سبحانی مدیرعامل فولاد مبارکه: اروپا مقصد اصلی فولاد ایران

۱۳۹۴/۰۷/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۳۱۵۹۱

صنعت فولاد به دلیل تاثیر زیادی که روی توسعه صنعتی کشورها دارد صنعت مادر نامیده می‌شود و به همین دلیل می‌توان گفت که فولاد مهمترین و استراتژیک‌ترین کالای صنعتی جهان به شمار می‌رود به طوری که میزان تولید و مصرف آن نشان‌دهنده پیشرفت کشورهاست.

***

صنعت فولاد به عنوان صنعتی بنیادین ،نقش اساسی در اقتصاد ملی و رفاه جوامع دارد و بر همین اساس توسعه این صنعت عاملی اثر بخش در توسعه سایر بخش‌های اقتصادی، صنعتی ، علمی و اجتماعی کشور محسوب می‌شود.کشور ما نیز در این زمینه سالانه حدود 20میلیون تن تولید دارد و بر اساس اهداف تعریف شده در سند چشم انداز 1404 لازم است حجم این تولیدات به 55 میلیون‌تن در سال برسد.

اما علاوه بر ایران سایر کشورها هم توسعه تولیدات فولادی را با توجه به اهمیت این صنعت در دستور کار خود قرار داده اند و بدین ترتیب کشوری مثل ترکیه از جمله قدرت های نوظهور فولاد جهان در سال 2012 به شمار می رود که به تنهایی 36 میلیون تن فولاد (عمدتاً از ضایعات فلزی سایر کشورها) تولید کرده است.

نکته قابل توجه آنکه در میان 20 ‏کشور بزرگ تولیدکننده فولاد تنها امریکا، روسیه، مکزیک و ایران دارای 3 ‏عنصر اصلی ‏تولید فولاد یعنی سنگ آهن ، انرژی و آب هستند.

اکنون پس از مواد پتروشیمی بیشترین سهم در صادرات غیر نفتی کشور به صنعت فولاد مربوط می‌شود که البته طی سال های گذشته این صادرات اغلب به صورت سنگ آهن صورت گرفته است.

در نهایت با وجود این صادرات همچنان بر سر راه این صنعت مشکلات متعددی قرار دارد،مشکلاتی که به خصوص در سال جاری به اوج خود رسیده و موجب شده رییس انجمن تولیدکنندگان فولاد ازاین سال به عنوان سال سخت صنعت فولاد یاد کند.

بهرام سبحانی مدیرعامل فولاد مبارکه به بررسی وضعیت، چشم‌اندازها، فرصت‌ها و چالش‌‌های صنعت فولاد کشور پرداخته است.

او که بیش از سه دهه سابقه فعالیت دراین صنعت را داشته اکنون به طور همزمان به عنوان مدیرعامل فولاد مبارکه، رییس انجمن تولیدکنندگان فولاد و رئیس هیئت مدیره شرکت فولاد هرمزگان مشغول فعالیت است .

***

آقای سبحانی سال‌های زیادی است که در صنعت فولاد مشغول به فعالیت هستید.کمی درباره روند کاری خودتان و سال‌هایی که در این حیطه فعالیت کرده اید توضیح می دهید؟

کار در صنعت فولاد و فولاد مبارکه را از اوایل دهه 60 آغاز کردم.در آن سال‌ها زمان ساخت این کارخانه بود و من طی سال‌هایی که گذشت در بخش های مختلف حضور و فعالیت داشتم.پس از آن دوره حدود شش تا هفت سال را هم در ایتالیا در دفتر فولاد مبارکه به عنوان مدیر فنی مشغول بودم .اما پس از تکمیل این کارخانه و پس از آنکه تمام تجهیزات آن ارسال و نصب شد و بهره‌برداری آغاز شد در اوایل دهه 70 از مجموعه فولاد مبارکه برای مدتی جدا شدم و علاوه بر راه اندازی کارخانه فولاد خراسان،مدیرعاملی ذوب آهن و فولاد خراسان،فولاد سیرجان و ... را تجربه کردم و در نهایت در سال 1392 پس از 22 سال، بار دیگر به مجموعه فولاد مبارکه بازگشتم.

