افزایش مالیات، دولت را بزرگ می‌کند اما گریزی نیست

۱۳۹۴/۰۸/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۳۱۸۷۵

گروه اقتصاد کلان

شاخص‌های متعددی درباره یک نظام مالیاتی کارا وجود دارد که

«جیمز میرلیس»، نوبلیست انگلیسی، سه شاخص سادگی، خنثایی و پایداری را برای یک سیستم بهینه مالیاتی ذکر می‌کند. سوال اصلی اینجاست که نظام مالیاتی ایران تا چه اندازه به شاخص‌های یک سیستم مالیاتی بهینه نزدیک است؟ قوانین متعدد و موازی موجب از بین رفتن سادگی سیستم مالیاتی کشور شده‌اند و شرایط را برای دریافت‌کننده و پرداخت‌‌کننده مالیات دشوار می‌کنند. در حال حاضر 60درصد از مشاغل کشور شامل معافیت‌های مالیاتی می‌شود که به‌شدت خنثایی به معنی یکسان نگریستن به فعّالیت‌های مختلف اقتصادی را از بین می‌برد و همه را به سمت مشاغل معاف از مالیات سوق می‌دهد. در آخر پایداری به‌عنوان گمشده دیگر سیستم مالیاتی کشور مطرح است. تقریبا هر 10سال یک بار اصلاحات در قوانین مالیاتی کشور انجام گرفته و موجب نااطمینانی در فضای کسب‌وکار شده است. درنتیجه نیاز به یک اصلاح ساختاری در نظام مالیاتی کشور احساس می‌شود. وحید مغانی دانش‌آموخته اقتصاد دانشگاه شریف و کارشناس موسسه نیاوران در تحلیل خود برای روزنامه تعادل معتقد است که مالیات‌ستانی به دلیل آن‌که در فرآیندهای طبیعی بازار اختلال ایجاد می‌کند، با هزینه‌های گزافی برای رشد اقتصادی و رفاه مردم همراه است. اما در شرایط فعلی و باتوجه به کاهش درآمدهای نفتی دولت ناگزیر به جایگزینی مالیات به‌جای نفت در بودجه است.


در طول تاریخ دولت‌ها همواره وظایفی به دوش داشته‌اند که البته میان هر کدام از ملت‌ها و در زمان‌های مختلف متفاوت بوده‌اند. انجام این وظایف نیاز به هزینه‌هایی داشته که به‌طور معمول از طریق مردم تامین می‌شده است. مردم گاه به‌طور محسوس مجبور به پرداخت پول بوده‌اند، گاه نیز دولت‌ها به‌طور نامحسوس از طریق چاپ پول یا اعمال مالکیت بر منابع طبیعی مخارج خود را تامین می‌کرده‌اند. به‌طور کلی می‌توان گفت تمام هزینه‌هایی که دولت‌ها، به‌طور اجباری، محسوس یا نامحسوس، از مردم اخذ می‌کنند مالیات محسوب می‌شوند.


افزایش مالیات، دولت را بزرگ می‌کند

در نتیجه مطالعات انجام شده، امروزه می‌دانیم مالیات‌ستانی به‌دلیل آنکه در فرآیندهای طبیعی بازار اختلال ایجاد می‌کند، با هزینه‌های گزافی برای رشد اقتصادی و رفاه مردم همراه است. اما از آنجا که مخارج دولت در برخی مواقع (مانند ایجاد ارتش) غیرقابل گریز است و می‌تواند اثرات مثبت اقتصادی به همراه داشته داشته باشد، دو سوال اصلی در حوزه‌ میزان مخارج دولت مطرح می‌شود. سوال اول آن است که میزان بهینه هزینه‌های دولت باتوجه به اثرات مثبت و منفی آن، چقدر باید باشد. پاسخ به این سوال از حوزه این نوشتار خارج است و در مجالی دیگر به آن پرداخته می‌شود. سوال دومی که مطرح می‌شود آن است که اگر قرار بر این باشد که دولت میزان مشخصی از هزینه‌ها را انجام دهد، ساختار بهینه مالیاتی کدام است. به عبارت دیگر سوال اساسی آن است که سیستم مالیاتی‌ای که کمترین هزینه را بر اقتصاد تحمیل می‌کند کدام است.

