زرنگی نارفیقا! نیست این، چون باز شد دستت / رفیقان را زپا افکندن و گردن فرازیها/ تو چون کرکس، به مشتی استخوان دلبستگی داری/ بنازم همت والای باز و بینیازیها
معینی کرمانشاهی
زرنگی نارفیقا! نیست این، چون باز شد دستت / رفیقان را زپا افکندن و گردن فرازیها/ تو چون کرکس، به مشتی استخوان دلبستگی داری/ بنازم همت والای باز و بینیازیها
معینی کرمانشاهی