نهادهایی همچون وزارت صنعت، سازمان استاندارد و شهرداری که در ارتباط با آلودگی هوا مسوولند و در این رابطه اختیارات تام دارند، به دنبال مقصران آن میگردند. تاکنون اقدامات زیادی برای جلوگیری از انتشار آلایندهها تصویب شده اما هیچ کدام تحقق نیافتهاند. بهطور مثال، خودروهای تولیدی کشور باید استانداردهای یورو 5 و 6 را پشت سر بگذارند، اما هنوز در این زمینه مشکل وجود دارد و خودروها استاندارد یورو 2 و 4 دارند. کنیستر کاتالیستها باید تاکنون روی خودروها نصب میشد اما این اتفاق هم نیفتاد. قرار بود جانمایی صنایع در شرق تهران باشد اما در حال حاضر تمام این صنایع در غرب تهران مستقر شدهاند. موضوع دیگر نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی و توسعه حمل و نقل ریلی است که باز شهرداری در انجام آن کوتاهی کرده است. البته اقدامات خوبی در غالب ساخت جاده و بزرگراه انجام شده است اما این اقدامات کافی نیستند. تغییر کاربری زمینها، بلندمرتبهسازیها، افزایش تراکم و عدم تفکیک مناطق تجاری نیز هر کدام به طرق مختلف در حوزه شهری منجر به تشدید آلودگی هوا میشوند.
تا دو دهه قبل مناطق تجاری به منطقه بازار یا مناطق مرکزی شهر محدود بود، اما امروز در جای جای تهران مناطق تجاری وجود دارند بهطوری که در سهچهارم تهران با تداخل محیطهای تجاری- اداری با مناطق مسکونی روبهرو هستیم که مدیریت و کنترل شهری را با مشکل مواجه کرده؛ چون وجود مناطق تجاری پراکنده در شهر باعث افزایش تقاضای سفر درون شهری است. در این صورت ما با شهری مواجه هستیم که در آن مدام رفت و آمد در جریان است.
از سوی دیگر جانمایی نادرست برخی سازمانها باز هم سهم ترافیک شهر را افزایش داده است. به عنوان مثال سازمان کشتیرانی ایران ساختمان خود را در قلب تپههای تهران جانمایی کرده است، مهندسان و مدیران ارشد این شرکت که در مناطق شمال شهر تهران ساکن هستند مشکلی برای رفت و آمد ندارند اما تمامی کارمندان ردهپایین، سرایدار و آبدارچی آنها هر روز از انتهای فردیس به سمت این منطقه در رفت و آمد هستند که درواقع این عدم برنامهریزی در جانمایی و گزینش باعث افزایش تقاضای سفر در شهر تهران شده است. این اتفاق در بسیاری از بخشها منجر به این شده است تا هر روز تعداد زیادی مینیبوس و اتوبوس فرسوده یا خودرو شخصی برای جابهجایی این افراد به سمت تهران سرازیر شوند و برنامهریزان باید برای این مساله فکر کنند.
در مدیریت مشکلات شهری نخستین قدم این است که سازمانها تقصیر خود را بپذیرند تا بتوان از اقداماتی که از آلودگی هوا جلوگیری میکنند، ارزیابی درستی به دست داد. در این زمینه هم به هماهنگی نیاز داریم چون اگر بخواهیم هر دستگاه را به تنهایی ارزیابی کنیم به نتیجه نخواهیم رسید. معتقدم باید دستگاههای نظارتی چون مطبوعات یا سایر نهادهای نظارتی به خوبی در حوزه آسیبشناسی این موضوع ورود کنند تا سهم تقصیر، مسوولیتها و راهکارهای اجرایی هر دستگاهی برای جلوگیری از گسترش آلودگی هوا مشخص شود که البته اکنون خوشبختانه سازمان بازرسی به این مساله وارد شده است.
مدیران و برنامهریزان شهری باید از طریق آموزش و اطلاعرسانی برای مردم نیز در زمینه کاهش ترافیک شهری و آلودگی هوا نقش قائل شوند تا آنها هم در ارتقای سلامت زندگی خود موثر باشند. به عنوان مثال ما در شهر تهران حدود 10هزار تقاطع داریم که همگی به چراغ راهنما مجهز هستند، اگر بهطور میانگین هر خودرو بدون اینکه خاموش شود مدت 30ثانیه پشت چراغ قرمز توقف کند، خواهیم دید که میزان بسیار بالایی آلایندگی به هوای شهر افزوده میشود، اما باید مردم را نسبت به این موضوع آگاه و حساس کنیم؛ بنابراین باید جلب مشارکت مردم در مواقع بحران با راهکارهای اجرایی در دستور کار همه دستگاههای مرتبط قرار گیرد. اما شهرداری و دولت نیز باید اقدامات لازم چون افزایش استاندارد خودرو و جلوگیری از افزایش تراکم، تغییر کاربری، گسترش فضای سبز و توسعه حمل و نقل عمومی پاک را همزمان انجام دهند تا مشارکت مردم نیز راحتتر جلب شود چون مردم نباید به تنهایی هزینههای آلودگی هوا را پرداخت کنند.
خودرو به لحاظ فنی دارای یک عمر مفید است که وقتی این سن را پشت سر گذاشت باید حتما از رده خارج شود. اگر دولت رقم بودجهیی که برای اعطای وام خودرو به مردم اعطا کرد را برای تعویض خودروهای فرسوده یا ناوگان حمل و نقل عمومی کلانشهرها سرمایهگذاری میکرد به راحتی و در مدت بسیار کمی حمل و نقل شهری و عمومی نوسازی میشد؛ هم شهرها شرایط هوایی بهتری داشتند و هم به صنعت کشور کمک میشد. در این زمینه صددرصد به دولت انتقاد وارد است.
اما در این میان وظیفه پلیس هم برخورد با خودروهای آلاینده و بدون معاینه فنی است اما پلیس نمیتواند خودرویی که پلاک قانونی و معاینه فنی دارد و در سن فعالیت است را بدون ضوابط قانونی و بهطور سلیقهیی متوقف کند. اما حتما با خودروهای دودزا برخورد میشود حتی اگر معاینه فنی هم داشته باشند. در ماههای اخیر اتفاقات خوبی در این زمینه افتاد بهطوری که شاهد بودیم پلیس حتی خودروهای آلاینده را فک پلاک کرد و پلاک اعزام به تعمیرگاه برای آنها در نظر گرفت تا تنها در صورت تعمیر بتوانند در شهر رفت و آمد کنند. البته معتقدم پلیس باید اختیارات بیشتری در این زمینه داشته باشد چون نمیشود مسوولیت را به دستگاهی داد، اما اختیارات را از او گرفت؛ مانند اتفاقی که در مورد معاینه فنی افتاد. در این اتفاق به یکباره پلیس را خلع سلاح کردند و اختیار معاینه فنی را به شهرداری دادند. نتیجه این شد که اکنون خودروهای زیادی بدون هیچ نظارتی با معاینه فنی صوری در سطح شهر رفت و آمد میکنند.