گروه جهان|
«نظام کشاورزی چین دچار انسداد است. این کشور که تنها 9 درصد از زمینهای قابل کشت و 6درصد از آب شیرین جهان را در اختیار دارد، وظیفه دارد ۲۰ درصد از جمعیت جهان را سیر کند و این چالشی جدی است.» این بخشی از سخنان ون تیجون، اقتصاددان و مدیر مدرسه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی دانشگاه رنمین پکن، است.
به گفته ون تیجون، در مدت 30 سال، چین دستکم قحطی را از بین برده است. از سال ۱۹۷۹، هنگامی که اصلاحات آغاز شد، زمین ازحالت اشتراکی خارج و حق استفاده از آن بهطور برابر بین روستاییان تقسیم شد ولی مالکیت آن دراختیار مزارع اشتراکی باقی ماند. از آنجا که هنوز سهچهارم جمعیت در روستاها زندگی میکنند، به هرفرد قطعه زمین کوچکی رسید که درآن به دلخواه کشت میکند. به یمن بذر و کود بهتر محصول فراوانتر شده و این در حالی است که موسسات کوچک محلی نیز پیدا شدهاند که منبعی برای درآمد تکمیلی روستاییان است. با این همه، نظام کشاورزی چین زیر سلطه قانون بازار قرار دارد و در برابر آن تاب نمیآورد. برای ادامه بقا، دستکم یک نفر از افراد خانواده باید روستا را ترک کند و به خیل «مین کونگ» یا مهاجران داخلی بپیوندد که نیروی انسانی ارزان قیمت برای چند ملیتیهای خارجیای تامین کند که ناگهان شیفته روش چینی شدهاند.
درآغاز سالهای دهه ۲۰۰۰، وضعیت کسانی که در روستا میماندند چنان ناگوار بود که یکی از کارکنان کمونیست استان هوبی، آقای لی چانگ پینگ نامه سرگشادهیی به نخستوزیر وقت، ژو رونجی نوشت که در یکی از مردمیترین روزنامههای چین منتشرشد: «سرنوشت روستاییان تیره است. روستا به راستی فقیر و کشاورزی دچار بحران است. این کار سروصدای زیادی به پا کرد اما درمیان مقامات مرکزی به آن توجهی نشد. با این حال، در سال ۲۰۰۶، دولت مالیات پرداختی روستاییان که ۶ تا ۷ درصد درآمدش بود را لغو کرد. این چرخش موجب رشتهیی از اصلاحات شد که هدف آن «کمتر گرفتن، بیشتر دادن و میدان دادن به ابتکارات» بود. گفته شده، میزان یارانهها از 77.4 میلیارد یوآن در سال ۱۹۹۶ به ۱۴۰۰ میلیارد یوآن (بیش از ۱۹۸ میلیارد یورو) درسال ۲۰۱۴ رسیده است.
در زمان حاضر، درآمد متوسط روستاییان کمتر از یک سوم درآمد خانوارهای شهری است: ۸۸۹۶ یوآن درسال ۲۶۹۹۵ یوآن. ۲۰ درصد از زمینهای کشت شده توسط خود وزارت کشاورزی آلوده اعلام شده است. مصرفکنندگان به دلیل رسواییهای مکرر به محصولات عرضه شده به دیده بدگمانی مینگرند: شیر تقلبی، گوشت خوک آلوده، استفاده از مواد شیمیایی غیرمجاز و غیره. زمینها بهویژه در قطعات کوچک، بهخاطر استفاده غیرمعقول از کود کیفیت خود را از دست داده است. در چین برای هر هکتار کشت 647.6 کیلوگرم کود مصرف میشود در حالی که در فرانسه، این مقدار 136.9 کیلوگرم است. در شمال زمینها دچار کمبود آب است و درسطح کشور زمین تکهتکه شده و متوسط قطعات از 0.8 هکتار فراتر نمیرود.
به علاوه، چینیها غلات کمتر و گوشت بیشتری مصرف میکنند. اکنون دوسوم ذرت تولیدشده صرف خوراک دام میشود و موسسات غولآسا پدیدار شدهاند. بیش از یک چهارم خوکهای فروختهشده در دامپروریهای صنعتی که هر یک بیش از ۳ هزار خوک پرورش میدهند، تولید شده است. سرانجام، بهای تمام شده برخی محصولات یارانهیی (پنبه، سویا) خیلی گرانتر از محصولات وارداتی مجاز است. دولت مواجه با انبارهایی پر از محصول است که جز با ضرر قابل فروش نیست و غالبا فاسد میشود و از بین میرود. این برای دولت یک بنبست است.
به این ترتیب، چین نخستین واردکننده سویا شده که بهترتیب از ایالات متحده، برزیل و آرژانتین خریداری میشود. چین حتی گندم هم از استرالیا، کانادا و ایالات متحده خریداری میکند. درست است که چین همچنان نخستین تولیدکننده جهانی برنج، گندم و چای و دومین تولیدکننده ذرت است، اما قیمت تمام شده این محصولات بیش از کشورهای دیگر است.
برای پاسخگویی به این امر، دولت در نظردارد ازمرحلهیی سرنوشتساز در راه آزادسازی گذر کند: کاستن از یارانهها و افزایش واردات برمبنای توافقنامههای مبادله آزاد، گروهبندی زمینها و تسریع در شهریگری، بنابر طرحی که تا سال ۲۰۲۰ تا ۲۵ میلیون مهاجر دیگر را پیشبینی میکند.
دو راهی برداشت محصول و اینترنت
لوموند دیپلماتیک مینویسد: کشاورزانی پراشتها، با دستهایی سیاه شده از کار برروی زمین، کمرهای خمیده بر اثر کار و نبود مراقبتهای پزشکی، خانههایی تاریک که بر زمین خاکی بنا شده، تنها چند سیبزمینی برای تغذیه... «قرن نوزدهم در بحبوحه قرن بیستویکم»!
این تصویرها در دسامبر سال ۲۰۱۲ توسط تلویزیون رسمی در جریان دیدار شیجین پینگ، رییسجمهوری، از روستای لوتووان (هپی)، که در فاصله ۳ ساعتی از پکن قرار دارد، در سراسر چین به نمایش درآمد. این تصاویر نماد رها کردن روستاها در کشوری است که تصویر انقلابی آن برای دهقانان ارزش قائل است. از زمانی که مائوتسه دونگ لاف «صدها میلیون روستایی قیام میکنند، مهارگسیخته، غلبهناپذیر، مانند توفان» برای سوسیالیسم میزد، مدت زیادی گذشته است. امروز، وقتی آنها به پا میخیزند برای اعتراض علیه حزب کمونیست چین و مدیران محلی آن است. دهقانان آنها را متهم میکنند که زمینهای آنها را از دستشان درآورده و با صاحبان کارخانههایی زد و بند کردهاند که بدون کیفر زمین و رودخانهها را آلوده میکنند. این امر تا جایی موجب نگرانی رییسجمهوری شده که ۹ ماه پس از به قدرت رسیدن، سفر به روستاها را با هدف ارائه برنامه مدرنسازی کشاورزی یا به تعبیر رایج «روستای نوی سوسیالیست» آغاز کرد.
دو سالونیم بعد، اصلاحات ظاهرا هنوز به لوتووان نرسیده است. در بالا و پایین روستا، افراد سالخورده، غالبا خیلی سالخورده، اکثریت دارند و تقریبا همه زن هستند. غالب مردان، روستا را برای کار کردن در شهر ترک کردهاند. بهگفته کدخدای روستا، تقریبا همه ساکنان روستا چیزی بیش از یک حداقل مستمری ۱۱۰ یوآنی در ماه (کمتر از ۱۶ یورو) دریافت نمیکنند. بنابراین، افراد سالخورده تندرستتر به کشت قطعه زمین خود ادامه میدهند. برخی از آنها نوههای خود را نگهداری میکنند که پدر و مادرانشان به شهر رفتهاند. مانند وانگ ـ که نمیخواهد نام کوچک خود را بگوید ـ که با یک مزرعه کوچک با چنددرخت مو و پرورش سه خوک در شمار افراد مرفهتر است. آنها با پولی روزگار خود را میگذرانند که پسر، دختر، شوهر و برادر وی میفرستند: کسانی که بیش از یک بار در سال به روستا نمیآیند.
وانگ، به دور از گوشهای نامحرمی که کمتر از همسایگانشان تحت تاثیر دیدار رییسجمهوری قرارگرفتهاند، بیپرده میگوید: «واقعیت این است که به جز جاده، دیدار رییسجمهوری از روستای ما چیز زیادی را تغییر نداده است، همچنان باید به سختی کارکرد تا بتوان روزگار گذراند.» در این بخش از «هپی» روستاها همچنان دستخوش فقر هستند. کار در قطعه زمینهای خیلی کوچک هنوز با دست انجام میشود.
برخی از روستاییان مانند قرون وسطی گاوآهن را با یک نوار چرمی به پیشانی خود میبندند و آن را میکشند.
روایت از زندگی یک خانواده روستایی
خانم «یه» شبها را در خوابگاه کارخانه میگذراند و دخترش که در مدرسه شبانهروزی است، آخر هفتهها به او میپیوندد. شوهرش نیز در روستا میماند تا از پدر و مادر و پسرش که در کالج منطقه درس میخواند و شنبهها به روستا میآید نگهداری کند. ازاین رو، خانواده در طول سال تنها دوبار گرد هم میآیند: درجشن بهار و تعطیلات تابستان یعنی کمتر از ۱۵ روز.
بیشتر خانوادههای روستایی در چین به همین ترتیب زندگی میکنند و اجبارا از هم جدا هستند. درآمدهای خیلی کم و خدمات عمومی نامناسب، بهویژه در مورد آموزش، یکی از والدین و گاه هر دو را به جدایی ناخواسته میکشاند. از زمان اصلاحات سال ۱۹۷۹ میلادی، ۲۴۷ میلیون چینی راه شهرها را در پیش گرفتهاند. غالب آنها در شرایطی دشوار زندگی میکنند. این مهاجران داخلی موقعیت و امتیازات برابر (مسکن، آموزش، بهداشت و درمان) با شهرنشینان ندارند. وضعیت جدید این است که برخی به محض آنکه میتوانند از شهر به روستا بازمیگردند. از این جمله، جوانانی هستند که در خانه قدیمی و تاریک یک تولیدکننده توفو ملاقات کردهایم که در انتظار گردشگران با هم گفتوگو میکنند. آنها خیلی زود ما را به سوی دیگر رودخانه میکشانند تا حاصل کار خود را نشان دهند: کافهیی مجهز، روشن با اینترنت وای فای، قهوه اسپرسو و دیگر نوشیدنیهایی که میتوان سفارش داد. آقای ژا ژی، مسنترین آنها که ۲۹ سال دارد، توضیح میدهد که: «ما اینجا را برای پول درآوردن باز نکردهایم. میخواهیم جوانان بتوانند دور هم جمع شوند.» آنها جمعی ۱۰ نفره از روستا و اطراف آن هستند که کمتر از ۳۵ سال
دارند.
هنگامی که ما آقای ژا ژی را ملاقات کردیم، او درحال استراحت در فاصله برگزاری دو اردوی تعطیلات گرانقیمت برای بچههای شهری بود که به حساب یک کارفرمای اهل پکن برگزار میشد. او که لباسهای مارکدار غربی دربرداشت، از ترک پکن تاسفی نداشت: «اینجا کیفیت زندگی بهتر است. البته، شمار ما زیاد نیست، اما بسیاری از دوستان من که به شهر رفته بودند رویای بازگشت دارند. من خود را پیشرو احساس میکنم. »
در چند کیلومتری آنجا، در روستای هوآن، خانم ژو یایو، ۲۸ ساله که شلوار جینی که زانوی آن پاره است و با قطعات براق تزیین شده دربردارد، در حالی که پسری کوچک در دست و پایش میپلکد، میگوید: «چهار سال است که من از هفی بازگشتهام». او که دیپلم انفورماتیک دارد در یک موسسه خارجی کار میکرده و این نشانه موفقیت اجتماعیاش بوده است. اما، او میخواسته به جای سپردن پسرش به پدربزرگ و مادربزرگ، کاری که بیشتر مهاجران به شهرها انجام میدهند، خود او فرزندش را بزرگ کند. بهخاطر نبودن هیچ امکان شغلی در روستا، او وارد تجارت الکترونیکی در تائوبائو، تارنمای شماره یک چین در فروش کالا توسط اینترنت شده است، که توسط گروه مشهور علی بابا اداره میشود. او شهر را برای مستقر شدن در یک خانه روستایی ترک کرده است. خانهیی کاملا نو، با سالنی در طبقه همکف و آشپزخانهیی به سبک غربی و نیز بنا بر سنت، اجاقی در بیرون از خانه که مادرش روی آن غذا آماده میکند و حیاطی که مرغها در آن آزادانه میگردند. در طبقه دوم دفتر، کامپیوتر، یک استودیوی کوچک عکاسی حرفهیی و چند محصول انبارشده قراردارد. خانم ژو لباسهای زنانه میفروشد. او کارخانهها را برمیگزیند،
نقش مانکن را ایفا میکند و پیراهنها، شلوارها و تیشرتها را روی سایت خود به نمایش میگذارد. از ماه دسامبر سال ۲۰۱۴، او میدان فعالیت خود را گسترش داده و محصولاتی درعرصه «بیو»، که طبقات متوسط شهری ازآن استقبال میکنند را به آن افزوده است و تخم مرغ و چای نیز میفروشد و این کار با موفقیت همراه شده است.
در سال ۲۰۱۴، معاملات اینترنتی درسراسر قلمرو چین گسترش فوقالعاده یافته و از ۱۲ هزار میلیارد یوآن (۱۷۲۵ میلیارد یورو) یعنی ۲۰ درصد بیش از سال قبل فراتر رفته است. ساخت شتابنده زیرساختهای حمل و نقل (خطوط راه آهن پرسرعت، جادهها و غیره) امکان تحویل سریع محصولات را فراهم کرده است. خانم ژو میگوید که اکنون بین ۶ تا ۷ هزار یوآن (بین ۸۹۰ و ۱۰۷۰ یورو) درماه درآمد دارد که دوبرابر درآمدش در هفی است. او حتی توانسته خودرویی بخرد تا با آن همراه با شوهر و دوستانش به «سینما و کارائوکی منطقه برود».
کمونیسم اروپایی و لیبرالیسم امریکایی: نه این و نه آن
به خاطر آلودگی محیط زیست، وضعیت زندگی شهری و رکود اقتصادی، جنبش «نوسازی روستا» جانی تازه یافته است. بر همین اساس روشنفکران بسیاری هستند که این روزها ترجیح میدهند به روستاها بازگردند. پروفسور وان تاجون، یکی از این افراد و مبتکر جریان نوسازی روستا است که در سالهای دهه ۱۹۹۰ آغاز شد. او که مدیر دانشکده اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی دانشگاه معتبر رنمین پکن، عضو کمیسیون حکومتی حفاظت از محیط زیست و مشاور بانک کشاورزی است، درعین حال هم کاملا در جامعه نقش دارد و هم متعهدانه در اقدامات هوادارانه جایگزین فعال است. با او در یکی از محلههای شیک حومه پکن دیدار کردیم که با کلاه بیسبال و عینک سیاه شکل و شمایل یک استاد امریکایی را داشت. او به شوخی خود را یک «محافظهکار» معرفی کرد زیرا از روستاییانی هواداری میکند که خواستار «حفاظت از زمینهای خود هستند». او که نوگرا است میخواهد از نظریههای لیبرالی بگسلد و میپرسد: «چرا باید بکوشیم مزارعمان را به شیوه امریکایی اداره کنیم، در حالی که این شیوه با تاریخ و واقعیت کشور ما (قطعات کوچک زمین) تطابق ندارد؟ بطور سنتی، روستاییان همواره فعالیتهای متعدد، و نه فقط کشاورزی،
داشتهاند».
با آنکه وانگ شو، آرشیتکت که برنده جایزه پریتزکر (معادل نوبل برای معماری) در سال ۲۰۱۲ است، بطور رسمی به این جریان تعلق ندارد، ولی از ایدههایی نزدیک به آن دفاع میکند. به نظر او، از بین رفتن افراد باسواد در روستا موجب سقوط فرهنگ سنتی و در عین حال از بین رفتن هزاران روستا شده است. او به دور از هرگونه دلتنگی برای گذشتهیی افسانهای، در رویای «روستا- شهر «هایی است که بهگفته او فرهنگهای روستایی و شهری یکدیگر را غنیتر میکنند. به گفته او میباید مسیر را تغییر داد و «جامعهیی ساخت که نه بر بنیاد میراث سلسله مراتب عمودی، بلکه روندی افقی، که جوهر فرهنگ روستایی است باشد.» او در نظردارد یک مدرسه معماری در خارج از شهر بسازد.
از این رادیکالتر، او نینگ، هنرمند اهل پکن است که در روستای مینگ بیشان «آنهوی» مستقر شده و سودای بنیانگذاری «کمون بیشان» (اشاره به کمون پاریس ولی نه به شیوه کمون مائوییست) را در سردارد. او که گرافیست، طراح، مشاور نمایشگاههای هنرمعاصر و بانی مجله تیان نان و هنرمندی شناخته شده در چین و خارج از آن است، میتوانست به راحتی از این فستیوال به آن یکی برود و جیب خود را از یوآن و دلار پر کند. اما او نمیخواهد در حباب زندگی کند و میگوید: «رهبران چین راهحلهای سیاسی غربی به کار بستهاند: کمونیسم اروپایی و سپس، در دورههای اخیر لیبرالیسم آمده از ایالات متحده. هردوی اینها مشکلاتی پایانناپذیر ایجاد کرده است. زمان آن رسیده که روشنفکران چینی به بازاندیشی مفهوم توسعه بپردازند». توسعهیی که درآن فرهنگ درتیول چند تن درشهر نباشد.»
لوموند دیپلماتیک مینویسد، هنگام ملاقات در بیشان، او نینگ فعالانه در تدارک ازدواج خود در دو روز بعد بود. با این حال، وقت خود را صرف توضیح برنامهاش کرد و ما را به بازدید کتابخانهیی برد که در یک معبد باشکوه باستانی با همکاری یک کتابخانهدار مشهور نانکین باز کرده است. اینکار جنبه نمادین دارد. اگرچه مشتریان این کتابخانه بیشتر از ساکنان محلی، گردشگران هستند. پس از آن رهسپار آخرین دستاوردش، مکتب برزگران: آمیختهیی از کافه مدرن (با وای فای)، فروشگاه صنایع دستی روستایی (غیر انتفاعی) و سالن کنفرانس درمورد مسائل کشاورزی شدیم که درآن ابزارهای قدیمی، عکس و غیره به نمایش گذاشته شده است.»