینههای نساجی، مد، پوشاک، تکنولوژی نساجی و واحدهای جنبی برای صنایع نساجی و ماشینآلات نساجی است، که مثالی
منحصر به فرد از یک کنسرسیوم بین چند بخش است. کنسرسیومهای صادراتی نقش مهمی را در رشد خوشه نساجی پراتو ایفا نمودهاند. معمولاً حضور در بازارهای جهانی در دسترس شرکتهای کوچک و متوسط نبوده است. در آغاز دهه 70 میلادی چند شرکت نساجی در پراتو به این واقعیت رسیدند که مشارکت و همکاری بین شرکتی، برای مقابله با مشکلاتی که در بازارهای جهانی با آن روبرو میشوند، میتواند ابزار نیرومندی باشد. لذا قبل از وضع قانون حمایت از کنسرسیومها در دهه 80، چندین کنسرسیوم صادراتی در پراتو تشکیل گردید. کنسرسیومهای صادراتی محلی، قبل از قانون حمایت از کنسرسیومها برای توسعه صادرات، به ویژه در اثر تلاشهای مشارکتی انجمنهای تجاری و صنعتی محلی توسعه یافتند.
در انتهای دهه 70 میلادی صنایع نساجی پراتو به عنوان یک تولیدکننده با کیفیت پایین-متوسط مطرح بود که بیشتر در زمینه استفاده از الیاف بازیافت شده (و به ویژه پشم) فعالیت داشت. بنابراین پیش از هر گامی، پراتو نیاز داشت تا خود را از قید این وجهه (تصویر) آزاد کند و در نتیجه بتواند در بخش نساجی و پوشاک جهانی رقابت کند. در این راستا کنسرسیومهای محلی با هدف ارائه یک وجهه شرکتی جدید بر پایه تولیدات و خدمات نوآورانه (که یک شرکت به تنهایی قادر به ارائه آن نبود)، فعالیت خود را شروع نمودند و آنها در نهایت موفق شدند تا نقش بزرگی را در حضور جهانی تواًم با یک وجهه جدید و
جذابتر ایفا نمایند.
منافع حاصله، به ویژه در رابطه با وجهه تولیدات نساجی محلی، پیامدها و تبعات مثبت و سریعی را در کل صنعت نساجی و تکامل و رشد کیفی آن به همراه داشت. در اغلب موقعیتها، کنسرسیومها نه فقط یک وجهه جدید را ایجاد نمودند، بلکه از طریق به مشارکت گذاردن تجربههای جدید در میان شرکتهای عضو، یک فرهنگ صادراتی و بهکارگیری تکنولوژی برای بهبود مداوم تولیدات و رقابتپذیری را ممکن ساختند. امروزه پراتو برای ایدهها و قابلیتهای نوآورانه، تعهد به تحقیقات و ارائه خدمات در جهان شناخته شده است. در میان محدوده وسیعی از مداخلات برای تقویت ساختار شرکتهای کوچک در پراتو، کنسرسیومها در بین تجربیات موفق، به روشنی برترین سیاستگذاری محسوب میگردند.
ازدیاد کنسرسیومها یک تجلی عینی از این واقعیت است که صنعت پراتو در تلاش برای یافتن یک راهحل بدیع جهت بهرهگیری از مزایایی بود، که در ماورای دسترسی هر یک از واحدهای صنعتی است. کنسرسیومها، انجمنهایی از تولیدکنندگان رنج وسیعی از محصولات هستند که اگر چه ممکن است رقیب یکدیگر باشند، اما به این حقیقت رسیدهاند که برای ارائه یک وجهه اشتراکی از استانداردهای بالا برای دسترسی به بازارهای کلیدی مد و تکنولوژی، اهمیت تشریک مساعی و همکاری مقدم بر رقابتجویی بین آنهاست.