که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب‌زده

۱۳۹۳/۰۷/۰۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۳۷۳۴

جلال رحمانی| این روزها به‌صورت مداوم هشدارهایی در مورد بحران آب شنیده می‌شود. البته نهادهای بین‌المللی بیش از دودهه است که مساله بحران آب در کشورهایی مانند ایران را هشدار می‌دهند. جدا از کشاورزانی که نبود و بحران آب را در خشکی زمین‌هایشان و از بین رفتن امکان کشاورزی فهمیده‌اند و صنایعی که به دلیل کمبود آب، بخشی از تولیدشان را از دست داده‌اند، مابقی ملت گویی در یک خواب، در یک وضعیت روانی بی‌توجهی به سر می‌برند، نوعی «بی‌خیالی» فرهنگی و «آسودگی خیال» در سطح ملی، نوعی بی‌توجهی مدنی نسبت به یک خطر بنیان برافکن کم آبی. این خصلت ایرانی پیامدهای بسیاری دارد، البته این «بی‌خیالی» ملی و این نابخردی عمیق یک ملت نسبت به خطری که در بنیان تمدنی خودش با آن مواجه است، نیازمند تعمق و تحلیل جدی است؛ تحلیلی که به ما بگوید که مردم و تمدنی که طی تاریخ یکی از شاهکارهای مواجهه با کم آبی و مدیریت بحران آب را با تکنولوژی بسیار پیشرفته قنات خلق کرده، چه شده که در دوره معاصر، با این همه علم و تکنیک و...، نه‌تنها نمی‌تواند بحران را حل کند، بلکه در یک خودفریبی عمومی، هم در سطح رسمی و هم در سطح عامه، این مساله را نادیده انگاشته است.

مساله اصلی آن است که چه باید کرد تا مردم و بالاخص مدیران این کشور، بحران آب را جدی بگیرند، بپذیرند که باید منطق علمی و عقلانی درستی برای مدیریت این بحران به کار برد. سوال ساده‌یی است، اما اصل ماجرا این است، که چه باید کرد که این بی‌خیالی ملی را کنار بگذاریم و به فکر اقدام عملی در مدیریت این بحران باشیم. یادمان نرود که آب یعنی حیات و برای تمدن ایرانی، آب یعنی بنیان فرهنگ و تمدن. لذا بحران آب یعنی بحران زندگی و فرهنگ و تمدن.

منبع: انسان‌شناسی و فرهنگ

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر