30 درصد جمعیت، از نبود پزشک رنج می‌برند

۱۳۹۴/۰۸/۰۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۳۱۵۵۶

گروه غذا و دارو علی اسدی‌خمامی

30درصد از جمعیت کشور در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و این مناطق از کمبود 5000 پزشک رنج می‌برد. این مساله حاکی از وجود شکافی عمیق، در دیوار عدالت اجتماعی کشور است. این مساله وقتی حاد‌تر می‌شود که بدانیم بیش از 15هزار پزشک در کشور بیکار هستند. اما چرا پزشکان بیکار سراغ اشتغال در مناطقی که کمبود پزشک دارند، نمی‌روند؟ «تعادل» در گفت‌وگو با یکی از مشاوران وزارت بهداشت، درمان و آموزش این مساله را بررسی می‌کند.

عدالت اجتماعی، حکم می‌کند که همه شهروندان کشور، در هر نقطه‌یی که زندگی می‌کنند، به خدمات بهداشتی و درمانی یکسان و باکیفیت دسترسی داشته باشند. اما کارکردها و روابط سایر سازمان‌های اجتماعی، باعث می‌شود که این عدالت محقق نشود. لازمه دسترسی به بهداشت و درمان، وجود پزشک است و کمتر پزشکی پیدا می‌شود که حاضر به فعالیت در شرایط تنگنا و مناطق محروم باشد.

طبق سرشماری سال 1390، 21.4میلیون نفر از جمعیت 75میلیونی ایران را جمعیت روستایی تشکیل می‌دهد. این جمعیت 32درصدی، نیاز به امکانات آموزشی و بهداشتی دارند و طبق اصل 29 قانون اساسی، دولت موظف است این نیاز را تامین کند. اما دولت تا به حال چه اندازه در این امر موفق بوده است؟ طبق گفته‌های حسن قاضی‌زاده‌هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نظام سلامت ایران 5000 پزشک کم دارد. این یعنی استخدام 5000 پزشک می‌تواند بعد بهداشت و درمان عدالت اجتماعی را برای تمام جمعیت کشور فراهم کند. اما چرا دولت قادر به استخدام این تعداد پزشک نیست؟


کار هست، پزشک نیست

وقتی در مورد علل کمبود استخدام در یک بخش سوال می‌شود، نخستین پاسخی که در ذهن می‌نشیند، نبود نیروی متخصص به اندازه نیاز در آن بخش است. اما آیا علت ضعف شبکه پزشک روستایی در ایران همین است؟ آیا کشور به اندازه کافی پزشک ندارد؟ «تعادل» برای پاسخگویی به این سوال، به سراغ داده‌های سازمان نظام پزشکی ایران می‌رود. طبق این اطلاعات، 11 تا 15 هزار پزشک وجود دارند که یا فارغ‌التحصیلی خود را به سازمان نظام‌پزشکی اعلام نکرده‌ یا بعد از اشتغال در شغل پزشکی، آن را رها کرده‌اند. لغتی که می‌توان برای توصیف این آمار استفاده کرد، «وحشتناک» است. چراکه نشان می‌دهد دولت با وجود تامین هزینه تحصیلی 15هزار نفر در رشته پزشکی، از استخدام 5000پزشک عاجز مانده. آمار وزارت بهداشت اما وحشتناک‌تر است. به گفته وزیر بهداشت، تعداد پزشکان بیکار در کشور 15 تا 20 هزار نفر است.

این مساله که چرا این تعداد پزشک ترجیح داده‌اند از شغل پزشکی دست بکشند، خود پرسشی جداگانه است که باید در یک گزارش تفصیلی به آن پاسخ داد. اما سوالی که برای نگارنده این گزارش پیش آمده، این است که چرا کمبود پزشک در نظام سلامت کشور، از طریق استخدام این پزشکان تامین نمی‌شود؟

مزد بیشتر، پزشکان را راضی نمی‌کند

پاسخ این سوال بسیار ساده است؛ پزشکان در شرایط موجود، حاضر به کار نیستند. این مساله، علی الخصوص در مورد مناطق روستایی صدق می‌کند. طبق یک مطالعه که روی میزان توسعه‌یافتگی مناطق روستایی کشور انجام شده، در خوشه امکانات اجتماعی - رفاهی، 124 شاخص از 234 شاخص مورد بررسی منفی بوده‌اند. همچنین جمعیت روستایی 16 استان کشور در طبقه محروم و بسیار محروم قرار گرفته‌اند. این مساله، دلیلی محکم برای تمایل پزشکان به سمت خروج از روستاهاست. کسی نمی‌خواهد در مناطق محروم کار کند. اما راهکار وزارت بهداشت چه بوده؟ به گفته قاضی‌زاده هاشمی وزارت بهداشت دریافتی پزشکان در مناطق محروم را 3 تا 4 برابر افزایش داده است. با این حال نتوانسته بیش از 1500 پزشک را جذب کند. «تعادل» برای کند و کاو بیشتر، با ناصر کلانتری، مشاور معاون وزیر بهداشت در امور پزشک خانواده تماس می‌گیرد. کلانتری در پاسخ به سوال «تعادل» می‌گوید در حال حاضر میانگین دریافتی پزشکان مناطق روستایی به صورت ماهیانه 7میلیون و پانصد هزار و کف دریافتی آنها 5 میلیون و پانصد هزار تومان است. همچنین امکانات رفاهی، از جمله محل کار استاندارد، اتومبیل و خانه‌های مطلوب در اختیار این پزشکان قرار گرفته است. اما پزشکان همچنان حاضر به کار در روستاها نیستند.


