بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوریگر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزهگران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پـر از بـاده کنـــی
گر از آن آدمیانی کـه بهشتت هوس است
عیـش با آدمـــیای چند پـریزاده کنـی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گــزاف
مگر اسباب بزرگـی همه آماده کـنی...