قطعا پس از این مدت تغییرات زیادی در این کارخانه ایجاد شده بود.درست است؟

بله.زمانی که من از این مجموعه رفتم با امروز تفاوت‌های بسیاری داشت چراکه در آن زمان فولاد مبارکه یک کارخانه 2.5 میلیون تنی بود و حال ظرفیت آن به بیش از 5 میلیون تن رسیده است.طی این سالها طرح های توسعه ای مختلفی در این کارخانه انجام شده و ظرفیت تولید آن افزایش قابل توجهی داشته است.از سوی دیگر در محصولات این کارخانه نیز تنوع خوبی ایجاد شده و اکنون علاوه بر ورق های قلع اندود،ورق های گالوانیزه ورنگی هم به تولیدات این کارخانه اضافه شده و بدین ترتیب فولاد مبارکه به بزرگترین تولیدکننده ورق‌های فولادی خاورمیانه ,و شمال افریقا تبدیل شده و به تنهایی حدود 5.5 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد خام دارد.البته به غیر از این کارخانه واحد سبا هم به عنوان یکی از زیرمجموعه های فولاد مبارکه با فاصله 20 کیلومتری ازاین کارخانه احداث شده و ظرفیت تولید 750 هزار تن فولاد دارد.

این تنها کارخانه ای است که جزو زیرمجموعه های فولاد مبارکه محسوب می شود؟

خیر.مجموعه فولاد هرمزگان در بندرعباس هم از دیگر کارخانه های ماست که سالانه یک و نیم میلیون تن تختال در آن تولید می شود و بدین ترتیب میزان تولید سالانه این کارخانجات در مجموع به سالی 7.5 میلیون تن فولاد خام می رسد که می توان گفت معادل 50 درصد از تولیدات فولاد کشور را در بر می گیرد.

کمی هم در خصوص انواع تولیداتتان می گویید؟

محصولات ما عمدتا ورق های نورد گرم و سرد،ورق های گالوانیزه و ورق های رنگی هستند که هر یک از این موارد کاربردهای خاص خود را دارند.به عنوان مثال محصولات نورد گرم در اسکلت های فلزی،سازه های نفتی و صنعت لوله و پروفیل به کار می رود اما محصولات نوردهای سرد بیشتر مختص صنایع خودرویی است و با استفاده از آنها خودروسازان داخلی تمام بدنه خودروهای خود را از طریق محصولات فولاد مبارکه تامین می کنند.

البته بخشی از محصولات این بخش هم در کارگاه های ساخت لوازم خانگی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ورق‌های گالوانیزه خوراک کارخانجات ورق‌های رنگی می شود و علاوه بر این در ساخت و سازهای کشور به طور قابل توجهی مورد استفاده قرار می‌گیرد که مصارف آن از کانالهای کولر تا سایر مصارف صنعتی گسترده است.

در نهایت ورق های رنگی نیز برای مصارف ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند.

با توجه به جایگاه و میزان تولیداتی که دارید برای سال 1404 چه چشم‌اندازی برای خود ترسیم کرده اید؟برای تولیداتتان چه بازاری را در نظر گرفته‌اید و برنامه‌ریزی‌های تان برای تحقق این اهداف از چه قرار است؟

با توجه به اینکه محصولات ما بر اساس سفارش مشتریان تولیدمی شود برای هر بخش متناسب با نیاز و استانداردهای خاص آن بخش تولید می کنیم.به عنوان مثال برای مشتریانی که قصد تولید لوازم خانگی دارند یک نوع محصول لازم است و برای سازنده خودرو نوعی دیگر.بر همین اساس اغلب تولیدات ما بر اساس سفارش انجام می شود.

در زمینه صادرات چطور؟

در بخش صادرات هم ما بازار خوبی را در اختیار داریم و تقریبا می توان گفت هر محصولی را که بخواهیم به هر نقطه از جهان که مایل باشیم صادر می‌کنیم و ازاین باب مشکل خاصی نداریم چراکه تقریبا نفوذ خوبی در بازارهای خارجی داریم و به واسطه نمایندگی‌هایی که در کشورهای مختلف اروپایی مانند ایتالیا و آلمان داریم تجار معروفی در سراسر جهان در حال همکاری با ما هستند که دامنه این همکاری ها از شرق تا غرب گسترش یافته و در منطقه هم در کشورهای مختلفی مانند عراق و افغانستان و ... دنبال می شود.

در میان این کشورها عمده ترین بازارهای شما کدامند؟

در واقع می توان گفت که بیش از 50 درصد صادرات ما به مقصد کشورهای اروپایی است. مابقی آن هم به خاورمیانه و جنوب شرق آسیا صادر می شود.

و سالانه چه میزان از تولیدات شما صادر می‌شود؟

در سال 1392 شرکت ما حدود یک میلیون و 18 هزار تن یعنی مبلغی معادل 500 هزار دلار صادرات داشت که این رقم در سال 1393 به یک و نیم میلیون تن یعنی حدود 750 میلیون دلار رسید. در شش ماهه اول سال 1394 هم با این که سال بسیار بدی برای صنعت فولاد به شمار می رود ما تاکنون حدود 750 هزار تن صادرات داشته‌ایم .

فرمودید که سال جاری برای صنعت فولاد سال خوبی نبوده.کمی درباره این مسئله توضیح می دهید؟

طی این مدت قیمت جهانی فولاد کاهش پیدا کرده است. در بازارهای بین المللی رقابتی سخت و شدید وجود دارد و علاوه بر ما کشورهایی چون چین،روسیه و اکراین و ... هم مشغول فعالیت هستند .از سوی دیگر اکنون کشوری مانند چین اقدام به دمپینگ کرده و از آنجا که ما قوانین ضد دمپ نداریم شرایط خاصی بر بازار ما حاکم شده است.اکنون بسیاری از کشورها برای واردات خود تعرفه تعیین کرده اند و همین موضوع کار را برای نفوذ به بازار این کشورها دشوار می کند .طی سالهای گذشته چین معمولا سالانه 12 درصد رشد اقتصادی داشت اما سال گذشته به یکباره این کشور با کاهش هفت درصدی مواجه شد.در چنین شرایطی این کشور با 820 میلیون تن تولید فولاد با کاهش میزان مصرف داخلی مواجه می شود و طبیعی است میزان صادرات آن افزایش پیدا کند ،این هم برای چین اهمیت چندانی ندارد که با چه قیمتی محصول خود را ارائه کند چراکه مشوق های صادراتی متعددی در این کشور در نظر گرفته شده و اوضاع به گونه ای پیش می رود که در هر شرایطی بتوانند بر بازار غالب شوند.

از سوی دیگر قیمت سنگ آهن در بازارهای جهانی در یکسال گذشته حدود دو سوم کاهش پیدا کرده و از 140 دلار به کمتر از 40 دلار رسیده در صورتی که در ایران این قیمت ها نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه حدود 20 درصد افزایش هم داشته است.قیمت حامل های انرژی نیز در دنیا تابعی از قیمت نفت است و طی این مدت با کاهش چشمگیر قیمت نفت در این حوزه نیز کاهش قیمت جهانی را داشته ایم و بدین ترتیب دو هزینه عمده صنعت فولاد در دنیا کاهش قابل توجه پیدا کرده و در ایران با افزایش قیمت مواجه بوده و همین مسئله رقابت ما در بازارهای جهانی را سخت تر از قبل ساخته است.

البته در کنار تمام این موارد بحث ارزش پول ملی کشورها نیز در این حوزه تاثیر گذار است. اکنون رقبای ما از جمله چین و روسیه به دلیل درگیری های سیاسی با امریکا ارزش پولشان کاهش یافته و از نصف هم کمتر شده، این موضوع هم شرایط مناسبی برای صادرات آنها فراهم می کند.در صورتی که در ایران ما در کنار تمام این مشکلات با تورم سالانه 15 تا 20 درصد مواجهیم و در مجموع تمام این مسائل رقابت ما را دشوارتر از قبل ساخته اما همچنان فولاد مبارکه توانسته است شرایط خاص خود را در بازارهای جهانی داشته باشد.

به بحث قوانین اشاره کردید.شاید بد نباشد اشاره‌ای هم به نبود قوانین انحصار در کشور داشته باشیم.گاه از سوی برخی سهامداران اینگونه مطرح می‌شود که شرکت شما در بورس با بلوک‌های بزرگ محصول می‌فروشد و چند خریدار بزرگ دارد که همین بحث موجب می شود امکان کنترل قیمت وجود داشته باشد. این موضوع را تایید می‌کنید؟

اینطور نیست.دلیل این ادعا هم واضح است چراکه فولاد مبارکه محصولی که بخواهد در بورس ارائه کند ندارد و همان طور که اشاره کردم به طور غالب بر اساس سفارشات گرفته شده تولید می کندکما اینکه اگر سفارش نداشته باشیم اصلا تولید هم نداریم.به هرحال کالای تولیدی ما کالای عام نیست و مشتری خاص خود را دارد و لازم است در تولید آن بر اساس نیاز مشتری اقدام شود.بورس در واقع مکانیزمی است برای کشف قیمت.به عبارت دیگر ما تنها گوشه ای از محصول را در بورس عرضه می کنیم و حجمی کمتر از 10 درصد تولید ما وارد بورس می شود.

از سوی دیگر در زمینه قیمت هم بازار است که نقش تعیین کننده دارد و اگر اینطور نبود لازم بود ما هم هرساله برا ساس تورم قیمت خود را افزایش دهیم درحالیکه در ماه رمضان امسال ما قیمت های خود را حدود 13 تا 15 درصد هم کاهش دادیم.امروز کالای ما به قیمت سال 91 به فروش می رسد حال کدام کالا در کشور است که چنین شرایطی داشته باشد؟

بحث دیگر به تولید محصولات دارای ارزش افزوده برمی‌گردد.در این زمینه برنامه های شما از چه قرار است؟

در سند چشم انداز برای کشور اینگونه برنامه ریزی شده که در افق سال 1404 به تولید سالانه 55 میلیون فولاد برسیم.این در حالی است که امروز تولید سالانه ما حدود 20 میلیون تن است و با توجه به نقش 50 درصدی ما در تولید فولاد کشور، هدف ما آن است که تا این مدت به تولید حدود 20 میلیون تن برسیم که برای دستیابی به این هدف سه فاز نیز طراحی شده تا بدین ترتیب در فاز اول طی دو تا سه سال آینده ظرفیت تولید خود را تا حدود 12 میلیون تن افزایش دهیم.در فاز دوم مقرر شده است تولید فولاد مبارکه را به حدود 16 میلیون تن برسانیم و در نهایت در فاز سوم تا سال 1404 به تولید 20 تا 22 میلیون تنی دست پیدا کنیم.دراین میان محصولات دارای ارزش افزوده نیز برای ما از اولویت بالاتری برخوردارند و تلاش داریم تولیدات خود را به این سمت هدایت کنیم.

صحبت از رکود بازار جهانی فولاد شد.در چنین شرایطی به نظر شما افزایش تولید توجیه منطقی هم به دنبال خواهد داشت؟

رکود فعلی مقطعی است و تقریبا در هر دهه یک بار چنین رکودی در بازار رخ می دهد.در سالهای 1382 و1381 نیز دقیقا برای مدتی چنین وضعیتی حاکم شد و قیمت فولاد از حدود 450 دلار به 170 دلار رسید.بر همین اساس می توان گفت که این رکود به نوعی یک منحنی سینوسی دارد اما نکته مهم آنکه مصرف فولاد در دنیا با وجود تمام این افت و خیزها همیشه سیر صعودی دارد کما اینکه این رقم از حدود یک میلیارد تن تولید ده سال پیش به حدود یک میلیارد و 860 میلیون تن رسیده است که رشدی 60 درصدی را نشان می دهد.پیش بینی ها هم حاکی از آن است که طی 10 سال آینده این ظرفیت به دو میلیارد تن خواهد رسید.در این میان نکته قابل توجه آنکه دوره رکود، بهترین دوره برای ساخت محسوب می شود و با توجه به اینکه قیمت ها در کف قرار دارد شرایط برای این منظور بسیار مهیاست.

البته با این حال برخی کارشناسان بر این باورند که در زمان رکود این صنعت شاید بهتر آن باشد که در بخش های دیگر سرمایه گذاری شود...

باید در نظر داشت که اکنون رکود در صنایع مختلف وجود دارد.به عنوان مثال صنایعی مثل نفت و پتروشیمی را درنظر بگیرید.اکنون چرا قیمت نفت تا 40 دلار کاهش پیدا کرده است؟یا در صنایعی مثل خودرو و نساجی و ... آیا رکود نداریم؟به هر حال اگر نگاه بلند مدت داشته باشیم و با تجزیه و تحلیل درست بازار وارد عمل شویم می توان از این رکود خارج شد.برای تولید فولاد دسترسی به منابع سنگ آهن و انرژی از موضوعات مهم است و با توجه به بهره مندی ایران از منابع غنی در این بخش ها می توان گفت کشور ما از جمله کشورهایی است که برای تولید فولاد زمینه مناسبی دارد و اگر ما به گونه ای برنامه ریزی کنیم که سرمایه گذاری های ما در زمان پیک مصرف وارد فاز تولید شوند قطعا موفق خواهیم بود.ما اکنون معادن غنی سنگ آهن داریم و تنها در شرق کشور معدن سنگ آهن سنگان با بیش از یک میلیارد تن ذخیره را داریم که در کنار آن معادن یزد و کرمان هم هست. نکته دیگر اینکه اکنون تمام قدرت های بزرگ دنیا کشورهایی هستند که تولید دارند.ما نمی توانیم کشوری با جمعیت 75 میلیون نفر را بدون تولید اداره کنیم.تولید اشتغال به دنبال دارد و اگر قرار بر آن باشد که تولید نداشته باشیم و تنها درآمد نفت را میان مردم تقسیم کنیم قطعا این امر مفسده های متعددی به همراه خواهد داشت. نمی توان بدون تلاش و فعالیت جامعه، به شیوه کمیته امدادی به آنها تزریق درآمد کرد.از سوی دیگر،اتکا به درآمدهای صرف نفتی نوعی خامفروشی است. علاوه بر این ،درآمدهای نفتی درآمد پایدار محسوب نشده و کلید بازار آن هم در دست ما نیست و به همین دلیل است که در دوره ای قیمت نفت از 110 دلار به 40 دلار می رسد.

با توجه به این تفاسیر می توان گفت که شما با پرداخت یارانه نیز موافق نیستید؟

باید قبول کنیم که بخش مهمی از مشکلات فعلی کشور و کمبود نقدینگی دولت به دلیل یارانه هاست.حال ممکن است بخشی از جامعه به هر دلیل به این درآمد نیاز داشته باشند اما برای بسیاری افراد این 45000 تومان رقمی محسوب نشده و این پول هیچ تاثیری در زندگی آنها ندارد در صورتی که با حذف آن درآمد قابل توجهی برای دولت ایجاد خواهد شد.

برای اینکه دولت بتواند فعالیت کند نیاز به نقدینگی دارد.امروز چرا بسیاری از طرح های توسعه ای و عمرانی تعطیل شده؟آیا دلیل غیر از کمبود نقدینگی دولت است؟

با این شرایط شما حمایت های فعلی دولت از صنایع را چگونه ارزیابی می کنید؟فکر می کنید شعارهای دولت مبنی بر حمایت از بخش خصوصی تا چه اندازه محقق شده است؟

بحث اول به اعتقاد مسئولین رده بالای نظام به خصوصی سازی مربوط می شود که در این زمینه در دولت تمام مسئولان رده بالا این اعتقاد را داشته و در عمل از چنین رویکردی در موارد متعدد دفاع کرده اند.در گذشته نیز ما با خصوصی سازی صنایع بزرگی مانند فولاد و ذوب آهن به سمت خصوصی سازی گام برداشته ایم اما به نظر می رسد روندی که طی شد روند درستی نبود.شاید انتظار این بود که به طور مثال دولت فولاد مبارکه ای که با بودجه خود و پول نفت راه اندازی کرده و امروز بزرگترین کارخانه خاورمیانه شده را به گونه ای واگذار کند که با پول آن کارخانه دیگری راه اندازی شده و پس از مدتی آن هم در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد تا بدین ترتیب صنعت کشور توسعه پیدا کند اما متاسفانه در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و پولی که از خصوصی سازی صنایع ایجاد شده بود به خود آن صنایع بازنگشت درحالی که حق آن بود که هر صنعتی خصوصی می شود پولش به همان صنعت تزریق شود.

در دولت قبل طرح های هشت گانه ای نیز برای توسعه صنایع فولادی داشتیم.اما با توجه به اینکه دنیا به سمت تجمیع کارخانه های فولادی و استقرار آنها در نزدیکی دریاها پیش میرود به نظر می رسید اجرای این طرح ها در استان های مختلف توجیه اقتصادی چندانی نداشته باشد.نظر شما در این باره چیست؟

در آن دوره شاید خود دولت هم واقف بود که اجرای این طرح ها توجیه اقتصادی ندارد اما تصمیم دولت بر این بود که با اجرای این طرح ها مناطق کمتر توسعه یافته و محروم را از نظر اقتصادی رونق دهد.اما در این خصوص باید به این نکته هم توجه داشت که محصولی که در نهایت قرار است درا ین واحدها تولید شود با چه قیمت تمام شده ای تولید شده و آیا در شرایط دشوار رقابت بین الملل توان ادامه خواهد داشت؟این طرح ممکن است در شرایطی که زیرساخت ها آماده است رونق اقتصادی در منطقه ایجاد کند اما وقتی دولت زیرساخت های اساسی مانند راه آهن،جاده،آب،برق و ... را ایجاد نکرده قیمت تولید به مراتب بالاتر می رود و در نهایت کارخانه ای که با این شیوه و با هدف تولیدی حدود 800 هزار تن ساخته شده قادر به رقابت نخواهد بود البته اگر حداقل به جای این ظرفیت های پائین ظرفیت های بالاتری برای این کارخانه ها درنظر گرفته می شد ممکن بود تهیه زیرساخت ها برای آن توجیه اقتصادی بیشتری داشته باشد چراکه امروز اصلا کارخانه فولاد با ظرفیت تولید کمتر از دو میلیون تن توجیه اقتصادی ندارد.

درباره توسعه زیرساخت ها گفتید.دراین زمینه انتقادات مختلفی نسبت به عملکرد دولت قبل وجود دارد.نظر شما چیست؟

به شخصه معتقدم توسعه زیرساخت ها امر مهمی است که اگر قرار باشد دولت سرمایه گذاری کند باید دراین بخش باشد.دولت قرار نیست کارخانه یا حتی نیروگاه راه اندازی کند اما اگر زیرساخت هایی مانند آب و راه و جاده را تامین کند برای سرمایه گذارانی که قصد راه اندازی کارخانه دارند هزینه ها به شکل قابل ملاحظه ای کاهش پیدا می کند چراکه تا وقتی زیرساخت ها آماده نباشد هزینه های مختلفی به بخش خصوصی تحمیل می شود.

اشاره ای هم به بحث مضرات خامفروشی داشتید.در این زمینه نیز در دولت قانون ممنوعیت صادرات مواد خام را داشته ایم.از دیدگاه شما چنین رویکردی تا چه اندازه می تواند مفید واقع شود؟

خامفروشی یعنی حراج منابع خدادادی.اکنون ما اگر بخواهیم به طور مثال سنگ آهن را در کنار کارخانه آن حراج کنیم برای آن تنها حدود 20 دلار دریافت می کنیم اما اگر آن را تبدیل به فولاد کنیم نه تنها به واسطه این تولید در بخش های مختلف ایجاد اشتغال می شود بلکه ارزش آن سنگ آهن هم به 400 دلار می رسد.اگر ما به دنبال خامفروشی باشیم نه تنها این ارزش افزوده را به دست نمی آوریم بلکه برای کشور خریدار نیز اشتغال ایجاد می کنیم و منابع ما صرف توسعه کشوری دیگر می شود.در نهایت نیز آن کشور محصول دارای ارزش افزوده خود را با قیمتی به مراتب بالاتر از ماده خام فروخته شده به ما صادر می کند.این داستان خامفروشی است و فرقی هم ندارد این اتفاق در کدام صنعت رخ دهد.بر همین اساس باید جلوی خامفروشی را گرفت.

