بررسیهای «تعادل» نشان میدهد که حدود 100 داروخانه از مجموع 13800 داروخانه در کشور نیمی از گردش مالی 6000 میلیارد تومانی این صنف را در اختیار دارند
گروه غذا و دارو |مهدی حاتمی-علی اسدی |
داروخانهاش را به سختی و بعد از کلی بالا و پایین کردن خیابانها پیدا میکنیم. مغازه بسیار کوچکی است که بین ساختمانهای بزرگ و واحدهای تجاریی که 10برابر پر زرق و برقتر از آنند، گرفتار شده. برخورد داروخانهدار این داروخانه کوچک که سمتی صنفی هم دارد اما مایل نیست نامش را فاش کنیم البته گرم است و گیرا. او از فشار بیشتر بر صنف کوچکشان ابا دارد و به همین دلیل چندین بار تاکید میکند که مایل است نامش محفوظ بماند. در مورد پشت پردههای صنف داروخانهداری شاید کسی را بهتر از او نتوان پیدا کرد. هر چند بیشتر از یک صندلی به ما دو نفر تعارف نمیکند و یکی از ما مجبور است بایستد، گذشت زمان آنچنان احساس نمیشود. او از مشکلات مالیاتی این صنف میگوید و البته از اعتقادش به اینکه داروخانهداران بیشتر از آنی که باید مالیات میدهند و صد البته از مالیاتهایی که با کوچکترین اعتراضی، کم و کمتر میشوند، «انگار سازمان امور مالیاتی خودش هم میدانسته که مالیاتی که میگیرد بحق نیست.» از داروخانههایی گفت که شبانه گونی گونی پول به بانکها میبرند و به صورت علنی تخلف میکنند و رشوه میدهند اما تخلفاتشان آن قدر برایشان سود دارد که پیه پلمب
شدنهای چند روزه را به تن بمالند و بعد از رفع پلمب دوباره روز از نو و روزی از نو.
او با نظراتش راجع به جامعه ایران شروع میکند. دلش از داروخانهداران زنجیرهیی پر است و میگوید که آنها میخواهند کاسبان جزیی مانند او را به کمک ایجاد انحصار از صحنه خارج کنند. «به نظر من جامعه ما به دو بخش بالا و پایین تقسیمبندی شده و وسطی هم ندارد، آنها هم که پایین هستند مدام دارند سعی میکنند خودشان را به بالاییها برسانند. جامعه ما درگیر فساد شدیدی هم هست. » او ادامه میدهد: «اما من فکر میکنم با هر چیزی بشود شوخی کرد با دارو نمیشود شوخی کرد. داروخانهداران زنجیرهیی میخواهند داروخانهها هم بشوند هایپراستار.
شما کافی است یک سری به هایپراستار بزنید و بعد مثلا خرید آب معدنی آن را با خرید آب معدنی در یک سوپرمارکت مقایسه کنید. سوپرمارکت اگر روزی 5کارتن آب معدنی بخرد، هایپراستار روزی 5کانتینر آب معدنی میخرد. اینها میخواهند همین قضیه را در مورد داروخانهها هم پیاده کنند درحالی که اینجا ساز وکار خودش را دارد. میخواهند سوددهی ما را به سمت صفر میل بدهند.»
سودمان خیلی کم است
او از انحصار هم میگوید. انحصاری که نه فقط داروخانههای دیگر که بخشهایی در دولت هم، به زعم او، مقصر آنند. « 4-3داروخانه بزرگ در اطراف داروخانه ما فعالند که به خاطر ارتباطاتی که دارند، انحصار ایجاد میکنند مثلا از ویزیتور شرکت تولیدکننده قرص ایمیدین 300 بسته قرص میخرند و جیب ویزیتور را هم آباد میکنند. به ما بیشتر از 10بسته نمیدهند. بعد هم یک چک 6ماهه به شرکت میدهند و حتی دارو را ارزانتر هم میفروشند تا کوچک ترها را از صحنه خارج کنند.» ادامه میدهد:«فقط اینها نیستند. دولتیها هم میآیند و میگویند که داروهای تاریخ مصرف گذشته تان را نگه دارید، بعد هم به جای آن یک برند خاص به ما میدهند.»
مصاحبهمان هر چند دقیقه یک بار به دلیل ورود مشتریها قطع میشود. مشتریهای داروخانه چندان زیاد نیستند اما آن قدر هم کم نیست که بشود صفت «کساد» را به بازار داروخانهداری نسبت داد. از او میپرسیم که آیا داروخانهداری آنچنان که همه میگویند شغل پر سودی است؟ میشنویم: «حاشیه سود ما درحال حاضر 9+15درصد است. این 9درصد هم که ارزشافزوده است، یعنی ما از مشتری میگیریم ولی بعدا باید خودمان به دولت بدهیم. حاشیه سود داروخانهها در کشورهای حوزه اسکاندیناوی مثل سوئد 35درصد است یا در امریکا 25درصد است. این درحالی است که تقریبا 80درصد اصناف به تازگی اعلام کردهاند که در حقشان اجحاف شده است.»
مالیاتهایی که آب میروند
بحث را به سمت مالیات میکشانیم. او هم به عنوان یک داروخانهدار مثل هر کسی از هر صنف دیگری که پای صحبتهایش بنشینی، مایل به پرداخت مالیات نیست و میگوید: «جالب اینجاست که مالیاتی که از ما میگیرند براساس فروشمان نیست، چون آماری از فروش ما ندارند. مامور مالیات میآید و براساس مشاهداتش تخمین میزند که مثلا فروش پوشک ما حدود 2.5میلیون تومان بوده. مگر نمیگویند «مالیات بر درآمد؟» خب پس قاعدتا نباید برایشان مهم باشد که من چقدر خرید داشتهام بلکه باید به میزان درآمد من نگاه کنند. میگویند از روی میزان خرید شما حدس میزنیم که چقدر فروش داشتهاید؛ شاید من دارو بخرم و انبار کنم. این کار را هم البته اگر میکنیم به دلیل اوضاع خراب اقتصادی است که ما مجبور میشویم دپو کنیم. دوست هم نداریم سرمایهمان را بخوابانیم. چک میدهیم برای 2-1ماه بعد، خرید جدید نمیکنیم چون نقدینگیمان را میخواهیم برگردانیم. من خودم امروز 4 تا ویزیتوری را که همیشه از آنها خرید میکردیم، رد کردم.»
از او میپرسیم برای مغازه خودش در طول سال دقیقا چقدر مالیات میپردازد، میگوید: «ما در طول سال گذشته فقط 20میلیون تومان مالیات بر درآمد پرداخت کردهایم برای یک مغازه 30متری. تقریبا 1.2میلیارد تومان فروش سالانه داشتهایم و 20میلیون تومان هم، البته بدون احتساب ارزشافزوده، مالیات دادهایم. عوارض شهرداری جداست و بیمه مشاغل هم جدا. حدود 4میلیون تومان هم مالیات مشاغل پرداخت کردهایم. برایمان مشخص هم شده که این اعداد و ارقام بیدلیل است، چون وقتی اعتراض میکنیم 3میلیون تومان کم میکنند به اعتراض ادامه میدهیم 3میلیون تومان دیگر هم کم میکنند، برای اعتراض بعدی، پرونده میرود در کمیسیون و آنجا هم باز مبلغ کمتر میشود. انگار سازمان امور مالیاتی خودش هم میدانسته که مالیاتی که میگیرد بحق نیست.» او ادامه میدهد: «سیستم مالیاتگیری هم نقصهای خودش را دارد.
اداره مالیات یک پکیجی را ارائه میکند که فقط خودش میتواند آن را نصب و اجرا کند. یک برنامه رایانهیی و یک دستگاه پوز که مستقیما به اداره مالیات متصل است. البته فعلا که دیوان عدالت اداری اجرای این مساله را برای داروخانهها ملغی کرده اما به هر حال به نظر من کل طرح مشکل دارد چراکه صاحب مغازه میتواند به مشتری بگوید به جای اینکه مثلا 500 تومان بدهی و اداره مالیات بفهمد 450 تومان به خودم پول بده و در واقع اداره مالیات را دور بزند.»
دولت وارد گود شد؟
سوال بعدیمان در مورد داروخانههای دولتی بود که به گفته او عرصه را بر «کوچکترها» تنگ کرده بودند. او معتقد است که سود زیاد فروش دارو دولت را هم وارد گود کرده، هر چند قانون صراحتا میگوید که دولتیها نباید داروخانه تاسیس کنند. «به لحاظ قانونی هیچ نهاد نظامی، خدماتی و دولتی حق تاسیس داروخانه ندارد. اما بعد از جنگ تحمیلی بسیاری از این نهادها دیدند که داروخانهداری سود دارد و به سمت تاسیس داروخانه رفتند.» ادامه میدهد: «گردش مالی سالانه کل داروخانههای کشور چیزی حدود 6000 میلیارد تومان است. در کل کشور حدودا 13800واحد داروخانه وجود دارد و حدود نیمی از این گردش مالی 6000 میلیارد تومان فقط مربوط به 100تا 150واحد داروخانه بزرگ است. در واقع اینها رانت عجیب و غریبی دارند. ما پیشنهاد کرده بودیم که این داروخانههای بزرگ را تحت عنوان «مراکز تهیه و توزیع داروهای تخصصی» جدا کنند و آنها فقط متولی داروهای خاص باشند اما نه اینکه همه نسخهها را هم تحویل بگیرند. الان طوری شده که مردم برای تهیه قرص استامینوفن هم باید به این داروخانهها مراجعه کنند و 2.5 ساعت در صف بایستند. »
«غولها» چطور پول در میآورند؟
او از «غولها»ی بخش خصوصی هم گفت و از گردش مالی داروخانه خودش و داروخانههایی که بسیار بیشتر سود میکنند. «داروخانههایی را میشناسم که سودشان به جای همان 9+15درصد که خدمتتان عرض کردم 30درصد است. مردم هم چندان دقتی به این مسائل ندارند و مثلا به خاطر اینکه این داروخانهها بزرگتر و شیکترند به سراغ آنها میروند. ساعت 12شب تا ساعت 6 صبح، بادیگاردهای این داروخانهها با گونیهای پرزنتی، گونی گونی پول به بانکهایی که اتفاقا طرف حسابشان هم هستند، میبرند چراکه حتی حوصله شمردن این پولها را در خود داروخانه ندارند. داروخانه ما ماهانه حدودا 70میلیون تومان درآمد دارد، اما اینها با همین روشهایی که گفتم 500 میلیون تومان درآمد دارند جالب اینجاست که تعزیرات فورا سراغ این داروخانهها میآید و این مساله کلا یک حالت همیشگی پیدا کرده. میآیند و داروخانهشان را پلمب میکنند، اما برای اینها مهم نیست، چون که سودشان را از همان گرانفروشی بردهاند. رشوه میدهند، چند روزی تعطیل میشوند و بعد باز دوباره روز از نو و روزی از نو. »
داروخانه کوچکش را ترک میکنیم، اما هنوز نمیدانیم دفعه بعدی که قدم به داروخانهیی میگذاریم تا دارو بخریم، سود 9+15درصدی به داروخانهدار میدهیم یا سود 30درصدی و نمیدانیم کدامشان شبها پول را با «گونی» به بانک میبرند و کدام دیگر، دخل و خرجشان با هم نمیخواند و به سختی سر پا هستند. یک چیز اما مشخص است و آن لزوم نگاهی ویژهتر به صنوفی است که با سلامت مردم در ارتباطند. اگر آنچنان که این منبع خبری «تعادل» میگوید، بازار و حواشی بازار دارو هم همان باشد که در مورد بقیه چیزها هست، هیچ شهروندی نباید دفعه بعدی که به داروخانهیی پا میگذارد، چشم و گوش بسته، تنها در انتظار دریافت داروهایش باشد.