داریوش کاشانی|
با تنش ایجاد شده در روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی- البته تنش بهوجود آمده توسط طرف مقابل- اما بحث اقتصادی تابع مشترک روند رو به رشد خود را دنبال کرده و کارهای اقتصادی همچنان ادامه دارد که در همین زمینه شاهد افتتاح پارس جنوبی بودهایم. صنعت نفت و گاز جمهوری اسلامی ایران این روزها شاهد تحولات بسیار مهمی بوده که به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی و اقتصادی میتواند تاثیر بسزایی در اقتصاد و آینده کشور حتی ظرفیتهای جهانی آن داشته باشد. دوشنبه 21 دیماه فازهای 15 و 16 پارس جنوبی که بهرهگیری از میادین مشترک نفت و گاز با قطر است مورد بهرهبرداری قرار گرفت. براساس آمار منتشره این طرح سالانه 56میلیون دلار گاز طبیعی، 57هزار بشکه میعانات گازی، 400تن گوگرد، یک میلیون تن گاز مایع پردیان و بوتان و در سال یک میلیون تن گاز اتان برای خوراک پتروشیمیهای کشور تولید میکند. چنانکه دکتر حسن روحانی رییسجمهوری اسلامی ایران نیز در مراسم افتتاح این طرح عنوان داشتند، دستاوردهای این فازها در کنار سایر فازهای پارس جنوبی میتواند نویدبخش آیندهیی روشنتر برای اقتصاد و صنعت و حتی معیشت مردم باشد.
آنچه در فاز 15 و 16 باید دانست
فازهای 15 و 16 پارس جنوبی در حالی افتتاح شد که چند نکته اساسی در قبال آن مشاهده میشود. نخست آنکه هر چند که براساس اصول اقتصاد مقاومتی وابسته بودن به نفت امری مردود و به تولیدات دانشبنیان و اقتصاد زیربنایی تاکید شده اما پروژههای ملی مانند پارس جنوبی میتواند مولفهیی برای کمک به اقتصاد مقاومتی جهت رسیدن به خودکفایی و دستاوردهای عظیم اقتصادی باشد. تولیدات پارس جنوبی میتواند مولفهیی برای به حرکت درآمدن چرخ صنعت کشور باشد در حالی که بخشی از منابع مالی مورد نیاز برای تحقق طرحهای کلان اقتصادی و عمرانی از این طریق میتواند تامین شود که نقشی مهم در اقتصاد مقاومتی خواهد داشت. نکته مهم دیگری که در مراکزی مانند پارس جنوبی باید به آن توجه داشت تجلی یافتن اراده ما میتوانیم نزد ملت ایران است که میتواند خود مشوقی برای حرکتهای ملی بعدی جهت تحقق توسعه کشور باشد. نظام سلطه همواره از سیاست تحقیر نظیر اینکه ایرانیها نمیتواند حتی یک آفتابه بسازند برای منصرفسازی ایران از مسیر خودکفایی و پیشرفت بهره گرفتهاند، فازهای پارسجنوبی که به دست متخصصان ایران ازجمله در قرارگاه خاتم طراحی، قطعهسازی و اجرا شده سندی بر واهی
بودن این ادعای نظام سلطه و توانایی ایران برای تحقق اهداف بزرگ ملی و اقتصادی است که با اصل ما میتوانیم اجرایی میشود.
پیامهای مهم پارس جنوبی:
آنچه بر اهمیت فازهای 15 و 16 پارس جنوبی میافزاید شرایط حاکم بر منطقه و صحنه جهانی است. از یک سو برخی کشورهای عربی منطقه مانند عربستان که در تحقق طرحهای بحرانساز خود در منطقه ناکام ماندهاند سیاست هوچیگری و بحرانسازی علیه جمهوری اسلامی را در پیش گرفتهاند که متاسفانه برخی از کشورهای نظیر کویت، امارات، قطر، بحرین نیز با آن همراه شدهاند تا بهزعم خود در قبال خوشخدمتی به سعودی دستاوردی داشته باشند. سعودی در کنار تحرکات دیپلماتیک اقدامات اقتصادی نیز داشته که همکاری با امریکا برای پایین نگه داشتن قیمت نفت و دیگری تحریک قطر، کویت و امارات به قطع روابط با تهران از آن جمله رفتارهاست باتوجه به اینکه ایران با کشورهایی مانند قطر و کویت دارای میادین مشترک است این توهم برای سعودی بوده که با فشار اقتصادی و بهرهگیری از تحریمهای امریکایی میتواند ایران را از چرخه انرژی جهان حذف نماید. قطر که تاکنون چندین برابر ایران از میادین مشترک برداشت داشته نقشی مهم در سیاست سعودی ایفا میکند. افتتاح فازهای 15 و 16 پارس جنوبی این پیام را برای سعودی و توهمزدگانی مانند قطر دارد که هیچ عاملی نمیتواند مانع پیشرفت و توسعه ایران
شود و مردان ایران زمین در هر شرایطی توان تحقق اهداف متعالی خود را دارا هستند. افتتاح فاز 15 و 16 را باید گامی مهم در به شکست کشاندن طراحی ضدایرانی سعودی و بر باددهنده توهم قطر دانست که تصور میکرد با همراهی با سعودی میتواند ایران را از برخورداری از میادین مشترک حذف و به استفاده انحصاری از آنان ادامه دهد.
نکته مهم در این زمینه آنکه با وضعیت بحرانی که قیمت نفت در بازارهای جهانی دارد توسعه میادین گازی میتواند جایگزین مناسبی برای جبران بازار نفت باشد بهویژه اینکه در دنیای امروز گاز از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است.
نکته دیگری که در باب پارس جنوبی از جمله فازهای مذکور قابلتوجه است پیام این دستاورد بزرگ برای کشورهای غربی و مدعیان تاثیر تحریمها بر آمدن ایران پای میز مذاکره با 1+5 است. کشورهای غربی بر این ادعایند که جمهوری اسلامی بهدلیل تاثیرگذاری تحریمها پای میز مذاکره آمده و با همین ادعا نیز تحریمها را حفظ و حتی در حال افزایش آن هستند که اقدامات اخیر کنگره در این چارچوب مشاهده میشود. طرحهای پارس جنوبی این پیام را به جهان میدهد که از یک سو هیچ تحریمی نمیتواند اراده ملت ایران برای توسعه و پیشرفت را تضعیف سازد و ازسوی دیگر ایران آمادگی دارد تا در تامین انرژی جهان بهعنوان یک شریک تجاری مطمئن و با ثبات در حالی که بسیاری از کشورهای دارنده انرژی در بحران داخلی و بیثباتی به سر میبرند، ایفا نقش نماید.
آنچه بسیاری از ناظران سیاسی و اقتصادی به آن تاکید دارند آن است که مهمترین پیام اجرایی شدن پروژههایی مانند پارس جنوبی الگو شدن ایران برای جهانیان است که با خودکفایی در بزرگترین صنعت جهانی یعنی نفت و گاز تبلور مییابد. شاید به همین دلیل باشد که غرب سراسیمه به دنبال سرمایهگذاری و ورود به عرصه نفت و گاز ایران است. غربیها همواره از الگو شدن ایران نزد جهانیان هراس دارند چراکه نتیجه این الگو ایستادگی جهانی در برابر نظام سلطه است که در بسیاری از نقاط جهان از جمله در غرب آسیا میتوان آن را در ایجاد هستههای مقاومت مشاهده کرد.
یکی از راههای نظام سلطه برای فشار بر کشورها و حذف آنان از چرخه خودکفایی را رویکرد اقتصادی به کشورها تشکیل میدهد. براساس این سیاست در مرحله نخست با نام سرمایهگذاری و حتی تقویت توسعه صنایع کشورها یا در قامت صادرکننده کالاها با کیفیت برتر از کالاهای مشابه داخلی وارد اقتصاد کشورها میشوند و به مرور با حذف رقبای داخلی در عرصه رقابت صنعت و اقتصاد کشور هدف را متزلزل و وابسته به خود میسازند و درنهایت از آن حربه برای سلطه بر کشورها بهره میگیرند. این سیاست را دوران قبل از انقلاب اسلامی به خوبی میتوان در ایران مشاهده کرد که با ادعای ایرانی حتی توان ساخت آفتابه را هم ندارد که فضایی از تحقیرسازی را در بر میگرفت، مانع از توسعه واقعی ایران شده و با وابستهسازی اقتصاد به خارج نوعی تحریم پنهان را علیه ایران اجرا ساختند.
این سیاست را به نوعی در رفتارهای امروز غرب در قبال ایران میتوان مشاهده کرد که با آمارسازی در باب گرفتاری ایران در بحرانهای شدید اقتصادی و تکرار فضای تحقیر نمیتوانید بهدنبال ورود به اقتصاد ایران است. نکته قابل توجه آنکه غرب تلاش بسیار دارد در لوای نام کنسرسیوم و مشارکت در صنایع نفت و گاز ایران بازگشت داشته باشد. غرب در حالی در ظاهر ادعای مشارکت سر میدهد که سعی دارد تا شرکتهای ایرانی را صرفا به یک کارگر مبدل ساخته و خود تمام امور را در دست گیرد در حالی که با قرار دادهای 20 الی 30ساله غارت نفت ایران را تضمین شده داشته باشد. این سناریو غرب زمانی بیشتر نمود مییابد که محور تحریمهای کنگره امریکا را تحریم علیه سپاه به بهانه تروریسم و آزمایش موشکی تشکیل میدهد حال آنکه هدف اصلی محرومسازی ایران از ظرفیتی بهنام فرزندان ملت ایران در سپاه و مراکزی مانند قرارگاه خاتم است که در سالهای تحریم نقشی بسیار مهم در خودکفایی کشور ازجمله پارس جنوبی داشتهاند که فاز 15 و 16 پارس جنوبی نمودی از آن است. غرب از یک سو ادعای رویکرد به مشارکت در صنایع نفت و گاز ایران را میدهد و ازسوی دیگر با تصویب تحریم علیه سپاه و آنانی
که مرتبط با آن باشند، از حربه اقتصاد برای خارج ساختن نهادهایی مانند قرارگاه خاتم که نقشی اساسی در خودکفایی پارس جنوبی داشتهاند از میدان استفاده میکنند. غرب با این اقدام به دنبال اجبار ایران برای کنار نهادن نهادها و شرکتهای ایرانی از صنایع نفت و گاز و درنهایت انحصاری کردن آن است درحالی که به بهانه نوسازی تاسیسات بهدنبال جمعآوری تمام قطعات ساخت ایرانی و جایگزینی با قطعات غربی است تا وابستگی دوباره صنایع نفت و گاز را رقم زند.
غرب با این پروژه ضمن جلوگیری از الگو شدن ایران برای جهان در عرصه نفت و گاز و القای این تصور که بدون غرب هیچ کاری انجام شدنی نیست، سیاست سلطه بر منابع ایران را در سر میپروراند. راهبردی که تاکید ملت و مسوولان بر اصل اقتصاد مقاومتی و تکیه بر درون به جای وابستگی به خارج آن را ناکام خواهد ساخت که فاز 15 و 16 پارس جنوبی و تاکید رییسجمهوری اسلامی ایران بر تکمیل فازهای دیگر به دست متخصصان داخلی در سال95 سندی بر این مهم است.