نباید فراموش کنیم که شرایط ژئوپلیتیک نمیتواند لزوما باعث نابودی شرکتهای بزرگ و چندملیتی شود. چرا که آنها میتوانند طرحهای جایگزینی را برای سرمایهگذاریهای خود ارایه دهند. مانند کشورها، شرکتهای بزرگ و چندملیتی نیز متحدان همیشگی ندارند تنها منافع همیشگی دارند
گروه تروریستی دولت اسلامی (داعش) شاید خطری ژئوپلیتیک باشد اما هنوز تهدیدی جدی علیه تجارت و کسب و کار نیست. یک روز پس از آغاز درگیریهای داعش در کردستان عراق، سه شرکت نفتی غربی، گلف کیاستون، دی.ان.او، جنرال انرژی، به استخراج نفت خام که قرار بود از طریق جاده و خطوط لوله به ترکیه منتقل شود، ادامه دادند. البته ارزش سهام بازار ترکیبی آنان پس از تصرف شهر موصل در ماه ژوئن نسبت به اوایل سال جاری میلادی 29درصد سقوط کرد. اما این شرایط با کسب هشتمیلیارد و 300 میلیون دلار سود بهبود بخشیده شد. این شرکتها سقوطی سنگین را تجربه کردند اما نه خیلی بد. رییس یکی از این شرکتها گفته است: «ما از منطقهیی جان به در بردیم که به لحاظ امنیتی در شرایط یک جنگ تمام عیار قرار داشت.» با این حال این دست اندرکار نفتی اطمینان دارد که شبهنظامیان کاملا مجهز منطقه کردستان از کسب و کار او دفاع خواهند کرد. به همین دلیل است که سرمایهگذاران خارجی بسیاری با وجود تهدید داعش الگوهای مالی خود را در منطقه تغییر داده اما کردستان را ترک نکردهاند. به گفته این رییس شرکت نفتی، تحلیلها اکنون هزینه سرمایه را از 12.5درصد پیش از حمله داعش به 15درصد
افزایش دادهاند.
به نوشته اکونومیست، در ترکیبی از بیثباتی در کسب و کار معمول، واقعیت جهان است. هنری کسینجر، وزیر خارجه پیشین امریکا و استراتژیست سیاست خارجی، از جهانی صحبت میکند که تهدیدهای امنیتی، خشونت در اوکراین و خاورمیانه و تنشهای دریای جنوبی چین آن را اثبات میکند. در نظر شرکتهای بینالمللی، پس از 20سال توسعه جهانی، آسیبپذیرتر از هر زمان دیگری هستند. نزدیک به 20 تا 30درصد از فروش شرکتهای غربی در بازارهای نوظهور است، این رقم نسبت به اواسط دهه 1990 دو برابر شده است. این تنها شرکتهای نفتی نیستند که با خطرات سیاسی روبهرو هستند، دستاندرکاران فناوری و دیگر بخشهای اقتصادی نیز با این خطرات روبهرو هستند. دامنه این تهدیدها میتواند از بیثباتی ارزی، وضع مقررات سختگیرانه، اخلال در روند نقل و انتقالات مالی و اخلال در روند تولید تا تحریمها و حتی ملیسازی کشیده شود.
با وجود تمام هیاهوها، هیچ یک از تنشهای ژئوپلیتیک اخیر تاثیر جدی بر عملکرد شرکتها و بازارهای مالی نداشته است. سهام شرکتهای کارلسبرگ، آدیداس و شرکت فرانسوی سوسیاتهجنرال به دلیل تحریمهای روسیه سقوط کرده یا کاهش داشته است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده درباره کاهش ارزش سهام 10 شرکت غربی که بیش از سایرین در معرض تحریمهای روسیه قرار داشتند، مجموع ضرر و زیانی که به روسیه از جانب شرکتهای غربی وارد شده 35میلیارد دلار بوده است. اما این تنها یک قطره از اقیانوس فعالیت شرکتهای چندملیتی است. بر اساس تحقیقاتی که توسط شرکت Dun & Bradstreet انجام شده، شاخص تهدید سیاسی در بالاترین حد خود از سال 1994 میلادی قرار دارد.
یک توضیح کاملا روشن وجود دارد: مناطقی که درگیریها در آنجا وجود دارد به لحاظ سیاسی مهم اما از نظر اقتصادی کوچک هستند (از اهمیت کمتری برخوردارند). خاورمیانه، شمال آفریقا، روسیه و اوکراین روی هم رفته تنها هفتدرصد از خروجی اقتصادی جهان را تولید میکنند. یک رییس بانک وال استریت میگوید: «اینها صرفا جراحات سطحی هستند. تنها دودرصد از سهام سرمایهگذاری خارجی شرکتهای امریکایی، ژاپنی و انگلیسی در این مناطق قرار دارد. بسیاری از کارفرمایان بیش از اینکه نگران جهادگران داعش باشند نگران وکلای امریکایی هستند. مرکز بسیاری از شرکتهای چندملیتی و سیستم مرکزی عصبی آنان (عملیاتهای مالی و رایانهای) بهطور معمول هنوز در غرب، سنگاپور یا ژاپن قرار دارد. در سال 1973، 1979 و 1990 میلادی بهای جهانی نفت به دلیل ناآرامیها در خاورمیانه دستخوش تغییر شد اما از آن زمان ترکیب انرژی جهان از نفت فاصله گرفته است. امریکا امروز مقدار زیادی گاز شیل دارد و سیاستهای آزاد پولی بازارها را تقویت کرده است.
در این میان شرکتها نیز توانایی خود را برای برخورد با تهدیدها افزایش داده و بهتر از انتظار عمل میکنند که بخش اندکی از این تقویت قابلیت مربوط به دریافت مشاوره و بخش بیشترش تقویت حس مشترک و پیشبینی شرایط است. یک کارفرما در این باره میگوید: «هیچ جایگزینی برای بازدید مستقیم از محل وجود ندارد. شما در آنجا آنچه را که در جریان است حس میکنید. این روش بسیار بهتر از این است که در اتاق هیاتمدیره با نمودارهای زیبا بنشینید و تحلیلهای 30سال اخیر را بخوانید. تحلیلهایی که به شما میگویند در آفریقا چه میگذرد.»
بحران یا فرصت؟
موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که امکان به دست آوردن منافع از شرایط بحرانی وجود دارد. لافارژ، غول سیمان فرانسوی، در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا فعال است. فروش این شرکت از سال 2009 افزایش یافته و سود عملیاتی ناخالص آن در حال حاضر نزدیک به یکمیلیارد و 500 میلیون دلار است. سود عملیاتی ناخالص شرکت مخابراتی «ام تی ان» آفریقای جنوبی که در سوریه، ایران و سودان فعال است، در ششماه نخست سال جاری تا 56درصد افزایش داشته است. بیشتر شرکتهای چندملیتی تهدیدهای خود را کاهش دادهاند. بحران منطقه یورو و وامهای بیپشتوانه بهطور سهوی کمک کرد تا شرکتهای چندملیتی پول نقد بیشتری را نسبت به قبل جابهجا کنند. امری که باعث شد تا این شرکتها کمتر در معرض انجماد بازار اعتبارات قرار بگیرند.
در اینجا این پرسش مطرح میشود آیا درباره تهدیدهای ژئوپلیتیک اغراق میشود؟ مدیران شرکتها اغلب اعتراف میکنند که سناریوهای فاجعهآمیزی وجود داشته که خواب را از چشمانشان ربوده است.
تشدید تنشها با روسیه میتواند به اعمال تحریمهای بیشتر علیه مسکو منجر شود و عرضه گاز را به اروپا مختل کند. همچنین چشمانداز اقتصادی چین میتواند عامل نگرانی جدی برای امریکاییها باشد اما هنوز زمان تا تحقق این در واقع نگرانیها باقی است. یکی از روسای والاستریت میگوید: «بله این قرن چین است اما هر سال لزوما سال چین نیست. ولی یک سال که شرایط بد میشود همه میهراسند.»
همچنین نباید فراموش کنیم که شرایط ژئوپلیتیک نمیتواند لزوما باعث نابودی شرکتهای بزرگ و چندملیتی شود. چرا که آنها میتوانند طرحهای جایگزینی را برای سرمایهگذاریهای خود ارایه دهند. مانند کشورها، شرکتهای بزرگ و چندملیتی نیز متحدان همیشگی ندارند تنها منافع همیشگی دارند.