کمی هم از دغدغه‌ها و موانع موجود در صادرات فولاد می گویید؟

اگر دشواری‌های موجود بر سر راه صادرات را در نظر بگیریم می‌توان به طور کلی آنها را به دو گروه سخت افزاری و نرم افزاری تقسیم کرد.بخش نرم افزاری بیشتر به بحث قوانین و مقررات و نقش و عملکرد دولت مربوط می شود که خوش بختانه در این زمینه مشکل خاصی وجود ندارد البته در دولت قبلی محدودیت هایی در این زمینه اعمال شده بود و گاه بطور کلی صادرات متوقف می شد و گاه کمی پیچ آن را باز می کردند و به شرکت ها اجازه میدادند اندک صادراتی داشته باشند اما در این دولت موانع برداشته شده و اعلام شده صادرات از هر نوع و به هر مقدار آزاد است.به عبارت دیگر امروز هیچ محدودیتی در خصوص صادرات نداریم اما بحثی که وجود دارد آنکه همان طور که وقتی مصرف داخل افزایش پیدا می کند دولت برای مدیریت بازار داخل صادرات را محدود می‌کند انتظار می‌رود درحالت معکوس نیز مشوق‌هایی در نظر گرفته شود و در شرایطی مثل الان که بازار داخلی کساد است و تولیدکننده جنس مازاد در انبارهای خود دارد، می‌توان مانند کشورهای مختلف دولت مشوق‌هایی را برای این بخش در نظر گرفت.

یعنی شما با تاثیر مثبت مشوق‌های صادراتی موافقید؟

قطعا همین طور است.زمانی که ما سالانه 15 تا 20 درصد تورم داریم و سیاست دولت ثبات نرخ ارز است اگر تولید کننده ای هر ساله 15 درصد بیش از سال قبل خود درآمد نداشته باشد زیان ده محسوب می‌شود بر همین اساس لازم است اگر سیاست دولت حفظ نرخ ارز است حتما برای واحدهای صنعتی مشوق‌هایی در نظر گرفته شود.البته باید به این نکته نیز توجه داشت که این مشوق‌ها صرفا به معنای تزریق نقدینگی نیست بلکه می‌توان به شیوه‌های مختلف از جمله معافیت‌های مالیاتی یا ارائه تسهیلات بانکی آنها را عملیاتی کرد.به عنوان مثال دولت چین به عنوان مشوق صادراتی 50 درصد هزینه های حمل و نقل دریایی را از صادرکننده دریافت نمی کند.

درباره کشورهای منطقه صحبت کردید.تاکنون یکی از بازارهای مهم ایران عراق بوده که اکنون برخی معتقدند این بازار درحال از دست رفتن است.ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

طبیعی است که در بحث صادرات در وهله اول تمرکز ما بر روی کشورهای همسایه باشد.از میان این کشورها نیز عراق یکی از بازارهای مهمی است که ما حتی در آن چند پایگاه طراحی کرده ایم که از طریق آنها تجار سرشناس عراق محصولات ما را توزیع می کنند.

یعنی شما به این بازار دید بلند مدت دارید؟

بله.دید ما به عراق اینگونه است.به هرحال این کشور از طریق کشورهای دیگری مانند ترکیه هم واردات دارد هرچند که با توجه به کیفیت محصولات فولاد مبارکه،رقابت خوبی برقرار است اما درنهایت تلاش داریم این کشور را به سمت سرمایه گذاری برای ایجاد واحدهای تولیدی هدایت کنیم چرا که درحال حاضر واردات فولاد این کشور بیشتر به صنعت نفت عراق محدود می شود اما اگر به عنوان مثال آنها حتی به طور مشارکتی یک کارخانه تولید لوله هم داشته باشند باتوجه به فعالیت پالایشگاه هایی که در عراق وجود دارند بازار خوبی برای محصولات ما وجودخواهد داشت.

به بحث ظرفیت تولید برگردیم.دراین زمینه نقش دولت را موثر می‌دانید یا ظرفیت خود صادرکنندگان را؟

به عنوان یک واحد صنعتی اعتقاد ما بر آن است که دولت نباید به حیطه کاری ما ورود کند،بخش خصوصی خود می‌داند که سرمایه اش را در چه بخش‌هایی صرف کند اما به هرحال لازم است یک سیاست‌گذار هم وجود داشته باشد.به عبارت دیگر ما نمی‌توانیم بگوئیم صادرکنندگان یک جزیره مستقل هستند و هیچ‌کاری با دولت ندارند اما اینکه گفته شود واحد صنعتی چه میزان تولید داشته باشد،چقدر صادرات و مسائلی از این دست امر درستی نیست و دولت بیشتر باید به عنوان یک سیاست‌گذار و جریان هدایتگر فعالیت داشته باشد.علاوه بر این همان طور که پیشتر اشاره شد نقش دولت در تامین زیرساخت های اولیه نیز از اهمیت بسیاری برخوردارست.طی سالهای اخیر هرساله به بهانه کمبود گاز زمستان‌ها به مدت چند ماه سهمیه گاز واحدهای صنعتی را نصف می‌کنند یا زمانی که بحث برق می‌شود در اولین گام برای صنعت فولاد که مصرف برق بالا دارد محدودیت ایجاد می کنند درحالی که لازماست شرایط مختلف تولید برای تولیدکننده وصادرکننده مهیا باشد.حتی طبق قانون گفته شده اگر تولیدکننده ای به دلیل قطع برق و گاز متضرر شود باید خسارت او پرداخت شود اما در عمل چنین اتفاقی هم نمی افتد.

در این میان بسیاری معتقدند قوانینی مثل رفع موانع تولید آثار بسزایی داشته،نظر شما چیست؟

شاید به دلیل اینکه ما واحد بزرگی هستیم این قانون تاثیر کمتری روی کار ما داشته اما طبیعتا برای صنایع کوچک و امثال آنها که امروز بزرگترین مشکلشان مباحث بانکی است آثار بسزایی دارد.

فضای بعد از تحریم را چگونه می بینید؟

به شخصه به این موضوع خوش بینم و بر این باورم که پتانسیل های زیادی وجود دارد که پس از این دوره، به فکر ایجاد کارخانجات و صنایعی باشیم که طی این سالها به دلیل تحریم ها محدویت هایی در خصوص تامین منابع مختلف از جمله منابع مالیآنها وجود داشته است.صنعت فولاد صنعت پرهزینه ای است که نمی‌توان با وام‌های یک تا سه میلیاردی بانک آنها را ایجاد کرد.برای این صنعت حدود 1000 میلیارد تومان سرمایه گذاری لازم است و این رقم از طریق وام بانکی قابل تامین نیست حتی اگر امکان دریافت وامی با این رقم هم وجود داشته باشد با بهره های بانکی 27 درصدی دریافت آن اصلا مقرون به صرفه نیست بر همین اساس ما مجبوریم با فاینانس و وام های خارجی کار را پیش ببریم به همین دلیل امیدواریم پس از برداشته شدن تحریم ها فضای مناسبی در این زمینه ایجاد شود و پای سرمایه‌گذاران خارجی به کشور باز شود. همین حالا حداقل هشت طرح استانی روی زمین مانده اما سالها قبل زمانی که برای ساخت فولاد خراسان اقدام می‌کردم پنج طرح توسعه ای تعریف شده بود که در آن دوره با بهره‌گیری از منابع مالی خارجی ظرف سه تا چهار سال به نتیجه رسیدند.

به عنوان سوال پایانی رسیدن به اهداف چشم‌انداز 1404 در بخش فولاد را تا چه اندازه ممکن می دانید؟

ما طی 45 سال تولید فولاد به ظرفیت تولید 20میلیون تن رسیده‌ایم لذا اینکه بخواهیم طی 10سال این ظرفیت را تا بیش از دو برابر افزایش دهیم از یک نظر کار سختی است اما اگر کشوری مثل چین را در نظر بگیریم فقط طی یک سال 200 میلیون تن حجم تولید خود را افزایش داده است پس قطعا افزایش ظرفیت 35میلیون تنی ظرف 10سال کار چندان دشواری نخواهد بود اما برای چنین هدفی نمی‌توان کارخانه‌های 200 تا 300 هزارتنی ایجاد کرد اما اگر کنسرسیوم هایی ایجاد کنیم که مثلا پنج کارخانه با ظرفیت تولید هفت میلیون تن راه‌اندازی شود می‌توان به این ظرفیت دست پیدا کرد.البته مشروط بر آنکه زیرساخت‌ها و حمایت‌های لازم نیز مهیا باشد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر