آیا بیمارستان یک بنگاه اقتصادی است؟

۱۳۹۴/۱۰/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۳۵۸۸۸

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: معتقد است بسیاری از مدیران بیمارستان‌ها حتی الفبای حسابداری هم نمی‌دانند

گروه اقتصاد اجتماعی|

مهدی حاتمی - سپیده پیری|

آیا بیمارستان‌ها را به‌طور خاص و نظام سلامت را به‌طور عام، ‌باید به مثابه یک بنگاه اقتصادی تلقی کرد یا به مثابه بخشی که دولت باید در هر حال برای آن پول خرج کند؟ این پرسش آنچنان که تجربه نشان می‌دهد، همه جا و در همه زمان‌ها یک پاسخ نداشته است. پرسش از اینکه آیا بیمارستان را می‌توان مانند یک بنگاه اقتصادی فرض کرد یا نه، به این پرسش هم قابل ترجمان است که آیا در راس بیمارستان باید یک پزشک قرار داشته باشد یا یک فارغ‌التحصیل مدیریت یا اقتصاد هم می‌تواند آن را اداره کند. پرسش دیگر هم می‌تواند مبنایی تاریخی داشته باشد: طرح خودگردانی بیمارستان‌ها که از زمان تصدی دکتر مسعود پزشکیان در دولت اصلاحات کلید خورده بود، قرار بود با خودکفا کردن بیمارستان‌ها، آنها را به سمت جدایی از منابع مالی دولتی سوق دهد. روی دیگر سکه این طرح این است که بیمارستان‌ها باید اقتصادی‌تر اداره شوند. امروز با گذشت چیزی حدود دو دهه از آغاز این طرح می‌توان به ارزیابی نتایج و آثار آن نشست. این پرسش‌ها را با دکتر رضا لاری‌پور، مدیرکل روابط‌عمومی سازمان نظام پزشکی ایران، دکتر احمدرضا سروش، رییس بیمارستان دکتر شریعتی و سیامک مره‌صدق، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون سلامت مطرح کردیم.

نظام‌های سلامت در کشورهای گوناگون، اصولا بر اساس درآمدهایی مشابه، قادر به ادامه فعالیت‌اند. عمده این درآمدها از محل پرداخت حق بیمه‌ها، تامین می‌شود و در برخی کشورها هم دولت‌ها، مستقیما به نظام سلامت پول تزریق می‌کنند. با وجود این تشابه، تفاوت‌هایی هم در نظام‌های سلامت در کشورهای مختلف جهان وجود دارد. در برخی کشورها، دولت مستقیما تصدی‌گری و ارائه خدمات درمانی را بر عهده دارد، حال آنکه در برخی دیگر دولت تنها به خرید خدمت از بخش خصوصی می‌پردازد. از میان کشورهایی که نظام سلامتی مشابه مورد نخست دارند، می‌توان به ایالت متحده امریکا اشاره کرد و کشوری مانند بریتانیا نیز واجد نظام سلامتی مشابه گروه دوم است. نکته قابل ذکر این است که در هر دوی این حالت‌ها هم ممکن است همچنان بخش اصلی درآمدهای نظام سلامت توسط حق بیمه‌هایی صورت بپذیرد که خود شهروندان پرداخت می‌کنند.

نظام سلامت در ایران اما تقریبا همواره نامنسجم اداره شده است و مدل اداره آن به هیچ یک از دو مورد فوق‌ شباهتی نداشته است. در واقع از یک‌سو، ایرانی‌ها در حالی سال‌هاست که حق بیمه سلامت می‌پردازند که هیچ‌گاه این حق بیمه‌ها، خدمات درمانی کاملی برای آنها به ارمغان نیاورده‌اند. شاهد مثال این مدعا نیز وجود ده‌ها و بلکه صدها موسسه ارائه‌دهنده خدمات بیمه تکمیلی است، در حالی که حتی آنها نیز در مواردی، تمام خدمات درمانی را تحت پوشش قرار نمی‌دهند. از سوی دیگر، دولت‌ها در ایران همواره مجبور بوده‌اند به بخش سلامت پول تزریق کنند و در واقع، صندوق‌های بیمه سلامتی را که در عمل ورشکسته بوده‌اند یا با ورشکستگی فاصله چندانی نداشته‌اند، سر پا نگاه دارند. مدل و نظام اداره بیمارستان‌ها نیز در کشور ما، مانند بسیاری چیزهای دیگر، مدلی ترکیبی است. ترکیبی از مدیریت دولتی و خصوصی.


خصوصی‌ها تجربه‌شان را پس داده‌اند

با دکتر رضا لاری‌پور، مدیرکل روابط‌عمومی سازمان نظام پزشکی تماس می‌گیریم و از او در دو مورد خاص می‌پرسیم. نخست اینکه به نظر او آیا مدیر یک بیمارستان باید پیشینه تحصیلاتی در مدیریت داشته باشد یا اینکه صرفا پزشک باشد و دوم اینکه ارتباط طرح خودگردانی بیمارستان‌ها با اقتصادی اداره کردن آنها چیست؟ لاری‌پور اعتقاد دارد باید میان این دو پرسش تفاوت قائل شد. «طرح خودگردانی بیمارستان‌ها حدود

2 دهه قبل در کشور آغاز شد و قرار بر این بود که با اجرایی شدن آن، بیمارستان‌ها در هماهنگ کردن دخل و خرجشان به توازن برسند و به اصطلاح خودشان، خودشان را اداره کنند. بنا به این طرح قرار بود بیمارستان‌ها هم مثل دانشگاه‌ها یا شرکت‌های بزرگ، به شیوه هیات امنایی اداره شوند.» لاری‌پور ادامه می‌دهد: «با این همه به نظر ما، در زمانی که بیمارستان‌ها وظایف آموزشی را هم در کنار وظایف درمانی عهده‌دار هستند، این احتمال وجود دارد که اشتغال آنها به متوازن کردن هزینه‌ها و درآمدزایی برای بیمارستان، جلو اجرای درست وظایف آموزشی آنها را می‌گیرد. هر چند باز هم ممکن است بودجه به سمت و سوی فعالیت‌های پژوهشی هم بروند، اما قطعا تمرکز بر درآمدزایی بر بخش‌های آموزشی و پژوهشی سایه می‌اندازد. حالا با در نظر گرفتن چنین طرحی، مهم نیست مدیر بیمارستان پزشک باشد یا نباشد.»

مدیرکل روابط‌عمومی سازمان نظام پزشکی در مورد مدیریت بیمارستان‌ها توسط افرادی با پیشینه تحصیلی مدیریت هم این طور می‌گوید: «من خودم پزشک هستم و اگر قرار باشد مدیری برای بیمارستان انتخاب کنم، یک پزشک را انتخاب می‌کنم، با این حال باید کسانی را که از رشته‌های مدیریت بیمارستانی و مدیریت خدمات بهداشتی درمانی فارغ‌التحصیل می‌شوند نیز در موقعیت‌های مدیریتی مورد استفاده قرار داد.» او ادامه می‌دهد: «اینکه مدیر بیمارستان باید پزشکی خوانده باشد یا مدیریت یا اقتصاد، دقیقا مشابه این است که بپرسیم وزیر بهداشت باید پزشک باشد یا اقتصاددان. من فکر می‌کنم که هر وقت در کشور ما جا افتاد که تفاوتی ندارد وزیر بهداشت پزشک باشد یا نباشد، این مورد هم جا می‌افتد، کما اینکه در بسیاری دیگر از کشورهای دنیا هم جا افتاده است.» از او می‌پرسیم تجربه پزشکان در اداره کردن بیمارستان‌های خصوصی چگونه بوده است و می‌شنویم: «در کشور ما بیمارستان‌ها با همه مشکلاتی که داشته‌اند، توانسته‌اند نیازهای درمانی مردم را مرتفع کنند، کما اینکه در 12سال گذشته، تقریبا در کمتر موردی بوده است که نیاز به اعزام بیمار به خارج از کشور وجود داشته باشد. از طرفی همان‌طور که می‌دانید، 80 درصد خدمات درمانی در بیمارستان‌های دولتی ارائه می‌شوند و 20درصد آنها در بیمارستان‌های خصوصی. با این حال همین 20درصد هم اگر مشکلات بیمه‌یی و مشکلات بیمارستان‌ها با شهرداری‌ها نباشد، به بهترین وجه و با بالاترین کیفیت ارائه می‌شود. بیمارستان‌های خصوصی را هم در واقع پزشکان اداره می‌کنند و می‌توان نتیجه گرفت که تجربه اداره بیمارستان‌ها به دست پزشکان، تجربه موفقی بوده است.»


رییسی که طفره می‌رود

با احمدرضا سروش رییس بیمارستان شریعتی تهران، یکی از بزرگ‌ترین بیمارستان‌های دولتی تماس می‌گیریم. او از گفت‌وگوی تلفنی امتناع می‌کند، از صحبت درباره طرح خودگردان بیمارستان‌ها طفره می‌رود و تنها بعد از درخواست‌های مکرر ما مخالفتش را با این طرح اعلام می‌کند و می‌گوید: «با توجه به اجرای طرح تحول سلامت که دولت تمام هزینه‌ها را تقبل کرده است پرداختن به موضوع مدیریت خودگردان بیمارستان‌ها عقب‌گرد جدی است. اجازه دهید دهان مردم شیرین بماند و خوشحالی‌شان از دریافت خدمات رایگان درمانی ادامه داشته باشد.»

