گروه صنعت| اگر نرخ رشد اقتصادی را همزمان با شاخص توزیع درآمدها و ضریب جینی بهبود دهیم، میتوان از مسیر رشد پایدار اقتصادی به توسعه پایدار هم رسید. در جامعه و اقتصاد ایران هم قرار نیست فقط به رشد اقتصادی برسیم بلکه باید از رشد اقتصادی به سمت توسعه پایدار و در نهایت به پیشرفت همراه با عدالت برسیم. این نوع رشد اقتصادی زمانی تحقق مییابد و پایدار میشود که همه عوامل انسانی و تولیدی در داخل فعال شود و همه مردم و نهادهای اجتماعی و اقتصادی فرهنگی درگیر رشد اقتصادی شوند که راهنمای آن هم نقشه راه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است.
از طرفی تاکید بانک جهانی نیز بر این است که کشورها باید به توسعه درونزا توجه کنند و منابع داخلی خود را مد نظر قرار دهند. بر این اساس کشورهای درحال توسعه نباید به استفاده از منابع سمی یا وامهای خارجی تکیه کنند بلکه با تکیه بر منابع داخلی و در الگوی توسعه
درونزا به پیشرفت برسند که همان ترجمان اقتصاد مقاومتی است. تقویت تولید داخلی ویژگی اصلی اقتصاد مقاومتی است، الگوبرداری صرف از نمونههای موفق اقتصادی در جهان ندارد و به نیروی انسانی در کشور به عنوان سرمایه نگاه میشود. این پیشنهادها و تجارب باید در تدوین برنامه ششم توسعه مد نظر باشد و اقتصاد ایران به ویژه در شرایط پساتحریم میتواند به نرخ رشد دو رقمی هم فکر کند.
این در حالی است که بانک جهانی نرخ رشد پیشبینی شده برای کشورهای در حال توسعه را از حدود 5 درصد به 4درصد کاهش داده است. همچنین نرخ رشد اقتصادی کشورهای خاورمیانه نیز حدود 2.2درصد پیشبینی شده است و از این رو مشخص نیست که آیا دولت یازدهم میتواند در نخستین سال برنامه ششم در صورت تهیه و تصویب یعنی (1395) به نرخ رشد اقتصادی 8درصدی نایل شود یا خیر که به نظر میرسد سخت و غیرقابل دسترس باشد.
زمانی میتوان به پیشرفت امیدوار بود که کشور از رشد اقتصادی خوب همراه با تحولات مثبت فنی در تولیدات پیشتاز و عدالت در توزیع فرصتهای رشد اقتصادی همراه باشد در آن حالت میتوان گفت کشور از توسعه اقتصادی مناسبی برخوردار شده است. معیار رشد اقتصادی باید صنایع پیشرفته و هایتک (فناوریهای نوین) باشد چون این شاخصها نشانگر این است که کشور از رشد و توسعه کافی برخوردار بوده یا درحال پسرفت بوده است. در عین حال، ابداعات، اختراعات، نوآوریها و افزایش تولیدات مدرن مغز افزاری از شاخصهای رشد اقتصادی پایدار است و در برنامه ششم توسعه هم رشد 8 درصدی سالانه پیش بینی شده است که به نظر میرسد در این برنامه باید شاخص توسعه نیز تبیین و تعریف شود تا اینکه بتوانیم به سمت قله پیشرفت با داشتن قطب نمای اقتصادی یا خط کش توسعه حرکت کنیم و تا 10 سال آینده به رتبه برتر اقتصادی و بالاتر از ترکیه و عربستان برسیم.
به عنوان نمونه حتی در صورت تحقق رشد بالا ناشی از تولیدات تخریبکننده محیط زیست یا افزایش درآمدهای نفتی درکشور نمیتوان به آن امیدوار بود و این رشد قابل دفاع نخواهد بود چون تخریب محیط زیست تولیدات سنتی و رشد درآمدهای نفتی نمیتواند بیانگر رتبه پیشرفت وتوسعه اقتصادی بلندمدت درکشور باشد. بر این اساس دولت هم باید شاخص جدیدی را برای رشد اقتصادی کشور تعریف و به آن عمل کند.
مزیتهای رقابتی تکوینی مانند دسترسی سریع و آسان به منابع تولید از جمله انرژی، نفت و گاز یا موقعیت جغرافیایی است اما مزیتهای نسبی رقابتی به دانش، علوم تولید و روشهای تبدیل مواد و منابع و فرایند تولید محصولات اختصاص دارد. در این میان، مدتی است که شرکتها و بنگاههای اقتصادی برای بقای راهبردی تلاش میکنند، مزیتهای رقابتی را توسعه میدهند و مهمترین و شاید تنها ابزار آنها بهبود دانش و نوآوری مستمر است تا بتوانند در حفظ مزیت نسبی رقابتی پایدار بمانند و در درون اقتصاد دانش بنیان قرار گیرند.
امروز هم تولید دانش و بهکارگیری آن در تولید ثروت، مهمترین منبع مزیت رقابتی است. پس دانش یک مزیت رقابتی است که در راهبردهای تجاری سازمانها مورد توجه قرار میگیرد و اقتصاد ایران از این روند مستثنا نیست. این مزیتها امروزه در حوزه تولیدات محصولات استراتژیک تعقیب میشود که نسلهای جدید و پویایی از اقتصادهای فعال و هوشمند را به ارمغان آورده است.
ویژگی برتر این اقتصادها خلق مزیتهای اقتصادی در فرآیندی پایدار و بدون تعطیلی است و عمدتا در بخشهای پیشتاز متمرکز میشوند. در هر حال، اگر در این مسیر قرار بگیریم میتوانیم در سالهای میانی برنامه ششم توسعه به رشد مطلوب 8درصدی برسیم. بر این اساس از تدوینکنندگان برنامه ششم انتظار میرود ضمن تحقق نرخ رشد 8 درصدی میانگین در طول برنامه؛ برای توزیع عادلانه دستاوردهای آن نیز برنامهریزی کنند.