گروه انرژی نسیم بنایی
کاهش چشمگیر سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز، یکی از مهمترین و جدیترین آسیبهای تحریم به بدنه اقتصاد ایران بود. کاهشی که در کنار موانع صادراتی، توانست درآمدهای نفتی ایران را نسبت به دوران قبل از تحریم به نصف کاهش دهد. در چنین شرایطی، صنعت نفت و گاز ایران چشم امید خود را به پساتحریم دوخت. سرمایهگذاران خارجی نیز پس از 23تیر و توافق میان ایران و 5+1 چمدانهای خود را بستند و هواپیماها یکی پس از دیگری هیاتهای مختلف تجاری از کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلیس را به تهران رساندند. صادرات نفت خام ایران به واسطه تحریمها با کاهش حدود یکمیلیون بشکهیی مواجه شد و ایران به همین واسطه جایگاه دومی خود در سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام (اوپک) را به عراق داد. اکنون میدانهای نفتی غرب کارون که با رباینده مقام دومی ایران، مشترک است، مهمترین گزینه ایران برای افزایش تولید نفت خام است. بیژن زنگنه به تازگی با حضور در این میدانها که بسیاری دلیل آن را تست افزایش تولید میدانستند از توانایی ایران برای افزایش 500هزار بشکهیی تولید بلافاصله پس از تحریمها خبر داد. اما این پایان رویای ایران نیست، ازدیاد
برداشت، طرحی است که در سندهای بالادستی این کشور نیز مورد توجه قرار گرفته و برای دستیابی به آن همچنین کشف و استخراج از میدانهای نفتی دیگر، ایران به جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی نیاز خواهد داشت. موقعیت میدانهای غرب کارون و حضور گروه تروریستی داعش در عراق، پس از حملههای پاریس و خبری که از سوی وزارت اطلاعات عراق مبنی بر در خطر بودن ایران منتشر شد، هر چند که در واقعیت نیز رنگ و بوی جدی به خود نگرفت، این امکان را به وجود آورد که سرمایهگذاران خارجی برای ورود به ایران، نسبت به قبل با کمی تردید مواجه شوند.
«تعادل» این امکان را در گفتوگو با کریستوفر کوک پایهگذار انگلیسی بورس نفت ایران که هم از فضای ایران و هم از فضای اروپا در زمینه نفت، شناخت کافی دارد، به تحلیل گذاشت. کوک که از دیدگاهی متفاوت از عموم به حوادث پاریس نگاه کرده و ریشه آن را در شهروندان افراطی خود فرانسه میبیند، معتقد است که سرمایهگذاران نفتی برای ورود به ایران از مسائل مهمتری مانند سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری در سال96 تاثیر میگیرند تا از اخبار داغی مانند حملههای تروریستی در پاریس.
این تحلیلگر نفتی که پیش از این نیز در گفتوگوهای خود با «تعادل»، دیدگاه متفاوت و برجسته خود را نشان داده و برای مثال ایران را به دوری جستن از معاملات نفتی در قالب دلار رهنمون کرده بود، درباره حوادث 13نوامبر پاریس چنین میگوید: «من در رابطه با اتفاقات تلخ و تراژیکی که در پاریس رخ داده است شک دارم و تصور میکنم مانند جریان بمبگذاری هفتم جولای2005 در بریتانیا، حمله فرانسه نیز در نهایت به عنوان حملهیی از داخل کشور اثبات شود. احتمالا شهروندان افراطی فرانسه که توسط مبارزان حرفهیی در سوریه یا سایر نقاط دنیا آموزش دیدهاند مرتکب این کار شدهاند.»
او در ادامه در پاسخ به این پرسش که نقش چنین اتفاقهایی در «خطرناک» جلوه دادن کشوری مانند ایران برای سرمایهگذاران نفتی چه خواهد بود اظهار میکند: «در رابطه با تهدیدات این مساله برای ایران نیز من این جمله معروف را به خاطر میآورم که فهماندن مشکل به کسی که معتقد است کارش با نفهمیدن پیش میرود بسیار مشکل است. منظور من این است که در همه کشورها از بریتانیا و ایالاتمتحده امریکا گرفته تا روسیه و ایران جناحهای مختلفی وجود دارد که اعضای آن گروهها به این درک رسیدهاند که وجود و حیات آنها وابسته به استمرار دعواها، مجادلات، عدم ثبات و تحریمهاست.»
