روز و روزگاری در همین سالهای بسیار نزدیک در ایران عزیز، نهاد دولت و زیرمجموعه آن در اختیار افرادی بود که چشم در چشم شهروندان میدوختند و با سرسختی غیرعادی تاکید میکردند که کسب و کار رو به رونق است و هیچ دردسری در عرصه اقتصاد کلان وجود ندارد. این ادعا و گزافهگویی در حالی هر روز در بوق و کرنا میشد که ایرانیان به چشم میدیدند که قدرت خریدشان روندی کاهنده دارد و چرخهای صنعت نمیچرخند و شعلههای نفت فروکش کردهاند. با این همه و تا روزی که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری اعلام نشد، این افراد و طرفداران آن حاضر نبودند بگویند که شرایط دشوار شده و رییس دولت فعلی بود که مسایل و مشکلات اقتصاد را به مردم یادآور شد.
اکنون ایرانیان به این نتیجه محتوم رسیدهاند که باید ابزار و سلاح فشار بر تن اقتصاد ایران که در دست کشورهای موثر غربی است از چنگ آنها بیرون آید. این واقعیت سرسخت امروز جامعه ایرانی است. از آذر پارسال بود که این خواست شهروندان به عمل تبدیل و دولت یازدهم مجاز شد که با غربیها گفتوگو کند. ورود ایران به مرحله حرف زدن و حرف شنیدن یک مرحله بسیار مهم بود که دستکم تیغ تحریمها را کند کرد و اجازه نفس کشیدن به اقتصاد ایران را داد. امروز اما حجتالاسلاموالمسلمین حسن روحانی، تبلور خواست و نیاز ایرانیان است که میخواهد کار سترگ دور کردن تیغ تحریم از دست غربیها را به نقطه مطلوب برساند. حسن روحانی ازجمله سیاستمداران ورزیده ایرانی است که نیک میداند اگر نتواند غرب را متقاعد کند که دست از سرسختی و لجاجت بردارد، روزگار کسب و کار ایرانیان بدتر از پیش خواهد شد. او که اما از سوی دیگر در بطن مناقشهها و منازعههای جناحیهای سیاسی ایران زندگی کرده و میکند، میداند که نمیتواند ناگهان ورق را 180درجه بچرخاند. پس او کار سختی دارد. ایجاد رضایت در درون جامعه ایرانی و طیفها و جناحهای سیاسی از یک سو و مجاب کردن گروههای ضدایرانی
در غرب و کشورهای همسایه کار دشواری است.
هر عامل، اتفاق و رویدادی که راه را برای کارآمدی رییس دولت یازدهم و همراهان او در گفتوگو با رهبران موثر جهان تنگ کند و زور او را بکاهد، به بدتر شدن شرایط امروز ایران کمک کرده است.