از وی درباره تخصص‌های یک مدیر بیمارستان پرسیدیم و شنیدیم: «شخصی که مدیریت یک مجموعه درمانی را بر عهده دارد باید علاوه بر دانش و فن کافی پاسخگوی اعمالش نیز باشد و مقبولیت داشته باشد. در واقع همکاران وی و افرادی که خدمت ارائه می‌کنند او را بپذیرند.» از حرف‌های دکتر سروش چنین برداشت می‌شد که شاید شخصی که در حوزه مدیریت یا اقتصاد تخصص دارد از سوی جامعه پزشکی و تیم همکارانش مقبولیت نداشته باشد.

الفبای حسابداری را هم نمی‌دانند

از سیامک مره‌صدق عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی که خود نیز عضوی از جامعه پزشکی است، پرسیدیم آیا می‌توان بیمارستان را همچون یک بنگاه اقتصادی مدیریت کرد؟ پاسخ او این بود: «نگاه صرفا اقتصادی به اماکن درمانی انسانی نیست. از سوی دیگر مدیریت مراکز بهداشتی و درمانی نیازمند تفکر علمی است بنابراین لازم است افرادی برای این سمت تربیت شوند که به الفبای پزشکی و مدیریت آگاهی دارند.»

به گفته وی به تازگی در کشور رشته‌یی تحت عنوان «مدیریت بیمارستان و مراکز بهداشتی» شروع به پذیرش دانشجو کرده اما همچنان در مراحل مقدماتی است. آن‌گونه که مطلع شدیم پزشکان عمومی و کارشناسان ارشد مدیریت می‌توانند در این رشته ادامه تحصیل بدهند و دروس به نحوی برنامه‌ریزی شده است که عدم آشنایی پزشکان با مسائل مدیریتی و فقدان اطلاعات پزشکی مدیران مرتفع شود. با این حال با وجود آنکه چنین رشته‌یی در حال تربیت دانشجوست اما تاکنون خروجی نداشته و افراد متخصص تربیت شده مشغول به کار نشده‌اند. هر چند مره‌صدق معتقد است استانداردهای لازم در این حوزه را نداریم اما شرایط وقتی بغرنج می‌شود که از وی می‌شنویم «کلا در زمینه‌های بین رشته‌یی مشکل داریم.»

مره‌صدق این موضوع را تعمیم می‌دهد و در سطح کلان‌تری به طراحی بیمارستان‌ها نیز اشاره می‌کند. به گفته وی بیش از یک قرن است که کشورهای اروپایی از متخصصان عمران بیمارستان در ساخت و طراحی مراکز بهداشتی و درمانی استفاده می‌کنند در حالی که این موضوع اصلا در ایران رعایت نمی‌شود و تنها چند بیمارستان آن‌هم سال‌ها پیش توسط یکی از متخصصان تعلیم دیده در خارج از کشور از دانش مهندسی عمران در ساخت سه بیمارستان کشور استفاده کرده است. البته به تازگی دانشگاه تهران در حال تربیت و تعلیم متخصصان مهندسی بیمارستان است.

از این نماینده مجلس خواستیم تا مدیریت فعلی بیمارستان‌های کشور را مورد ارزیابی قرار دهد.

او مدیریت فعلی را سنتی خواند و گفت: «هم‌اکنون پزشکانی که به صورت ذاتی یا تجربی با اصول مدیریت آشنایی دارند در راس بیمارستان‌ها و مراکز درمانی قرار دارند و افرادی که به صورت تخصصی دوره‌یی مدیریت را گذرانده و هم‌اکنون مدیر بیمارستان هستند تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. بدتر آنکه اصلا مطمئن نیستیم آیا رییس بیمارستانی وجود دارد که الفبای حسابداری را بداند!»

این متخصص جراحی عمومی پیامدهای فقدان دانش مدیریتی و اقتصادی روسای بیمارستان‌ها را افزایش هزینه‌های تمام شده، کاهش کیفیت خدمات و انتخاب غیر علمی و نادرست اولویت‌ها دانست.

انتقادات مره‌صدق به مجلس و وزارت بهداشت و درمان هم کشیده شد. او با اشاره به کشورهای اروپایی و امریکایی گفت: «در اکثر کشورهای جهان به ندرت پزشکان در بدنه وزارت بهداشت مشغول به کار هستند در حالی که ایران نه تنها مدیریت اکثریت سیستم‌های بهداشت و درمان بر عهده پزشکان است بلکه اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و تمام پست‌های مدیریتی وزارت بهداشت و درمان نیز در اختیار پزشکان است.

تا جایی که در مجلس هشتم ریاست کمیسیون بهداشت و درمان و ریاست سازمان نظام پزشکی بر عهده یک نفر بود. در نهایت می‌توان گفت تعارض منافع به پزشکان اجازه نمی‌دهد منافع صنفی خود را رها کرده و پست‌های مهم مدیریتی این حوزه را به سایر متخصصان واگذار کنند.»

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر