گروه اقتصاد کلان آرمان گیوهچیان
سالهاست که جریان نهادگرایی به عنوان یک طیف فکری نه تنها از مناصب دولتی که از نظام برنامهریزی کشور کنار گذاشته شدند، حتی زمانی که کارآمدی برخی برنامههای توسعهیی بطور مرتب مورد ابهام قرار گرفت. همانطور که نهادسازی در برنامههای پنجگانه توسعهیی قبل از انقلاب مهجور باقی ماند، برنامههای اول و دوم توسعه هم این رکن اثرگذار را مورد غفلت قرار داد تا نوبت به برنامه سوم رسید؛ جایی که برای نخستینبار برنامهنویسان به این نتیجه رسیدند که مسیر 50ساله برنامههای اقتصادی رکنی برای رسیدن به توسعه را کم دارد. هر چند که موضوع کوچکسازی دولت و ارتقای کمی و کیفی نهادها به خصوص نهاد دولت هم در این برنامه به ساختارهای اجرایی راه نیافت. اما احساس میشود در جریان تدوین برنامه ششم هم همچون دو برنامه قبلی خبری از پیش بینی نهادهای لازم برای تحقق اهداف توسعهیی نیست. رویکردهای اینچنینی دولت به نوعی اظهارات برخی چهرههای شاخص نهادگرایان از جمله محسن رنانی که معتقد بود دولت از ظرفیت فکری این جریان استفاده نمیکند را مورد تایید قرار میدهد. در حالی که این جریان میتواند رویکردها و برنامههایی اجرایی به خصوص در جریان برنامههای
توسعهیی برای کشور داشته باشد.
صاحب نظران این جریان فکری که امروز آنها را منتقدان سیاستهای دولت میدانند، معتقدند که برخی جریان نئوکلاسیک و اقتصاد بازار در تمام سالهای گذشته امتحان خود را در اقتصاد ایران پس داده است و نتیجه آن آشفتگی و بیماری امروز اقتصاد ایران است. با این حساب نوبت آن است که به جای تکرار برخی سیاستها و تجربههای قبلی به سراغ نسخههای دیگری برویم تا در عمل بتوان دستاورد تازهیی برای اقتصاد کشور داشت.
روزنامه تعادل برای بررسی رویکرد نهادگرایی به این وضعیت، به سراغ تعدادی از چهرههای این جریان فکری رفت تا با طرح این سوال که «اقتصاد نهادگرایی تا چه اندازه در برنامهریزی و اجرای تصمیمیات کلان اقتصادی کشور جای دارد؟» جویای نگاه آنها شود. فرشاد مومنی، محمدقلی یوسفی و محمدحسین شریفزادگان اساتید دانشگاه علامه از جمله چهرههایی هستند که به اتفاق بر این باورند که سیاستهای نئوکلاسیک تجربهیی ناموفق بوده و برای اصلاح اقتصاد ایران باید به سمت نهادها رفت.