اهمیت این سوال وقتی بیشتر حس می‌شود که می‌بینیم کشورهایی نظیر کشورهای اسکاندیناوی، نیمی از تولید ناخالص داخلی خود را به شکل مالیات اخذ می‌کنند، در حالی که برخی دیگر از کشورها درآمد نسبتا پایین‌تری از لحاظ مالیاتی دارند ولی هزینه‌هایی که مالیات‌ستانی بر اقتصاد آنها وارد می‌کند، بسیار بالاتر است.

در کشور ما براساس برآوردهای موجود اگر سال آینده هم درآمدهای نفتی مانند امسال پایین باشد باید مالیات افزایش یابد هرچند که نفت در ایران خود به‌نوعی مالیات محسوب می‌شود زیرا در قانون اساسی دارایی مردم است و کنترل آن در اختیار دولت است. این کاهش درآمدهای نفتی از دو طریق جبران می‌شود. یکی از طریق کاهش مصارف دولت و دیگری از طریق جایگزینی مالیات. در حال حاضر سهم دولت از تولید ناخالص ملی کشور در حدود 25درصد است که از این جهت دولت ایران چندان بزرگ نیست، بنابراین مشکل اصلی کشور در بخش ساختارهاست.

ساختار بودجه، درآمد و مخارج دولت مشکلات متعددی ایجاد می‌کند. برای کارآمد شدن یک نظام مالیاتی قوی اول نیازمند اصلاح ساختارها هستیم. پس از اصلاح ساختارهاست که یک نظام مالیاتی مبتنی بر سه محور سادگی، خنثایی و پایداری باید طراحی شود. اگر در بلندمدت به‌دنبال یک رشد پایدار هستیم، باید پول نفت از حجم مصارف دولتی کم شود اما این نکته را هم باید در نظر گرفت که افزایش مالیات موجب افزایش مصارف دولت و در نتیجه افزایش حجم دولت می‌شود که خود مانعی برای رشد پایدار اقتصادی است.

سه شاخص یک نظام مالیاتی کارا

جیمز میرلیس نوبلیست شهیر انگلیسی سه شاخص سادگی، خنثایی و پایداری را برای یک سیستم بهینه مالیاتی ذکر می‌کند.

یک سیستم مالیاتی ساده، از یک طرف، به این دلیل که شفاف است قابل فهم‌تر است و هزینه کمتری برای مودی در پی دارد و از طرف دیگر به‌دلیل سادگی اجرای آن آسان خواهد بود.

به‌دلیل سادگی سیستم، راه‌های زیادی برای فرار مالیاتی باقی نخواهد ماند.

در راستای شفافیت فعالیت‌های اقتصادی کشور، مقرر شده اطلاعات حساب‌های بانکی دراختیار سازمان امور مالیات قرار گیرد اما در دنیا غیر از چند کشور اطلاعات حساب‌ها فقط با حکم قضایی دراختیار قرار خواهد گرفت. البته در برخی کشورها که مالیات بر پس‌انداز وجود دارد این اطلاعات دراختیار سازمان مالیات قرار می‌گیرد اما در ایران این نوع مالیات شامل معافیت می‌شود بنابراین موضوعیت خود را از دست می‌دهد.

نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، آن است که دولت‌ها به‌طور معمول از سیاست‌های مالیاتی خود اهداف متنوعی را دنبال می‌کنند و از این جهت اقدام به طراحی یک سیستم مالیاتی پیچیده می‌کنند، اما هیچ‌گاه نباید فراموش کرد که سیاست‌های دولت باید بر پایه نتایج آن قضاوت شود و نه نیت‌های آن. قوانین پیچیده مالیاتی موجب می‌شود هزینه‌های زیادی به اقتصاد تحمیل شود و مودیان به‌دنبال استفاده از راه‌های فرار مالیاتی موجود در قانون پیچیده، بروند.

دولت‌ها نیز برای جلوگیری از فرار، اقدام به وضع قوانین جدید مالیاتی می‌کنند که سبب پیچیدگی چندباره سیستم مالیاتی می‌شود.

معافیت‌های مالیاتی، خنثایی را از بین می‌برد

یک سیستم مالیاتی خنثی، فعالیت‌های مختلف اقتصادی را به یک چشم می‌نگرد. مالیات‌ستانی نباید سبب شود که تصمیم افراد برای نوع مصرف، میزان پس‌انداز و نوع شغل انتخابی تحت تاثیر قرار گیرد. برای مثال نباید نرخ‌های مالیاتی برای مشاغل مختلف، متفاوت باشد یا برای مصرف یا واردات کالاهای مختلف نرخ‌های متفاوت مالیاتی وضع کرد. در کشور ما حدود 60درصد از مشاغل شامل معافیت‌های مالیاتی می‌شوند که این خود موجب از بین رفتن خنثایی است و همه مردم را به سمت شغل‌های معاف از مالیات سوق می‎دهد.

همچنین، مالیات‌ستانی نباید ثبات فضای کسب‌وکار کشورها را تحت‌تاثیر قرار دهد و نااطمینانی میان آحاد اقتصادی ایجاد کند. بحث پایداری سیستم مالیاتی بسیار مهم است و سیستمی‌ که قوانین آن مرتبا تغییر می‌کند سبب ایجاد ریسک برای فعالیت‌های اقتصادی شده و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی را در پی خواهد داشت. در صورتی که دولت با دلایل محکمی، تصمیم به ایجاد اصلاحات در ساختار قوانین مالیاتی خود بگیرد، باید طی یک برنامه بلندمدت و شفاف این کار را انجام دهد. در کشور ما تقریبا هر 10سال یک‌بار تغییر اساسی در نظام مالیاتی ایجاد شده است. این مساله فضای کسب‌وکار را با نااطمینانی مواجه می‌کند زیرا هچ‌کس نمی‌تواند تصمیم بلندمدت اتخاذ کند و هزینه رفاه مردم نیز افزایش می‌یابد. مساله بعدی سادگی قوانین و قابل اجرا بودن آنهاست. به‌عنوان مثال یک قانون مالیات مستقیم آمده اما چندین قانون به صورت موازی روی آن تاثیر می‌گذارند و این باعث می‌شود که دریافت‌کننده و پرداخت‌کننده مالیات با فضایی مبهم مواجه باشند و اجرایی شدن مالیات ستانی با مانع روبه‌رو شود.

هدف مالیات باید مشخص باشد

یکی از مشکلات زیرساختی کشور ما که ناشی از عدم توسعه‌یافتگی است وجود بنگاه‎‌های کوچک بسیار زیاد در کشور است و این باعث می‌شود که قدرت نظام مالیاتی کاهش یابد. وقتی بنگاه‌ها بزرگ باشند اطلاعات مورد نیاز به راحتی در دسترس است و شفاف‌تر عمل می‌کنند و بنگاه‌های کوچک در ارتباط با آنها هم ناگزیر شفاف عمل خواهند کرد اما مالیات‌ستانی از بنگاه‌های کوچک امر بسیار دشواری است. برای جلوگیری از این امر پیشنهاد می‌شود از مالیات‌‎های جایگزین نظیر مالیات بر ارزش افزوده استفاده شود. به عنوان مثال در کشور دانمارک هم مالیات بر ارزش افزوده از بنگاه‌های کوچک دریافت می‌شود.

در مجموع می‌توان گفت به‌دلیل هزینه‌های بالای مالیات‌ستانی، دولت‌ها باید تا حدامکان مخارج خود را کاهش دهند و در مواردی که ناگزیر از دریافت مالیات هستیم، به یک ساختار ساده، خنثی و پایدار اکتفا کند. به‌طور کلی هدف از مالیات‌ستانی باید مشخص باشد.

اگر هدف از دریافت مالیات برقراری عدالت باشد ایرادی ندارد اما مالیات‌ستانی روند رشد اقتصادی پایدار را مختل می‌کند، بنابراین در بلندمدت بهتر است که مالیات در کمترین سطح خود باشد و مخارج دولت تنها در مواردی که بخش خصوصی توان کار ندارد نظیر مسائل نظامی و غیره استفاده شود.

البته در شرایط فعلی باتوجه به سهم بزرگ درآمدهای نفتی در بودجه کشور و این نکته که درآمدهای نفتی در حال کاهش است افزایش مالیات‌ها اجتناب‌ناپذیر است هرچند باز هم بهتر آن است که دولت مصارف خود را کاهش دهد اما باتوجه به مقتضیات اقتصاد سیاسی چندان عملی نخواهد بود.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر