بحران نهفته در واحدهای کوچک متراژ

۱۳۹۵/۰۲/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۲۱۳۱

گروه راه و شهرسازی|

اگرچه تاثیر عوامل اقتصادی ازجمله عدم ارائه تسهیلات مناسب بانکی برای خرید مسکن، نداشتن توان مالی متقاضیان خرید، ‌افزایش قیمت زمین شهری و... در کاهش متراژ واحدهای مسکونی بر کسی پوشیده نیست اما به گفته مسوولان وزارت راه‌وشهرسازی و جامعه‌شناسان، عوامل اجتماعی ازجمله افزایش طلاق، مهاجرت، رشد جمعیت و همچنین تغییر سبک زندگی و تمایل به تجردگرایی نیز در افزایش تقاضای مسکن و رشد ساخت‌وساز و خرید و فروش واحدهای کوچک متراژ موثر است. اثرگذاری عوامل اجتماعی بر تغییر الگوی مسکن و تمایل به واحدهای کوچک متراژ به گونه‌یی برجسته شده که مشاور وزیر راه و شهرسازی پیش‌بینی کرد که در سال‌های آتی افزایش واحدهای مسکونی با متراژ کمتر از50 متر افزایش می‌یابد.

تاثیر عوامل اجتماعی و تغییر سبک زندگی بر الگوی مصرف مسکن، بهانه‌یی شد تا روزنامه اقتصادی تعادل گفت‌وگویی را با دکتر علی‌اصغر سعیدی، استادیار و مدیر گروه برنامه‌ریزی و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ترتیب دهد و درباره تاثیر مسائل اجتماعی(طلاق، ازدواج و...) همچنین تغییر سبک زندگی و گرایش به تجردگرایی بر الگوی مصرف مسکن و کاهش متراژ ساختمان‌های تازه‌ساز سوالاتی را مطرح کند. به گفته این جامعه‌شناس، تغییر الگوی مصرف مسکن و کاهش متراژ ناشی از گسترش و رشد شهرنشینی و تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی است و این الگوی جدید مسکن به علت ترویج سبک زندگی مدرن خود را بر شهرنشینان تحمیل کرده است.

نویسنده کتاب مقدمه‌یی بر سیاست‌گذاری اجتماعی معتقد است که مدیریت شهری باید به سمت تدوین سیاست‌های جامع حرکت کند و طرح کاملی را درباره بافت فرسوده کلان‌شهرها، احداث شهرهای پیرامونی و شهرهای جدید با زیرساخت‌های مناسب ارائه کند تا از گسترش شهرنشینی به شکل کنونی جلوگیری شود زیرا در صورت ادامه روند کنونی شهرها به صورت غیرقابل اجتناب به سمت یک بحران اجتماعی حرکت می‌کنند.

به نظر شما رشد جمعیت، افزایش میزان طلاق و تمایل به تجردگرایی در سال‌های اخیر تاثیری بر الگوی مصرف مسکن و کاهش متراژ واحدهای مسکونی داشته است؟ (آمارهای منتشر شده به خوبی نشان می‌دهد که درسال 93 و 94 واحدهای زیر 70متر بیشترین متقاضی خرید را داشته‌اند.)

تغییر الگوی مصرف و تمایل به کاهش متراژ مسکن نتیجه دو عامل مهم اجتماعی و اقتصادی است. از منظر اقتصادی، گسترش شهرنشینی و رشد مهاجرت در دو دهه اخیر تقاضای مسکن را افزایش داده است. تغییرات ایجاد شده در مسائل اجتماعی و جمعیتی نیز تمایل متقاضیان مسکن را به خرید واحدهای کوچک متراژ افزایش داده است. علاوه بر تمایل متقاضیان برای خرید واحدهای ارزان‌قیمت، ‌بعد خانوارها نیز نسبت به گذشته کاهش یافته است یعنی به دلیل کاهش باروری، ‌تغییرات ایجاد شده در ساختار خانواده‌ها و رواج پدیده ازدواج سفید، تک فرزندی، افزایش طلاق و... این تغییر الگوی مسکن در جامعه رشد کرده است. تغییر الگوی مصرف مسکن و کاهش متراژ، بیشتر ناشی از گسترش و رشد شهرنشینی و تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی است، ‌درواقع این الگوی مسکن به علت ترویج سبک زندگی مدرن خود را بر متقاضی و شهرنشین تحمیل می‌کند.