بیمه‌ها پزشکان را فراری داده‌اند

این مشکل را می‌توان از چند بعد بررسی کرد. نخستین مساله‌یی که به ذهن می‌رسد این است که دریافتی پزشکان، با وجود افزایش، هنوز به مقداری نرسیده که آنها مطلوبیت زندگی در محیط شهری را رها کنند. افزایش پرداختی به پزشکان نیز امری نیست که به سادگی امکان‌پذیر باشد، چراکه در حال حاضر، منابع موجود در بخش سلامت با کمبود روبروست. مثال واضح این امر، بیمه‌ها و داستان دنباله‌دار بدهی‌شان به بیمارستان‌های دولتی و خصوصی است. طرح تحول سلامت، پرداخت مزد پزشکان را بر گرده بیمه‌ها انداخته است، اما بیمه‌ها منبعی برای این پرداخت ندارند. این مساله باعث شده که پزشکان روستایی، بعضا تا 8 ماه از بیمه‌ها طلبکار باشند. این طلب، خود علت دیگری برای تمایل کم پزشکان به اشتغال در روستاهاست.

یکی از راهکارهایی که برای تامین پزشک مناطق محروم پیشنهاد می‌شود، اجبار پزشکان به اشتغال در این مناطق است. طرح‌هایی مانند بومی‌گزینی که پذیرفته‌شدگان را مجبور به اشتغال در محل زندگی خود می‌کند یا طرح پزشکی که همه پزشکان ملزم به گذراندن آن هستند، مثال‌هایی از این اجبارند.

اما ناصر کلانتری، با وجود آنکه وزارت خانه متبوعش این راهکارها را در پیش گرفته، این کار را به دو علت مفید نمی‌داند؛ اول آنکه پزشکانی که از طریق بومی‌گزینی وارد دانشگاه‌ها شده‌اند، حداقل به 8 سال زمان برای گرفتن مدرک خود نیاز دارند و در این 8 سال، همچنان مشکل کمبود پزشک در مناطق روستایی پابرجاست. علت دوم هم این است که این اجبار، خود بر خلاف موازین عدالت اجتماعی است. چراکه فارغ‌التحصیلان سایر رشته‌ها که از سهمیه‌های دولتی استفاده کرده‌اند، ملزم به اشتغال در مناطق محروم نیستند.


توسعه، راهکار تامین عدالت اجتماعی

چگونه می‌توان معضل کمبود پزشک در مناطق روستایی را مرتفع کرد؟ مشاور معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تنها یک راهکار را موثر می‌داند؛ توسعه مناطق روستایی. ناصر کلانتری معتقد است که در صورت ایجاد امکانات رفاهی و اجتماعی در روستاها، بسیاری از پزشکان مایل به کار در این مناطق خواهند بود. چراکه تعداد پزشکانی که کار در محیط‌های آرام و خلوت را ترجیح می‌دهند، کم نیست. کلانتری همچنین تجمیع جمعیت روستاها را برای دستیابی به عدالت اجتماعی ضروری می‌داند. به اعتقاد او، پراکندگی جمعیت در روستاهای کوچک باعث می‌شود که رساندن امکانات رفاهی به این روستاها امکان‌پذیر یا مقرون به صرفه نباشد. این مقام دولتی، وضعیت توسعه‌یافتگی برخی از روستاها را بسیار پایین می‌داند؛ «برخی نقاط کشور به قدری محرومند که بسیاری از بومیان این مناطق، بعد از تحصیل در شهرها، دیگر حاضر به بازگشت نیستند.» رشد جمعیت روستایی در سال 1390، 0.63- بوده است. همچنین رجوع به بانک داده‌های بانک جهانی میانگین رشد جمعیت روستایی ایران از سال 1370 به بعد را 1- نشان می‌دهد. که یعنی از آن سال تا امروز، جمعیت روستایی ایران کاهش یافته و همچنان در حال کاهش است. اما با توجه به جمعیت 25 میلیونی ساکن در روستاها، بیش از 100 سال طول می‌کشد تا جمعیت روستایی ایران به‌طور کامل شهری شود.

بعد دیگر مساله، توسعه جوامع روستایی است؛ با آنکه شاخص توسعه انسانی (HDI) در ایران، بعد از انقلاب بسیار رشد کرده و از 0.490 به 0.794 رسیده است، اما توسعه نیافتگی همچنان بخشی از زندگی روزمره روستاییان ایران است. این مساله حاکی از آن است که دولت چه برنامه‌یی برای توسعه این مناطق یا شهری‌سازی جمعیت روستایی ایران دارد. چراکه بر اساس قانون اساسی، تامین عدالت اجتماعی و بهداشت و درمان عمومی، وظیفه بنیادین دولت است.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر