گروه اقتصاد اجتماعی محمد مهدی حاتمی
وضعیت بازار کار در ایران را بهتر از هر جا میتوان در قالب آمارها دید. آمارها نشان میدهند ایرانیها با دست کم 44ساعت کار در هفته، یکی از بیشترین ساعات کار در طول یک هفته در جهان را دارند و از طرفی اگر معیار حداقل حقوق تعیین شده توسط قوانین وزارت کار را مبنا قرار دهیم، حداقل دستمزد یک کارگر استرالیایی 7.3 برابر یک کارگر ایرانی است. از طرف دیگر، بنا بر مقایسهیی میان دادههای آماری از کشورهای OECD و ایران، میتوان گفت هر چند ساعات کار ایرانیها طولانی است، اما کار ایرانیها بازده اقتصادی کمتری در قیاس با کشورهای مشابه دارد. کارل مارکس، کارگران را طبقهیی از افراد میدانست که بر مبنای رابطه شان با ابزار تولید، از طبقات دیگر مثل طبقه بورژواها و خرده بورژواها منفک میشدند. بر همین اساس و بنا بر روششناسی مارکس و تحلیل طبقاتی او از جامعه، کسانی که خود مالک ابزار تولید نباشند و با فروش نیروی کارشان ارتزاق کنند، کارگر هستند. فارغ از اینکه آیا این شیوه از تحلیل اقتصاد و جامعه به بایگانی تاریخ پیوسته است یا اینکه همچنان کارایی دارد، میتوان به قیاسی تاریخی دست زد و بسیاری از کسانی را که همین امروز هم برای دیگران کار
میکنند را کارگر بر شمرد.
بنرهایی با موضوع آچار و بالش
این روزها بنرهایی در سطح شهر تهران نصب شدهاند که افراد را به کار و فعالیت بیشتر تشویق میکنند. در یکی از این بنرها، آچاری را میبینیم که در قالب شخصیت یک فرد، به بالشی تکیه زده است و پند اخلاقی ماجرا هم در کنار تصویر نوشته شده است، چیزی در این خط که حالا وقت کار است و نه وقت تنبلی. در آستانه روز جهانی کارگر و در شرایطی که ایران بیش از هر وقت دیگری نیاز به کار کردن و تولید اقتصادی دارد، قصد داریم گریزی به شرایط بازار کار بزنیم. ایران حدود 78میلیون نفر جمعیت دارد و از این لحاظ، هفدهمین کشور پرجمعیت جهان محسوب میشود، اما تنها 38درصد از ایرانیهایی که در سن کار قرار دارند، عملا به فعالیت اقتصادی میپردازند و 62درصد بقیه، در کنار تمامی افرادی که خارج از سن کار هستند، به فعالیت اقتصادی این افراد وابستهاند. این یعنی اگر تنها شرایطی به وجود بیاید که نرخ مشارکت اقتصادی 38درصدی برای مثال به 60درصد برسد، تولید ناخالص داخلی در ایران 50درصد افزایش پیدا خواهد کرد و اقتصاد ایران، اقتصاد ترکیه را پشتسر گذاشته و وضعیتی مشابه اقتصاد کره جنوبی پیدا خواهد کرد. اما صحبت از بیشتر کار کردن چیزی نیست که تنها با بنرهایی با
موضوع آچار و بالش حل و فصل شود، بلکه نیاز به زیرساختها و تغییر شکل اقتصاد، برای هضم صدها هزار فارغالتحصیل دانشگاهی در بازار کار، مهمتر از هر چیزی است.
8 ساعت کار در روز بس است
حداقل دستمزد به ازای هر ساعت کار، یکی از همه گیرترین معیارهای مقایسه مشاغل با یکدیگر و مقایسه بازار کار در کشورهای مختلف است. تعیین حداقل دستمزد اما خود داستانی پر فراز و نشیب دارد، از کارگرانی که برای دستیابی به آن به جان روسای جمهور فرانسه و ایتالیا سوءقصد کردند، تا کارفرمایانی که حاضر بودند به کارگران تیر اندازی کنند اما زیر بار پرداخت حداقل دستمزد به کارگران نروند. باربارا تاکمن، تاریخ نگار شهیر امریکایی در فصل نخست کتاب خوش خوانش، «برج فرازان»، که به بررسی «دوران طلایی» در حد فاصل سالهای 1890 تا 1914در تاریخ اروپای غربی میپردازد، به مبارزات آنارشیستی برای دستیابی به برخی حقوق کارگران اشاره میکند. تاکمن تصویری از کارگران و شرایط کاری آنها به دست میدهد که شاید امروز تصوّر ناپذیر به نظر برسد اما برگی از تاریخ جهان است: کارگرانی انگلیسی و امریکایی روزی 14 ساعت بیوقفه کار میکردند اما دستمزد حاصل از کار روزانه شان، حتی کفاف خرید یک قرص نان را هم نمیداد. تنها پس از افزایش فشارهای اتحادیههای کارگری بود که قانون 8ساعت کار روزانه در بسیاری از کشورهای جهان به ثبت رسید. تعیین حداقل دستمزد به ازای هر ساعت
کار اما چیزی است که در اثر پیگیری اتحادیههای کارگری و حضور دولتها و اپوزیسیون کارگری در کشورهای مختلف جهان، امروز مسالهیی نسبتا پیش پا افتاده تلقی میشود. با این حال، این حق طبیعی کارگرانِ امروز، موضوع مخالفت بسیاری از اقتصاددانان دیروز و امروز بوده است. فردریش فون هایک، اقتصاددان مکتب اتریش، معتقد بود فشار اتحادیههای کارگری برای تعیین حداقل دستمزد، موجب گسترش بیکاری میشود: کارفرماها سختگیرتر میشوند و تعدیل نیروها و سختگیری بر آنها افزایش مییابد. تحلیل او امروز تقریبا پذیرفته شده و ساده مینماید، اما در زمان خود او، واجد نوآوری بود.
بقیه چقدر دستمزد میگیرند؟
حداقل دستمزد به ازای هر ساعت کار در کشورهای مختلف چقدر است؟ پاسخ به این پرسش میتواند نشاندهنده این باشد که کار در کدام کشورها راحتتر است. در حال حاضر نرخ برابری قدرت خرید و درآمد ۲۷ کشور با توجه به اطلاعات موجود از سال ۲۰۱۳ مورد بررسی قرار گرفته و این آمار نشان میدهد که استرالیا با حداقل دستمزد ساعتی ۹/۵۴ دلار، لوکزامبورگ با ۹/۲۴دلار و بلژیک با ۸/۵۷ دلار نرخ برابری قدرت خرید و دستمزد در بهترین شرایط دستمزد برای کارگران کم درآمد به سر میبرند. دیگر کشورها مانند ایرلند، فرانسه، هلند همچنین نیوزیلند، کانادا و امریکا نیز در میان کشورهای با بهترین آمار حداقل دستمزدها و قدرت خرید قرار دارند. به گزارش فارس، سال گذشته در گزارش شمول رشد و توسعه که از سوی مجمع جهانی اقتصاد منتشر شد رابطه بین حداقل دستمزد کارگران و توزیع رشد اقتصادی بین مردم مورد بررسی قرار گرفت. این گزارش با ارائه آمار سازمان بینالمللی کار تاکید میکند که حدود ۱۴۰درصد از افزایش نابرابری در سطح امریکا بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ به دلیل تغییر توزیع دستمزدها و همچنین اشتغال از دست رفته در این کشور بوده است. بنا به گفته جنیفر بلنک کارشناس اقتصادی
ارشد مجمع جهانی اقتصاد؛ در حال حاضر اطمینان از توزیع مناسب رشد اقتصادی و ثروت به یکی از مهمترین چالشهای زمان ما تبدیل شده و افزایش حداقل دستمزدها یکی از مهمترین پیشرانههای توزیع رشد اقتصادی است. به گفته این کارشناس، زمانی که دستمزدها راکد میشوند اعمال حداقل دستمزد میتواند به افزایش آنها بینجامد. به استناد تاریخ، در صورتی که حداقل دستمزدها خیلی بالا نباشد این مساله میتواند تاثیر مثبتی بر بهبود شرایط اشتغال در سطح جامعه منجر شود. بنا به آمار ارائه شده از سوی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه کمترین میزان حداقل دستمزدهای تعیین شده در میان کشورهای مورد بررسی با ۱/۱دلار مربوط به مکزیک است. پس از مکزیک شیلی با حداقل دستمزد ساعتی ۳ دلار در جایگاه دوم با کمترین میزان حداقل دستمزد قرار میگیرد. با توجه به حداقل حقوق۸۱۲ هزار تومانی تعیین شده از سوی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و با در نظر گرفتن ۴۴ ساعت کار هفتگی تعیین شده از سوی این وزارتخانه، میتوان به این نتیجه رسید که حداقل دستمزدها به ازای هر ساعت کار در ایران معادل رقمی حدود ۳۶۹۳تومان است. با محاسبه نرخ حداقل حقوق ماهانه، حداقل دستمزد هر ایرانی در ماه
۲۳۰دلار و در ساعت حدود ۱/۱دلار است و این در حالی است که نرخ حداقل دستمزد در ترکیه بهعنوان یکی از کشورهای همسایه ایران بیش از ۲/۵ برابر کشورمان است.
به عبارت دیگر حداقل دستمزد یک کارگر ترک معادل ۵۷۸ دلار ماهانه و ۳/۲ دلار به صورت ساعتی است. از سویی نرخ حداقل دستمزد کارگران در حوزه صنعت و تجارت آنگولا حدود ۱۴۰ دلار بوده و اختلاف زیادی با ایران ندارد. حداقل دستمزد کارگران در پکن چین نیز حدود ۲۷۰ دلار بوده که ۱/۲ برابر دستمزد کارگران ایرانی است. از سوی دیگر حداقل دستمزد کارگران در جزیره پاپوآی اندونزی حدود ۱۹۰دلار در ماه است که تنها حدود ۴۰ دلار از ایران پایینتر است. مقایسه حداقل دستمزد در ایران و سایر کشورها گویای این نکته است که ایران یکی از ارزانترین نیروهای کار جهان را داراست و دستمزد یک ایرانی در ساعت تقریبا 1.3 دلار است در حالی که این رقم در استرالیا بعد از اعمال کسورات 9 دلار و 54 سنت میشود که در رتبه اول حداقل دستمزد قرار دارد. این رقم در امریکا که در رتبه یازدهم است بعد از اعمال کسورات 6 دلار و 26 سنت میشود. یک کارگر استرالیایی با تنها 6 ساعت کار درهفته میتواند سطح زندگی خود را بالاتر از خط فقر نگه دارد و این رقم در امریکا 50 ساعت در هفته است. در ایران با توجه به اینکه خط فقر مشخصی وجود ندارد نمیتوان بطور دقیق این رقم را مشخص کرد اما اگر
رقم خوشبینانه 2 میلیون و سیصد هزار تومان که مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان کمترین میزان درآمد برای یک خانواده 4 نفره عنوان کرده است را به عنوان خط فقر در نظر بگیریم یک کارگر ایرانی با دستمزد ساعتی تقریبا معادل 4600 تومان در ساعت برای تامین حداقل نیازهای خانواده چهار نفره خود باید هفتهیی 125 ساعت کار کند و این درحالی است که ساعات قانونی کار در هفته 44ساعت و یک هفته 168 ساعت است.
بقیه چقدر کار میکنند؟
تعداد ساعات فعالیت اقتصادی شاغلان در کشورهای مختلف، معیار مناسبی بهدست میدهد که میتوان بر مبنای آن به قیاسی در باب بازده اقتصادی کشورها و شکل کلی اقتصاد آنها دست پیدا کرد. این شاخص البته میتواند نموداری از فرهنگ کار در کشورهای مختلف هم به دست دهد. به عنوان مثال، معروف است که مردمان ژاپن یا آلمانِ بعد از جنگ جهانی دوم که با کشورهای ویران و ساختارهای در هم ریخته اقتصادی و حتی متلاشی شدن هرم جمعیتی و توازن میان جنسیتها رو به رو شده بودند، برای دههها سخت کار کردند تا توانستند مجدداً تفوق اقتصادی را برای کشورهایشان به ارمغان بیاورند. ژاپن و آلمان، تا پیش از سربرآوردن چین و هند به عنوان قدرتهای خفته اقتصادی، پس از ایالات متحده امریکا، قدرتهای برتر اقتصادی در جهان بودند و هنوز هیچ کشوری در زمینه صادرات صنعتی نتوانسته آلمان را پشت سر بگذارد. اما آیا تعداد ساعاتی که هر فرد شاغل در طول هفته در محیط کاری میگذراند، میتواند معیار مناسبی برای مقایسه فرهنگ کار در کشورهای مختلف باشد؟ پاسخ همزمان مثبت و منفی است. دادههای منتشر شده توسط نهادهای مختلف، مانند بخش دادههای آماری در سایت اطلاعات کشورهای OECD، نشان میدهد که در اروپا، ترکیه ایها بطور متوسط، با حدود 44 ساعت کار در هفته، بیش از بقیه اروپاییها کار میکنند و در مقابل، هلندیها، بهطور متوسط، با حدود 29 ساعت کار در هفته، از بقیه کمتر کار میکنند. اما این دادههای خام الزاماً به این معنا نیستند که ترکها پرکارتریناند و هلندیها کم کارترین. این دادهها میتوانند به این معنی باشند که بازده کار هلندیها بالاتر از بازده کار ترکیه ایها است. برداشت دیگر هم اما میتواند این باشد که مردمان کشوری در حال توسعه که در آستانه ورود به باشگاه کشورهای توسعه یافته است و البته جوانترین جمعیت را در میان کشورهای اروپایی دارد، بیشتر کار میکنند تا زودتر عقب ماندگیهایشان را جبران کنند. ساعات رسمی کار در ایران اما بالاتر از میانگین ساعات رسمی کار در کشورهای عضو OECD است. ایرانیها به شکل رسمی، باید هفتهیی حداقل 44 ساعت کار کنند که از این نظر، قابل مقایسه با ترکیهایها، مکزیکیها، کلمبیاییها، کاستاریکاییها و شهروندان آفریقای جنوبی هستند و زمانی که تولید ناخالص داخلی سرانه ما ایرانیها (حتی با وجود آنکه بخش عمدهیی از آن به نفت وابسته است) از تمام این کشورها پایینتر است، یعنی کار ما ایرانیها بازده ندارد.