خاطرات چاپ اسکناس در دفاع‌مقدس

۱۳۹۳/۰۷/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۱۹۱


خاطرات سال‌های دفاع مقدس، علاوه‌بر جبهه و سنگر رزمندگان، شاهد اتفاقات و تلاش‌های پشت جبهه در سازمان‌ها و نهادهای مختلف اقتصادی نیز بوده است. علی‌اکبر حدادزادگان مدیرکل آموزش و منابع انسانی بانک مرکزی که در سال‌های

84- 1354 مشغول خدمت بوده است، از خاطرات سال 1359 و چاپ اسکناس در دو شرکت انگلیسی و انتقال آن با هواپیما به کشور سخن گفته است که خلاصه‌یی از آن در ادامه آمده است:

در سال 1359 موضوع جمع‌آوری اسکناس‌های رژیم سابق مطرح شد، لیکن چاپخانه اسکناس بانک مرکزی راه نیفتاده بود و ما اسکناس‌های مورد نیاز را در خارج از کشور چاپ می‌کردیم. در آن زمان، چاپ اسکناس به وسیله دو شرکت انگلیسی به نام‌های توماس دولارو ژیودی و کارخانه برادبوری ویلکینسون انجام می‌شد. در آن موقع، من رییس دایره حسابداری و قراردادها بودم که قراردادهای چاپ اسکناس هم در آنجا نظارت و کنترل می‌شد. در راستای سیاست اتخاذ شده، برنامه منسجمی تهیه شد تا سرعت چاپ اسکناس‌ها بیشتر شود. از آن زمان بود که هر هفته یا هر دو هفته یکبار، تیم‌های دو نفره با هواپیماهای چارتر به کارخانه چاپ اسکناس در لندن می‌رفتند و هواپیما را پر از اسکناس می‌کردند و برمی‌‌گشتند.

در آن شرایط خطرناک و جنگی، بارها و بارها در موقع پرواز، وضعیت قرمز اعلام می‌شد و تدابیر امنیتی لازم اتخاذ و هواپیمای حامل اسکناس توسط هواپیماهای شکاری، هم در مسیر رفت و هم در مسیر برگشت تا مرز، اسکورت می‌شدند. پس از ورود به کشور هم هواپیماها در پایگاه یکم شکاری مهرآباد فرود می‌آمدند و محموله با اسکورت به خزانه بانک منتقل می‌شد. یکی از هواپیماهای باری که از آن برای حمل محموله بانک استفاده می‌کردیم و نامش «کیلو» بود، گفته می‌شد که از اسراییل خریداری شده و بسیار هم قدیمی بود. یک بار وقتی که عازم ماموریت شدیم تا پول بیاوریم، خلبان این هواپیما گفت: سیستم تهویه هواپیما خراب است و اکسیژن هم در داخل هواپیما نداریم. بنابراین، اگر اتفاقی برای شما بیفتد، مسوولیت آن با خودتان است. من زنگ زدم به آقای کاشان و موضوع را با ایشان در میان گذاشتم و بعد از چند دقیقه دو عدد کپسول اکسیژن به ما دادند و گفتند: اگر شرایط اضطراری شد، می‌توانید از این کپسول‌ها استفاده کنید. بخشی از اسکناس‌های سفارش داده شده به شرکت توماس دولارو، در کشور مالتا چاپ می‌شد، چون یک کارخانه هم در آنجا داشتند. ما هم در این ماموریت برای آوردن پول، عازم مالتا بودیم. به هر حال، به مالتا رسیدیم و خوشبختانه مشکلی در مسیر رفت پیش نیامد، لیکن در موقع برگشت، من به آقای زوار گفتم: آیا شما تا حالا از کپسول اکسیژن استفاده کرده‌اید؟ ایشان گفتند: نه. بنابراین، سعی کردیم کپسول‌های اکسیژن را امتحان کنیم و در جریان این آزمایش، متوجه شدیم که کپسول‌ها خالی هستند!

اتفاق دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، این است که همراه آقای عزت‌الله پزشکی، معاون اداره نشر اسکناس و خزانه، برای آوردن اسکناس به لندن رفتیم. محموله بانک که حدود یک‌هزارو200 جعبه بود و در هر جعبه هم 50هزار برگ اسکناس قرار داشت، بارگیری شد و موقع برگشتن، هواپیما در حال بلندشدن بود که ناگهان صدای مهیبی از هواپیما بلند شد که همه را وحشت زده کرد.

وقتی که علت را جویا شدیم، گفتند: در موقع بلندشدن، لاستیک‌های هواپیما ترکیده است. بنابراین، تا تهران با دلهره آمدیم. قبل از نشستن هواپیما در تهران، مهندس پرواز توصیه‌های ایمنی را منعکس کرد و موارد لازم را آموزش داد و گفت: در موقع فرود، هر اتفاقی ممکن است پیش بیاید.

بنابراین، وقتی که هواپیما نشست، فورا هواپیما را ترک کنید. در باند فرودگاه هم نیروهای آتش‌نشانی مستقر شده بودند تا در صورت بروز سانحه، آتش را مهار کنند و به ما کمک برسانند. درهنگام فرود هواپیما، چرخ‌‌ها کاملا صدمه دید و هواپیما با رینگ فرود آمد و در واقع، با تبحر خلبان و پیش‌بینی‌های مناسب نیروهای آتش‌نشانی که کل باند پرواز را با کف پوشش داده بودند، هواپیما به زمین نشست و سرانجام ما سالم از هواپیما پیاده شدیم.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر