صفیآریان فعال حوزه آب در ادامه پرسشهای دیگری را در حوزه آب طرح میکند. او بیش از هر چیز بهدنبال انتقال این مفهوم است که عدم انتقال صحیح اطلاعات راجع به بحران آب به مردم چه پیامدهایی را بهدنبال دارد. بههمین واسطه پس از طرح پرسش سراغ یکی از همین پیامدها رفته و میگوید: «درباره حوزههای مصرف بارها عنوان شده که بیش از 90درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود، این اطلاعات زمینه فکری را برای جامعه ایجاد میکند که وقتی 90درصد آب در زمینهای کشاورزی مصرف میشود، چه لزومی دارد که مصرف خود را مدیریت کنیم؟»
او از این مسائل نتیجه میگیرد که فعلا بحرانی ملموس نیست و ما صرفا یک پیشنمایش از بحران را ارائه دادهایم. صفیآریان در ادامه به این مساله پرداخت که پس از گذر از مرحله شناسایی بحران آب، چه اقدامهایی عملی ازسوی دولت برای حل این بحران صورت گرفته است؟ او در این زمینه میگوید: «وقتی مراکز و نهادهای مسوول به این نتیجه میرسند که بحران وجود دارد؛ به مرحله اقدام میرسند. نخستین اقدامی که نهادهای مسوول بهطور معمول انجام میدهند هشدار دادن است.»
هشداری که از دیدگاه او هر چند بهصورت منطقی نخستین اقدام در مواجهه با هر بحرانی است اما نباید از هدف اصلی خود که «ایجاد حساسیت در جامعه» بوده، فاصله بگیرد. چالش توقف مسوولان و نهادها در مرحله هشداردهی به حدی جدی است که در صحبتهای دیگر سخنران پنل، هوشنگ جزی نیز مورد اشاره قرار میگیرد. او در این زمینه بیان میکند: «نکتهیی که وجود دارد این است که تنها کاری که مسوولان باید انجام دهند این نیست که مردم بدانند آب نداریم، مردم میدانند که آب نداریم، اما آیا ما برنامهیی داریم که اجرای آن را با مردم به اشتراک بگذاریم؟ اکنون بهجای ارائه برنامه مشغول ایجاد تضاد و تفرقه بین استانهای کشور شدهایم.»