او در ادامه با تشریح این مساله که سرمایهگذاران باهوش بوده و امکان تحلیل خطر موجود در هر کشوری را دارند بااشاره به اینکه ایران نه از جانب داعش و نه از جانب امریکا خطری را حس نمیکند، بیان میکند: «از آنجا که هزینه ارتش ایالات متحده امریکا از ترکیب هزینه 24کشور جهان که پس از آن قرار دارند بسیار بیشتر است پس جای تعجبی نیست که چنین مواضع جنگجویانهیی را از درون این کشور شاهد باشیم. من اعتقاد دارم که حتی دورترین چشمانداز نیز برای حمله و تعرض ارتش ایالاتمتحده امریکا به ایران وجود ندارد. تنها یک حالت وجود دارد و آن هم این است که چنین حماقتی از درون ایران سر بر بیاورد که من شک دارم هیچوقت چنین اتفاقی رخ بدهد.»
او در ادامه بااشاره به دیدگاه سرمایهگذاران در رابطه با این اتفاقها و تاثیر آن بر تصمیمگیریهای احتمالی آنان، میگوید: «بهعنوان یک صاحبنظر در امور اقتصادی و مالی نظر من بر این است که اکثر سرمایهگذاران دیدگاه مشترکی با من دارند و در رابطه با ایران در امریکا و در نزدیکی انتخابات ریاستجمهوری این کشور در سال2016 بیشتر روشنایی است تا بحثهای داغ.»
پایهگذار انگلیسی بورس نفت ایران در ادامه پا را فراتر گذاشته و حتی به این مساله میپردازد که در شرایط فعلی، حسرت اصلی را شرکتهای امریکایی به واسطه حضور کمرنگشان در صنعت نفت ایران میبرند، او در این زمینه بیان میکند: «در واقع هر روز تعداد بیشتری از سرمایهگذاران اصلی امریکایی به این پرسش میرسند که چرا شرکتهای اروپایی باید به ایران ورود کنند و شرکتهای امریکایی که مزیت حضور در فرصتهای نوظهوری نظیر عراق و ایران را دارند بیبهره بمانند. در اینجا این نکته لازم به ذکر است که فرصتهای ایران و عراق در هم تنیده است.»
او در ادامه به شوخی میگوید: «من از طرف خودم در عین حالی که دلاری و یورویی برای سرمایهگذاری در ایران ندارم اما امیدوارم تا چند ماه آینده زمان و سرمایه فکری بیشتری را در ملاقات با ایران به خرج بدهم و موفق بشوم دوستانم در ایران را دوباره ملاقات کنم»
در هم تنیدگی امنیت و انرژی به صورت ماهوی، امکان تاثیر درازمدت یک حمله تروریستی بر عرضه و تقاضای انرژی در قارهیی مانند اروپا را پیش میآورد. کاستیس استامبولیس رییس موسسه انرژی جنوب شرق اروپا، پیش از این با حضور در تهران، درحالی که احتمال صادرات گاز ایران به اروپا را جدیتر از قبل مطرح کرد، به این مساله پرداخت که بحرانها چگونه خواهند توانست بر این احتمالها تاثیرگذار باشند. بیژن زنگنه وزیر نفت ایران نیز به تازگی در نشست خبری خود از این صحبت کرد که اروپا اولویت سوم ایران برای صادرات گاز است و به نوعی این صادرات از دیدگاه ایران «منتفی» نیست. اما حضور گروه تروریستی داعش در خاورمیانه و مشکلاتی که اکنون در اروپا به وجود آورده تا چه اندازه بر چنین اتفاقهایی در آینده اثر خواهد گذاشت؟ کریستوفر کوک در این باره میگوید: «در مورد حمله پاریس من بر این باور هستم که این مساله تاثیر پایا و درازمدتی روی تقاضای گاز اتحادیه اروپا از خاورمیانه نخواهد گذاشت. در حقیقت عثمانیها پیش از آنکه اتحادیه اروپا سیاست انرژی خود در رابطه با خاورمیانه را تغییر بدهد دوباره در دروازه وین قرار خواهند گرفت.»
او ادامه میدهد: «به اعتقاد من ایران در رابطه با نگاه به اتحادیه اروپا در زمینه فروش گاز طبیعی گمراه شده است. من معتقدم آنچه برای ایران معنی دارد این است که گاز عرضه کند یا حتی از آن بهتر این است که برق را به کشورهای همسایهاش عرضه کند و در مقابل آن کالا و خدمات دریافت کند. هر گاه ممکن بود نیز میتواند نفت خام یا فرآوردههای نفتی بگیرد.» کوک در حالی که به امکانهایی مانند سوآپ گاز با عراق برای دریافت برق و نفت یا سوآپ گاز با عربستان سعودی و امارات متحده عربی در ازای دریافت نفت و فرآوردههای نفتی، اشاره میکند در پایان بیان میکند: «واقعیت این است که در هر صورت صادرات گاز طبیعی چه با خطوط لوله و چه بهصورت الانجی (LNG) به اتحادیه اروپا بیشتر اتلاف انرژی به شمار میرود.»