گروه تعاون| هادی آذری|
تغییر و تحولات سیاسی و فرهنگی در کنار ارتقای سطح تحصیلات و دانش عمومی زنان در نتیجه ورود هرچه بیشتر آنها به دانشگاه و مراکز آکادمیک، زمینه را برای مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان و حضور هرچه گستردهتر آنها در بازار کار مهیا کرده است. از این گذشته مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان یکی از ارکان تحقق عدالت اجتماعی و رشد و توسعه پایدار محسوب میشود. در این میان، اتکا به الگوی تعاون ازسوی بانوان برای راهاندازی کسبوکارهایی متناسب با توانمندیها و قابلیتهای خود میتواند گامی موثر در زمینه اشتغال زنان به شمار آید. درهمین راستا و درحاشیه همایش بینالمللی مزیتها و ظرفیتهای تعاونیها در توسعه اقتصادی و اجتماعی، با «سمیل امیل»، پژوهشگر ارشد دپارتمان تعاون بینالمللی تعاونِ سازمان جهانی که دارای مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه واشنگتن است به گفتوگو پرداختیم که تجارب و دانستههای خود از تجربه شکلگیری تعاونیهای بانوان در ترکیه و دیگر کشورها را درمیان گذاشت.
تعاونیهای بانوان بیشتر در چه کشورها و در چه حوزههایی موفق بودهاند؟
به علت آشنایی بیشتری که با کشور ترکیه دارم، ابتدا از این کشور شروع میکنم. در حوزههایی مانند صنایعدستی، صندوقهای جهیزیه، کترینگ و مراکز تامین موادغذایی، شرکتهای فعالی در زمینه برگزاری مراسم ازدواج و جشنها، بخشهای اجتماعی مانند آموزشی، بهداشت و همچنین تعاونی پرستاران، تعاونیها توانستهاند عملکرد موفقی داشته باشند. به موارد فوقتعاونیهای حمایت و نگهداری از کود کان، ترجمه، طراحی گرافیکی، چاپ و نشر را نیز میتوان اضافه کرد. خصوصا تعاونیهای زنان جوان بیشتر فعال هستند.
علت روی آوردن زنان به تشکیل تعاونی را در چه میدانید؟
مساله این است که اگر یک خانم جوان به تنهایی قصد شروع کاری را داشته باشد، این مساله با مشکلات و سختیهای بسیاری برای او همراه است ولی به شکل تعاونی و با همکاری هم این مساله تسهیل شده و راحتتر صورت میگیرد. علاوه بر این از آنجا که پیدا کردن کار برای خانمها در بخش دولتی و خصوصی سخت است، شکلگیری تعاونیها زنان میتواند در جهت اشتغال زنان موثر باشد. علاوه بر این اتحادی که از طریق تشکیل تعاونی در میان زنان ایجاد میشود، به آنها قدرت میدهد و میتوانند از تواناییها و دانش یکدیگر بهرهمند شوند و از این طریق میتوانند کاری که نیازمند مهارتهای مختلف است را با همیاری هم به انجام برسانند.
علاوه بر این شکلگیری این تعاونیها زمینه همکاریهای اجتماعیتری را نیز میان زنان فراهم میآورد. به عنوان مثال اگر مادر یا فرزند شما مریض باشد، شما میتوانید از دیگر اعضا بخواهید که به جای شما وظیفه نگهداری از مادر یا فرزند شما را برعهده گیرد تا شما بتوانید به کار خود برسید. در واقع تعاونیها علاوه بر کارکردهای اقتصادی، میتواند به حل مشکلات خانوادگی و شخصی بانوان نیز کمک کند؛ مشکلاتی که در صورت عدم وجود این همیاریها میتواند وقت و انرژی زیادی از افراد بگیرد.
آیا در سطح جهانی نمونههای دیگری از تعاونیهای زنان که عملکرد موفقی در زمینه دفاع از حقوق زنان داشتهاند، وجود دارد؟
در دنیا شرکتهای خدمات نظافت که بخش عظیمی از نیروی کارشان را زنان تشکیل میدهند، بهصورت تعاونی اداره میشوند. زیرا در این حالت حقوق زنانی که در این شرکتها فعالیت دارند، بیشتر و بهتر رعایت میشود. در ژاپن نیز خود خانوادهها برای نگهداری از سالمندان و کودکان، اقدام به تشکیل تعاونی میکنند که البته با نظارت و کمک مالی حکومتهای محلی (شهرداری) برای تهیه امکانات و تجهیزات صورت میگیرد.
ما در ایران شاهد این هستیم که تعاونیها تا حد زیادی به دولت وابستهاند. حال این پرسش مطرح میشود که در سطح جهانی، تعاونیها چه کمکی به دولتها کرده و چه کمک یا حمایتهایی از دولت دریافت میکنند؟
در تعاونیها فقط کارکرد اقتصادی مطرح نیست بلکه کارکرد اجتماعی هم دارند. به خاطر اعتمادی که بین اعضا و مردم با نهادهای محلی وجود دارد، این اعتماد باعث میشود که بتوانند ارتباط با دولت را برقرار کنند، امری که اشخاص به تنهایی شاید قادر به انجام آن نباشند. دولت لازم است فضای مساعدی برای فعالیت شرکتهای تعاونی ایجاد کند و مهمترین نقش دولت این است. در کره جنوبی در سال 2012 قانون جدید تعاون تصویب و بلافاصله 5 هزار تعاونی جدید ایجاد و ثبت شد.
علت این بود که این قانون جدید علاوه بر ایجاد انگیزه، شرایط مساعد را برای فعالیت تعاونیها ایجاد کرد. دومین نقش مهم دولت، مساله نظارت است. اگر نظارت وجود نداشته باشد، در تعاونیهای مالی و اعتباری بعضا سوءاستفادههایی صورت میگیرد. بنابراین برای جلوگیری از وقوع این سوءاستفادهها، ضرورت دارد که نظارتهایی از سوی دستگاههای دولتی صورت گیرد.
ولی از طرف دیگر اگر دولت بیش از حد در امور تعاونیها دخالت کند، این مساله علاوه بر خدشهدار کردن استقلال تعاونیها، اداره آنها را عملا به دست دولت میسپارد و عملا تعاونیها را به ابزاری در دست دولت بدل میکند.
نیازی نیست دولت در امور و اداره تعاونیها دخالت غیرضروری کند. زیرا در غیر این صورت استقلال و خودگردانی تعاونیها زیرسوال رفته و تعاونیها به زیرمجموعهیی از دولت بدل میشوند.
در ایتالیا دولت از تعاونیهای زنان که در زمینه نگهداری سالمندان و کودکان فعالت دارند، حمایتهایی انجام میدهد تا این تعاونیها بتوانند خدمات خود را با کیفیت بهتر و هزینه کمتربه مردم ارائه کنند. اگر دولت بخواهد وظیفه نگهداری از سالمندان را برعهده گیرد، گذشته از افت کیفیت خدمات، این مساله هزینههای سنگینی را به دولت تحمیل خواهد کرد. دولت در واقع از طریق برگزاری مزایدههایی ارائه این خدمات به سالمندان را به تعاونیها واگذار میکند. در زلزله سال 1999 که کودکان بسیاری پدر و مادر خود را از دست دادند، مردم محلی به کمک و حمایت دولت تعاونیهایی را برای نگهداری از این کودکان تشکیل دادند و از این طریق یک معضل اجتماعی عظیم را حل کردند. چون در اینجا هدف کسب سود نبود بنابراین الگوی تعاونی برای نگهداری از این کودکان بیسرپرست انتخاب شد.