حال که واحدهای مسکونی کوچک متراژ در فضای شهری گسترش یافته است باید تلاش شود تا حداقل از پیامدهای زندگی در این قفس‌های کوچک دور شویم بنابراین باید فضاهای بیرون از واحدهای مسکونی ازجمله باشگاه‌های ورزشی، پارک‌ها، سینما و... را گسترش دهیم در کشورهای غربی نیز، خانه محلی برای استراحت تعریف شده است و بیشتر افراد اوقات خود را در باشگاه‌ها و کتابخانه‌ها... سپری کنند.

پس با این تفاسیر ماهیت شهرنشینی مهم‌ترین عامل در افزایش تقاضا و به تبع آن تغییر الگوی مصرف مسکن و کاهش متراژ واحدهای مسکونی شده است؟

هم ماهیت شهرنشینی و هم درهم‌ریختگی سیاست‌های شهری در ایران موجب افزایش ساخت‌وساز و همچنین رشد تقاضای خرید واحدهای کوچک متراژ شده است. به عنوان مثال باوجود آنکه در لندن تغییرات خانوادگی و شهرنشینی رخ داده است و به علت سیاست‌های ثابت بخش مسکن، واحدهای مسکونی کوچک متراژ هستند اما فضاهایی مانند حیاط و باغچه و... برای آنها در نظر گرفته شده است. اما در ایران به علت سیاست‌های اعمال شده نادرست و متفاوت در سال‌های گذشته و همچنین رشد فزاینده شهرنشینی، برای پاسخگویی به نیاز متقاضیان مسکن به سمت بلند مرتبه‌سازی و فروش فضاهای عمومی به بخش‌های خصوصی و تبدیل کالای عمومی به خصوصی بودیم که این موضوع از پدیده‌های نادری است که درکشورهای در حال توسعه که با کمبود فضا مواجه هستند (ازجمله در برخی شهرهای هند، برزیل و...) نیز شاهد آن هستیم.

برخی کارشناسان مهاجرت و عده‌یی دیگر طلاق را مهم‌ترین عامل معرفی می‌کنند. به نظر شما مهم‌ترین عوامل موثر اجتماعی برافزایش تقاضای مسکن چیست؟

رشد نرخ طلاق یکی از عوامل موثر در افزایش تقاضای مسکن و گرایش به سمت رشد تقاضا و گسترش واحدهای مسکونی کوچک متراژ است اما نمی‌توان با قطعیت اعلام کرد که ‌رابطه مستقیمی میان نرخ طلاق و افزایش واحدهای کوچک متراژ وجود دارد و تایید این مطلب نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد اما نگاهی به آمارهای جمعیتی دو سال 85 و 90 نشان می‌دهد که تعداد زنان سرپرست خانوار در این 5 سال نزدیک به 900هزار نفر افزایش یافته است البته این افزایش تنها مربوط به طلاق نیست بلکه مربوط به فوت و بیماری سرپرست خانوار و... نیز می‌شود که این موضوع می‌تواند درمیزان تقاضا برای خرید یا رهن و اجاره مسکن نیز تاثیرگذار باشد، ‌البته عوامل دیگری از جمله گسترش شهرنشینی و مهاجرت را نیز باید در نظر گرفت ضمن اینکه پس از پرداخت یارانه‌ها جوانان خانواده‌های روستایی با توجه به دریافت یارانه به سمت شهرها مهاجرت کردند و این موضوع مشکلاتی را برای بیکاری در شهرها ایجاد کرد ضمن اینکه خشکسالی در سال‌های اخیر نیز بر افزایش تقاضا بی‌تاثیر نبوده و رشد مهاجرت به شهرها را افزایش داده است، پس باید به عامل مهاجرت در افزایش تقاضای مسکن نیز توجه ویژه‌یی شود ضمن اینکه تحولات و تغییرات ایجاد شده در ساخت خانواده (خانواده هسته‌یی) وهمچنین افزایش خانواده تک والده(زنان سرپرست خانوار) نیز می‌تواند درافزایش تقاضا موثر باشد.

با توجه به اینکه وزیر راه و شهرسازی و مشاور اجتماعی ایشان بارها به تغییرالگوی مصرف مسکن و افزایش تقاضا برای خرید واحدهای کوچک متراژ اشاره کرده‌اند به نظر شما با توجه به تبعات منفی اجتماعی و فرهنگی واحدهای کوچک متراژ، بهترین جهت‌گیری دولت در شرایط فعلی چیست؟ آیا بهتر نیست که دولت با حمایت مالی و ارائه تسهیلات خرید آنها را به سمت واحدهای متوسط متراژ سوق دهد؟

سیاست‌های حوزه مسکن بخشی از سیاست‌های اجتماعی هر کشور هستند و باید همگام و همراه با سایر سیاست‌ها طراحی، تدوین و اجرا شوند، پس اگر بخواهیم سیاست نادرست کنونی در بخش مسکن را ادامه دهیم با بحران‌های فزاینده‌یی درحوزه اجتماعی روبرو شویم سیاست سال‌های گذشته مدیریت شهری اینگونه بوده است که ساخت واحدهای کوچک متراژ و بلندمرتبه‌سازی را برای پاسخ به تقاضای مشتریان در اولویت قرار داده است. مدیریت شهری باید به سمت تدوین سیاست‌های جامع‌تر حرکت کند و طرح کاملی را درباره بافت فرسوده کلان‌شهرها، احداث شهرهای پیرامونی و شهرهای جدید با زیرساخت‌های مناسب ارائه کند تا از گسترش شهرنشینی بدین شکل جلوگیری شود، راهکار دیگری وجود ندارد و درصورتی که روند کنونی ادامه یابد شهرها به صورت غیرقابل اجتناب به سمت یک بحران اجتماعی حرکت می‌کنند.

به نظر شما موافق ساخت‌وساز واحدهای کوچک متراژ و بلندمرتبه برای پاسخ دادن به نیاز و تقاضای مسکن نیستید، پس چگونه می‌توان با وجودرشد فزاینده شهری و افزایش تقاضا، شهر را مدیریت کرد؟

در شرایط فعلی، ساخت واحدهای مسکونی کوچک متراژ یکی از مسائل و مشکلات پیش رو است و مساله دیگر، تامین نیاز مورد انتظار متقاضی خرید مسکن است به عنوان نمونه باید دولت تلاش کند تا پاسخگوی نیاز واقعی خانواده‌ها به مسکن باشد و اظهارنظرهایی مانند آنچه وزیرراه و شهرسازی گفتند (خانوارها در قفس زندگی می‌کنند) نمی‌تواند مشکلی را حل کند ضمن اینکه موجب ایجاد نارضایتی درساکنان واحدهای مسکونی کوچک متراژ نیز می‌شود. در این میان امکانات و فضای شهری به گونه‌یی نیست که بتوان به سمت ساخت‌وساز خانه‌های قدیمی یا بزرگ متراژ سال‌های گذشته یا خانه‌هایی با حیاط بزرگ حرکت کرد بلکه باید به نیازهای کنونی پاسخ داده شود پس اگر به سمت خانواده‌های هسته‌یی یا تک نفره حرکت می‌کنیم و این خانواده‌ها به دنبال خرید واحدهای کوچک متراژدرکلان‌شهرها، شهرک‌های اقماری و جدید هستند باید زیرساخت‌های لازم برای حمل و نقل، بهداشت، آموزش و... را نیز فراهم کنیم.

درواقع مشکل اصلی در متراژ کوچک واحدهای مسکونی نیست بلکه مشکلات موجود در شهر ازجمله مسائل مربوط به آلودگی، نبود امکانات تفریحی و... می‌تواند دراین شهرها اثرگذار باشد، در واقع به علت آنکه احتمال بهره‌گیری از فضاهای بیرون خانه وجود ندارد باید زیرساخت‌ها و فضاهای تفریحی و سرگرمی، آموزشی و... در سیستم و نظام جامعی گنجانده شود، ‌ضمن اینکه نیازها نیز پاسخ داده شود به عنوان نمونه برای یک خانواده دونفره یا تک نفر یک سوئیت40، ‌50 متری یا یک واحد مسکونی تک خوابه مناسب است و برای خانواده‌یی با دو فرزند هم جنس دو اتاق خواب و باوجود یک فرزند دختر و پسر باید در واحدی مسکونی با سه اتاق خواب درنظر گرفته شود. در واقع تامین نیاز مسکن خانوارها باید در اولویت طراحی و تدوین سیستم‌ها و نظام‌های بخش مسکن باشد. نباید به سمت وعده‌های رییس‌جمهور دولت نهم و دهم و اعطای 1000متر زمین به هر نفر حرکت کنیم بدون اینکه زیرساخت‌های لازم را در حوزه آموزش، تفریح، بهداشت و... فراهم کنیم همان‌گونه که در مسکن مهر امکان خرید یک آپارتمان ارزان‌قیمت به هر خانوار داده شد اما این آپارتمان در شهرهای جدید یا خارج شهر ساخته شد که امکانات زندگی مربوط به حمل و نقل، ‌بهداشت، ‌رفاه و... درنظر گرفته نشده بود درحالی که اگر امکانات مربوط به حمل‌ونقل وجود نداشته باشد سرپرست خانوار فرصت‌های اشتغال در نقاط مختلف را از دست می‌دهد، ‌اگر مجتمع‌های آموزشی مناسب در نظر گرفته نشود، فرصت تحصیل برابر از فرزندان خانواده گرفته می‌شود و... پس باید پیش از ساخت شهرک‌های جدید تلاش شود تا مشکلات و تبعات مربوط به طرد اجتماعی ساکنان آن ازمیان برود. در مباحث جامعه‌شناسی دو نوع طرد اجتماعی فیزیکی و روانی تعریف شده است. برهمین اساس شهروندانی که در فضاها و بافت‌های شهری کنونی با متراژهای کوچک و بلند مرتبه‌سازی شده، زندگی می‌کنند در طرد اجتماعی روانی قرار دارند و در شرایطی مشابه مسکن مهر یا واحدهای مسکونی بزرگ در شهرهای جدید و بدون امکانات، شهروندان در طرد اجتماعی فیزیکی زندگی می‌کنند به عبارت دیگر فرد باید در جامعه‌یی زندگی کند که نیازهای اولیه آن ازجمله مسکن تامین شود ضمن اینکه بحث مسکن را نمی‌توان بدون درنظر گرفتن مسائل شهری، بهداشت، رفاه و... بررسی کرد.

تحقیقی ازسوی دو اقتصاددان و استاد دانشگاه ایرانی صورت گرفته که نشان می‌دهد افزایش هزینه اجاره و مسکن در رشد نرخ طلاق در ایران موثر است، براساس این تحقیق نرخ رشد طلاق در 5 سال بعد از شوک ایجاد شده در اجاره‌بها و قیمت مسکن، روندی صعودی را طی می‌کند، به نظر شما چقدر مسائل اقتصادی و به ویژه هزینه مسکن می‌تواند در پدیده طلاق موثر باشد؟

این رابطه باید بررسی شود، درمورد طلاق عوامل مختلفی می‌تواند اثرگذار باشد که مسائل اقتصادی یکی از اینهاست، به عنوان نمونه در گذشته کاهش باروری یا نازایی مهم‌ترین عامل در طلاق بود، زیرا فرزند نقش مهمی بازی می‌کرد اما هم‌اکنون تغییرات در سلایق و سبک زندگی افراد، فردگرایی و... موثرتر از عامل فرزند هستند، زنان دیگر مثل گذشته تمایلی به زندگی در فضای پدرسالارانه و برتری مرد ندارند، ضمن اینکه یکی دیگر از عوامل موثر در افزایش طلاق، کاهش کانال‌های خانوادگی است، درگذشته روابط گسترده و عمیق‌تری میان خانواده‌ها و خویشاوندان وجود داشت، اما هم‌اکنون این موضوع در جامعه کم رنگ‌تر شده است و واسطه‌های چندانی برای ممانعت از طلاق و تداوم خانواده وجود ندارند درواقع پل‌های ارتباطی خانواده‌ها و خویشاوندان کم رنگ شده است. ضمن اینکه افزایش تحصیلات زنان، نقش پررنگ آنها در آموزش عالی و... نیز از عوامل موثر بر طلاق هستند و باید وزن همه این موارد در افزایش طلاق سنجیده شود دراین میان شاید بتوان گفت که افزایش قیمت مسکن در کاهش ازدواج و تشکیل خانواده موثراست، اما نمی‌توان از لحاظ جامعه‌شناسانه با قاطعیت اعلام کرد که افزایش قیمت مسکن در رشد نرخ

طلاق موثراست.

پس شما چندان موافق تاثیر مسائل اقتصادی از جمله افزایش قیمت مسکن در ازهم گسیختگی خانواده‌ها و رشد نرخ طلاق درایران نیستید؟

در جامعه‌شناسی پدیده‌یی به نام فقرخانواده تعریف می‌شود که این پدیده به علت ساختار مستحکم خانواده در ایران رواج نیافته است در حالی که این موضوع در غرب مشاهده می‌شود و با افزایش نرخ بیکاری، تعداد کارتن خواب‌ها افزایش می‌یابد زیرا خانواده حمایتی از فرد بیکار نکرده و وی را نمی‌پذیرد درواقع ممکن است در غرب افزایش قیمت مسکن یا بیکاری موجب افزایش نرخ طلاق شود اما در ایران به دلیل ساختار محکم خانواده‌ها، خانواده‌های پدری زوجین از آنها حمایت می‌کنند و پدر و مادر عروس و داماد تا مدتی از آنها حمایت می‌کنند، ضمن اینکه به نظر نمی‌رسد یک عامل اقتصادی از جمله افزایش قیمت مسکن یا اجاره‌بها بتواند اثر سریع و تعیین‌کننده‌یی در روابط اجتماعی بازی کند و حداقل در ایران با ساختار اجتماعی و خانوادگی تعریف شده نمی‌توان انتظار سریع و مستقیمی داشت؛ البته این امکان وجود دارد که عوامل اقتصادی در بلندمدت اثرگذار باشند، اما در کوتاه‌مدت نمی‌توان انتظار چنین تاثیری را داشت.

تجربه و تحقیقات نشان می‌دهد که روابط عاطفی و احساسی در انسجام خانواده‌ها اثرگذار‌تر از مسائل اقتصادی است و بر همین اساس این کاهش عشق و دوستی در سال‌های ابتدایی ازدواج، عامل مهم‌تری از مسائل اقتصادی است برهمین اساس درصورتی که روابط احساسی بین زن و شوهر برقرارباشد مسائل اقتصادی نمی‌تواند تاثیرچندانی بر زندگی آنها داشته باشد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر